نگاهی به مستند "تجارتخانه بوشی"|در ستایش "عمو رجب، مردی که قربانی شد اما زنده ماند
«تجارتخانه بوشی» لایهای جدید از مستندسازی در سوریه را باز میکند؛ مستندی که روح مقاومت را از زبان یک قهرمان به تصویر میکشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «تجارتخانه بوشی» روایتی متفاوت از جنگ با داعش در سوریه است که به کارگردانی هادی نعمتالهی تولید شده است.
"تجارتخانه بوشی" را که میبینی ذهنت درگیر میشود؛ از آن مستندهایی است که با آن همذاتپنداری میکنید، با عمو رجبش انگار 100 سال خاطره دارید. تک تک آدمهایش بوی معرفت میدهند، بوی کاهگل باران خورده که تو را میبرد سالهای دور. سالهایی که صدای «ممد نبودی توی خرمشهر میپیچید»، مردم مهربانی مشق میکردند و لابهلای خرابههای خرمشهر دنبال خرج کردن مرام بودند بیآنکه بشناسند و حتی همدیگر را دیده باشند...
عمو رجب آنچنان تو را با خود همراه میکند که گم میشوی توی خیال خودت؛ انگار توی جنوب شهر همین تهران، توی کوچه پس کوچههای میدان خراسان و بیسیم، منزل عمو رجب است و آسایشگاه هم انگار ته شهباز جنوبی (هفدهشهریور) و آدمهایی که خروار خروار مرام دارند و سینهچاک برای کارهای سخت و خیر...
در "تجارتخانه بوشی" هیچکس نمیگوید یا نمیپرسد دینت چیست، مذهبت چیست، متعلق به کدام قوم و طایفهای و طرفدار چه کسی هستی؟ قصه حول محور انسانیت میگذرد، روایت انسانهای بیپناهی که ناخواسته درگیر خانهخرابی و آوارگی شدند. فواره فتنه وسط زندگیشان به هوا بلند و شتک خون به زندگیشان زد و حالا میان زمین و هوا ماندهاند و یک عمو رجب!
تاجری که همه جوره تاوان داد؛ تاوان فتنهای که نمیدانست از کجا مثل بختک وسط زندگی مردم سوریه افتاده است. آشی که غربیهای مدعی دموکراسی برایش پخته بودند و سعودیها و قطریها پول بریز و بپاشش را میدادند. آتش این «آشی که یک وجب روغن داشت» به جان کارخانه و تجارتخانهاش افتاد و نه فقط تجارتخانه و کارخانه عمو رجب، بلکه تمام زندگی مردم سوریه را به آتش کشید.
یک روز مانده به آزادسازی حلب؛ سوت چند خمپاره و بعد انفجار انگار میخواست تیر آخری بر پیکر عمو رجب باشد تا پای توکلش را لنگ کند. 6 نفر از اعضای خانوادهاش که یکی از آنها تنها پسرش بود همزمان زیر خروارها خاک مدفون شدند اما کمرْ راست و دوباره توکل کرد.
حالا عمو رجب مانده و آسایشگاهی که سالها آدمهای بهظاهر معیوب و کمتوان جسمی و ذهنی در آن ساکناند که اگر دست نوازش و پدرانه عمو رجب نبود معلوم نبود چه بر سرشان میآمد؛ آسایشگاهی که قبل از آتش فتنه 30-40 مهمان داشت اما حالا جمعیتش سه رقمی شده است و مخارجی که وسط این بحران گاهی لنگ میشود. اما عمو رجب توکل میکند و زیر این همه بار کم نمیآورد و کوتاه نمیآید و البته خداوند نیز بدجور دستش را گرفته است. به نظرم عمو رجب لوتیوار پای عقایدش ایستاد و خدا هم بغلش کرد و نگذاشت کم بیاورد.
ممنون هادی نعمتالهی که ما را با لایهای تازه از فتنه شام آشنا کردی و از مردی و مردانگی آدمهایی گفتی که تا پیش از این آنان را نمیشناختیم.
"تجارتخانه بوشی" مثل مستندهای دیگر نیست؛ غافلگیرت میکند.
نویسنده: نسیمی
انتهای پیام/