اسوه بودن پیامبر(ص) زمان و مکان نمیشناسد
پای مکتب پیامبر(ص) که بنشینی برای حرکتهای دینی در این زمان که ابر تیرهوتار غفلتها بر انسانها سایه گسترانده است، راههای امیدبخشی پیدا خواهی کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شخصی که در قامت یک پیامبر برای هدایت انسان برگزیده میشود و حکم راهبر را برای او پیدا میکند باید انسان کاملی باشد و از جمیع جهات عاری از عیب و خطا. این یک مسأله اعتقادی است و برای آن ادله قوی ذکر شده است که اگر پیامبر الهی معصوم از خطا و گناه نباشد نقض غرض رخ خواهد داد. وقتی زندگی پیامبر(ص) را تورق میکنیم به کلمات نورانی از وجود مقدسشان برمیخوریم که ما را به خوشهچینی از زندگی ایشان ترغیب و بِسان چراغ هدایتی برای ما مسیر را روشن میکند تا ما راه را از بیراهه تشخیص دهیم.
قرآن کریم نیز از این حقیقت پرده برمیدارد و خود مبلّغ و معرّف وجود نورانی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله میشود و بیان میکند: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛[1] مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود؛ برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.» تکمله این آیه را در حدیث نورانی از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله دنبال میکنیم که ایشان میفرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ ؛[2] به راستی من مبعوث گردیدم تا مکارم اخلاق را کامل کنم.»
اسوه بودن پیغمبر خدا صلیاللهعلیهوآله زمان و مکان نمیشناسد، اگر نبی مکرم اسلام زمانی اعراب جاهلی را با آن تعصبات قومی و قبیلهای، به قبول اسلام ترغیب میکند و آنها را از قعر جهالتها خلاص میکند و به اوج بلندای عزت و کرامت میرساند، امروز نیز بهترین مسیرها را برای بندگان راه گمکرده معرفی میکند؛ بندگانی که با رنگ و لعاب دنیای مدرن و جذابیتهای خیرهکننده آن اسیر همنواییهای جاهلانه و استعمارگرانه دنیای غرب شدهاند.
امروزه اگر خوب بنگریم مردمِ بسیاری از کشورها خواسته یا ناخواسته در دامان غرب وحشی گرفتار شدهاند و درمان خود را در جایی میجویند که جز درد چیزی بر آنها نمیافزاید. این خاصیتِ سراب است که خود را مانند آب، نمایان کند و تشنگان را به دنبال خود بکشاند و نهایتاً چیزی جز تشنگی بر آن تشنگی قبلی نیافزاید. حال سخن اینجاست چگونه باید این جماعتِ زیادی را که در بندهای نامرئی شیطانِ مدرن گرفتار آمدهاند از این مهلکه رهانید؟ چگونه میتوان به انسانهایی کمک کرد که درد را احساس میکنند اما با علت آن دوستی میجویند؟ حق این است که باید اینگونه گرفتاریها را اوج به استضعاف کشیدن انسان نامید و برای آن چارهاندیشی فوری داشت.
برای آگاه کردن مردم باید با مردم بود، با آنها زندگی کرد اما در عینحال از آنها تأثیر نپذیرفت. باید بسان طبیبی رفتار کرد که در دل خطر برای مبارزه با بیماری میرود اما خود گرفتار آن بیماری نمیشود. نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله در این زمینه بهترین الگو برای مجاهدان راه الهی و دلسوزان جامعه اسلامی است که به ویژگیهای اساسی برای انجام این مأموریت خطیر مجهز است.
1. طبیبی که موضع درد را میشناسد و دارو را نیز دارد:
پیامبر رحمت هم، درد را به درستی تشخیص میداد و هم، داروی مناسب آن را داشت؛ آنقدر این امر نمود بیرونیِ اثرگذاری داشته است که مولای متقیان امام علی علیهالسلام، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را بهترین طبیب نفوس و شیوه عملکردی ایشان را در زمینه هدایت انسانها بهعنوان بهترین شیوه هدایت معرفی میکند آنجا که بیان میفرماید: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ، وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ، یَضَعُ مِنْ ذَلِکَ حَیْثُ اَلْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ، وَ آذَانٍ صُمٍّ، وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ، مُتَّبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ اَلْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ اَلْحَیْرَةِ. لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِأَضْوَاءِ اَلْحِکْمَةِ وَ لَمْ یَقْدَحُوا بِزِنَادِ اَلْعُلُومِ اَلثَّاقِبَةِ، فَهُمْ فِی ذَلِکَ کَالْأَنْعَامِ اَلسَّائِمَةِ وَ اَلصُّخُورِ اَلْقَاسِیَةِ؛[3] طبیبى است که همراه با طبّش در میان مردم مىگردد، مرهمهایش را محکم و آماده کرده، و ابزارهایش را براى سوزاندن زخمها داغ کرده، تا هر جا لازم باشد در زمینه دلهای کور، و گوشهای کر، و زبانهای لال به کار گیرد. دارو به دست، به دنبال علاج بیماریهای غفلت، و دردهاى حیرت است. این بیماران وجود خود را از انوار حکمت روشن نکرده و با آتشزنه دانشى درخشان شعله نیفروختهاند. از این بابت به مانند چهارپایان چرنده، و سنگهای سختاند.»
