یادداشت| پیامبر(ص) و ایران تمدّنساز
ابنعباس میگوید: در محضر پیامبر(ص) از فارسیان سخن به میان آمد، آن حضرت فرمود: اهل فارس (ایرانیان) جمعی از ما اهلبیت هستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، میخواستم از منطق عملی و رفتار پیامبر(ص) در عرصۀ خانواده، اجتماع، مدیریت، ارتباط با ملتهای دوردست بنویسم، از وفای به عهد، سادهزیستی، اعتدال، حرّیت و استقلال. سفارش به نظم و عزتبخشی به انسان، رحمت و شرح صدر، جهاد و مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم.
متأسفانه حجم شبهات و دروغپردازی و گاهی طرح مسائل شبههآور که ناشی از عدم آشنایی با جامعۀ امروز و نسل جوان است و از طرفی، عدم آگاهی نسبت به مفاهیم اصیل دینی به ویژه سیرۀ نبی گرامی اسلام(ص)، موجب شده نسل جوان با سؤالاتی گوناگونی دربارۀ رابطه میان پیامبر اسلام و ایران و ایرانی مواجه شود.
ایرن به دلیل موقعیت خاص تاریخی و جغرافیایی از مراکز مهم تمدنساز جهان به شمار میآمد و نام آن با عظمت و بزرگی در کنار تمدنهای کهنی همچون آشور، بابل، سومر، مصر و یونان برده میشد. توانایی در ساخت شهرها، مهارت در ایجاد شبکههای آبرسانی، شناخت انواع فلزات، مهارت در سفالگری و نقاشی، آشنایی با داد و ستد و بازرگانی، داشتن روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با سایر تمدنها و ... .
ایران یکی از مراکز مهم خطوط ارتباطی جهان بود و قدیمیترین جادۀ ارتباطی جهان (جادۀ ابریشم) از ایران میگذشت اما این تمدن عظیم به عللی رو به ضعف و انحطاط رفت. بسیاری از مورخان معتقدند دوران انحطاط در عصر ساسانیان بعد از انوشیروان آغاز، و در دوران سلطنت خسرو پرویز امتداد بیشتری یافت.
پیامبر اکرم(ص) در سال ششم هجری نامهای به خسرو پرویز پادشاه ایران فرستاد و او را به آیین یکتاپرستی و مکتب متعالی اسلام دعوت کرد: به نام خداوند بخشندۀ مهربان، از محمد رسول خدا (ص) به خسرو پادشاه بزرگ ایران: سلام بر کسی که هدایت پذیرد و به خدا و پیامبر او ایمان آورد و گواهی دهد که خدایی جز آفریدگار یکتا و بینیاز نیست و محمد بنده و فرستادۀ او به سوی همۀ مردم است تا آنهایی را که دلهایی زنده دارند از خدا و قیامت بیم دهد و وعدۀ عذاب بر کافران قطعی شود، پس اسلام اختیار کن تا سالم بمانی و اگر امتناع کنی، گناه قوم مجوس بر عهدۀ تو خواهد بود (تاریخ یعقوبی، جلد 2، ص 77)
خسرو پرویز نامه را پاره کرد و دستور داد پیامبر(ص) را دستگیر کرده و به دربار ایران بفرستند. فرماندار یمن (که در آن زمان زیرنظر حکومت ایران بود) دو نفر را به مدینه فرستاد، پیامبر در آغاز هر دو را به اسلام دعوت کرد، و سپس فرمود: پادشاه شما به دست پسرش «شیرویه» کشته شده است، به فرماندار یمن بگویید اسلام بیاورد تا فرماندار بماند. مدتی بعد فرماندار یمن کسی را نزد پیامبر(ص) فرستاد و اسلام خود و ایرانیان ساکن در یمن را به رسول خدا (ص) خبر داد.
به گواه تاریخ عدهای از ایرانیان که شیفتۀ اسلام و پیامبر شده بودند و پیام محبت و عدالت را از رسول خدا (ص) به گوش جان شنیدند به محضر حضرت شرفیاب میشدند، این رابطه و علاقه تا جایی پیش رفت که ابنعباس میگوید: در محضر پیامبر (ص) از فارسیان سخن به میان آمد، آن حضرت فرمود: اهل فارس (ایرانیان) جمعی از ما اهلبیت (علیهمالسلام) هستند (ذکر استهبان، ص 11).
پیامبر اکرم(ص) پس از قرائت آیۀ «إِنْ تَتَوَلَّوْايَسْتَبْدِلْقَوْماً غَيْرَکُمْ» اگر سر باز زنید خداوند قوم دیگری را به جای شما انتخاب خواهد کرد (که حاکمیت دین را عهدهدار باشید)، مردم سؤال کردند یا رسولالله! آن قوم کدامند؟ پیامبر دست به شانۀ سلمان فارسی زد و فرمود: «هَذَاوَقَوْمُهُ لَوْ کَانَ الدین عند الثُّرَیَّا لَتَنَاوَلَهُ رِجَالٌ مِنْ الفُرس» ایشان و قوم او هستند؛ اگر دین در ستارۀ ثریا باشد مردانی از قوم فارس آن را به دست خواهند آورد (تفسیر ابن کثیر، ج4 ، ص 196 ـ تفسیر کشاف، ج 3، ص 540) که در مجمع البیان جلد 10، ص 284، «لَوْ کَانَ العِلم» ذکر شده؛ یعنی اگر علم در ثریا باشد و روایات دیگری که از نقل آن صرف نظر میکنم.
انعکاس این دلبستگی بین ایرانیان و پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت علیهمالسلام، همواره در طول چهارده قرن در زندگی ایرانیان در ابعاد مختلف دیده میشود. یکی از نمونههای بسیار مهم شعر شاعر بزرگ پارسی فردوسی است که در ادبیات کهن ایران زمین خودنمایی میکند:
برانگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی در او ساخته
همه بادبانها برافراخته
پیمبر بدو اندرون با علی
همه اهل بیت نبیّ و وصیّ
اگر خلد خواهی به دیگر سرای
به نزد نبیّ و وصیّ گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین دان و این راه، راه من است
منم بندۀ اهلبیت نبی
سرایندۀ خاک پای وصی
بر این زادم هم بر این بگذرم
چنین دان که خاک پی حیدرم
* حجتالاسلام سیدرضا عمادی
انتهای پیام/