2.مخلصی که بنبست برایش معنا ندارد:
کلماتی همچون "طبیب دورهگرد" و "طبیب دارو به دست" که مولای متقیان امام علی علیهالسلام در وصف پیغمبر ختمیمرتبت؛ به کار بردهاند معنایی جز اخلاص ندارند؛ چراکه شخص مخلص منتظر کسی نمیماند و با تشخیص وظیفه در اقدام به آن سستی به خود راه نمیدهد و اگر ما در این زمان گسترش روزافزون دین مبین اسلام را میبینیم همه را باید از اخلاص وجود مقدسشان دید که در این راه خالصانه گام برداشتند و در هر شرایطی جز رضای خدا را دنبال نکردند و اما امام على علیهالسلام درباره کارکرد اخلاص بیان میفرماید: «فی إخلاصُ النِّیّاتِ نَجاحُ الاُمورِ؛[4] موفقیت کارها به خالص کردن نیّتهاست.»
3.مهربانی دلسوز:
آنچه پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله را در دل مردم جا میدهد و پرچم دینی را که برای مردم آورده برای همیشه برافراشته نگاه میدارد، رأفت و مهربانی ایشان است که در اوج رفتارهای غیر انسانی مشرکان در مکه، باز برای هدایت آنها دل میسوزاند تا آنجا که قرآن در اینباره خطاب به ایشان میفرماید: «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ؛[5] گویی میخواهی جان خود را از شدّت اندوه از دست دهی به خاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند!» تاریخ از این رفتارها یادگارهای زیادی را در خود جای داده که شمارش آن سخت و دشوار است؛ از رفتارهای مهربانانه با مؤمنان گرفته تا بخشش سراسری کفار پس از فتح مکه.
4.استغفار کنندهای معصوم:
انسان به واسطه ارتباطاتی که با مردم میگیرد ممکن است خلقوخوی و حتی کموکاستیهای مردم در او اثر بگذارد و به مرور تغییراتی در جهت منفی در او رخ دهد؛ شاید نسخه برخی عزلتنشینی و جدایی از جامعه باشد تا بلکه با این روش گرفتار این غبارها نشود، اما پیغمبر خدا صلیاللهعلیهوآله نسخه دیگری را به انسانهای مؤمن پیشنهاد میکند تا مؤمن در عینحالی که اثرگذار در جامعه است، خود را دائماً پالایش کند و غبار از دل بشوید تا روح و روانش الهی باقی بماند. پیامبر خدا میفرماید: «إِنَّهُ لَیُغَانُ عَلَى قَلْبِی وَ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ بِالنَّهَارِ سَبْعِینَ مَرَّةً؛[6] گاهى بر دلم غبار مینشیند و من هر روز، 70 بار از خدا آمرزش میخواهم.»
پای مکتب آخرین پیامبر الهی که بنشینی برای حرکتهای دینی در این زمان که ابر تیرهوتار غفلتها به شکلی گسترده بر انسانها سایه گستراندهاند راههای امیدبخشی پیدا خواهی کرد. اسلام دینی است که بر روابط اجتماعی به شکلی سازنده و تأثیرگذار تأکید دارد و در عینحال بر حفظ هویت و تقویت اتصال به منبع لایزال اهلی تأکید دارد.
* حجتالاسلام مصطفی راهی استاد حوزه علمیه قم
----------------------
1.آیه 21 سوره احزاب.
2.بحار الأنوار ، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ج 68، ص 382، انتشارات دار احیاء التراث العربی، بیروت.
3.نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، خطبه 108، ص 156، انتشارات موسسه دار الهجره، قم، 1414ه ق.
4.غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ج 1، ص 479، انتشارات دارالکتب الاسلامی، قم، 1410 ه ق.
5.آیه 3 سوره شعراء.
انتهای پیام/