جلسه محاکمه محمد امامی| امامی: مدیران بانک سرمایه و صندوق فرهنگیان فاسد نبودند!
متهم پرونده بانک سرمایه در بیان دفاعیات خود، محکومان و متهمان پرونده بانک سرمایه را از فساد و تبانی مبرا دانست!
به گزارش خبرنگار قضائی خبرگزاری تسنیم؛ در ادامه رسیدگی به هشتمین جلسه دادگاه اتهامات محمد امامی و 33 متهم دیگر بانک سرمایه که امروز سهشنبه 6 آبان به ریاست قاضی مسعودیمقام در دادسرای ویژه رسیدگی به جرائم اقتصادی برگزار شد، محمد امامی در جریان دفاعیات خود به شرح روند خرید و فروش قیر پرداخت گفت: اقای قهرمانی اعلام کردند که آقای حسینی گفته قیر را خریداری کردیم اما نمیدانیم کجا انبار میشود همچنین گفتید که آقای مدرسی برای عقد قرارداد برای خرید قیر به شرکت هرمز پاسارگاد معرفی دشه است. حالا سؤالی دارم از شما آقای قهرمانی، میدانید برای اینکه یک بشکه قیر از یک انبار پالایشگاهی بخواهد روی کشتی برود تا صادر شود چه مراحلی را طی میکند؟
امامی افزود: این امر به 12 مرحله فیزیکال نیاز دارد. اگر اقای مدرسی چنین معرفینامهای از شرکت راهبرد پویان آدان هم داشته باشد نمیتواند این کار را انجام دهد. شما میگویید مدرسی با این معرفینامه 180 تن قیر ترخیص کرده است اما اگر حتی یک بشکه هم ترخیص کرده باشد من تمام اتهامات را قبول میکنم.
متهم امامی در ادامه به شرح سوابق تحصیلی و کاری مدرسی همچنین ارتباط کاری او با خودش را شرح داد و گفت: آقای مدرسی در سال 94 تمام امور مربوط به شرکت سون قشم در شرکت نفت پاسارگاد را انجام میداد. او دکترای بازرگانی دارد و دوره ام بی ای را گذرانیده است. با تخصص بازرگانی، نماینده من در شرکت با شناسنامه سون است.
وی ادامه داد: 10 سال پیش قیر به عنوان کالایی کثیف شناخته میشد اما من وارد این حوزه شده و بازارسازی کردم. در کامرون که بوکوحرام حضور داشت و در تانزانیا و هند، بازارسازی فروش قیر کردم و کار من بود. آن زمان که قیر من در دریا ریخت و یا وقتی که به زور، پول فروش را نتوانستم بگیرم و کلی ضرر دیدم، کجا بودید؟ در صنعت قیر، این مشتری است که قدرت میآورد و مشتریهای نهایی زیادی داشتم. ما در مجموعههای روشه و سون که در زمینه قیر فعالیت داشتند، نرفتیم قیر را از نفت پاسارگاد بخریم که ارزانتر بفروشیم. به هر حال آقای مدرسی خواهرزاده آقای زریناقبال، داماد ماست و مسئولیت تمام اقدامات او در زمینه کارهایی که کرده را بهعهده میگیرم و اگر اقدام خلافی بوده با دستور من بوده است.
وی افزود: در زمان دلاویز، قیر به صورت نقدی و از طریق بورس فروخته میشد و اگر با ضمانتنامه بود، با مصوب هیئت مدیره بود و هیچ رانتی در این شرکت وجود نداشت. همان زمان پیشنهاد میشد که قیر را فلهای خریداری کنیم و خودمان با اضافات خاک و آجر مظروف کنیم و بفروشیم که این کار را نکردم. تمام قیرها را با برند نفت پاسارگاد بهفروش رساندم آنچه فروختم فوب خلیج فارس بوده است. ما در شرکت سون حدود 64 هزار تن قیر از شرکت نفت پاسارگاد گرفتیم که با مجموعه روشه بالاتر هم میرود. اینکه قهرمانی میگوید شرکتهای روشه و سون گردش مالی نداشتند، صحیح نیست و ما در این شرکتها قیر میفروختیم.
وی با تأکید بر اینکه با دلاویز برای خرید قیر تبانی نکرده است، گفت: نماینده دادستان اعلام کرده که من ملکی را از طریق مهدی محمدی به او دادهام که اشتباه است. بروید و بررسی کنید. ملک به آقای وطنچی تحویل شده است. من با احسان دلاویز خیلی قبلتر همکاری داشتهام که ربطی به شرکت نفت پاسارگاد ندارد؛ وی در سال 90 وثیقه گذاشت و من 700 میلیون تومان از پست بانک وام گرفتم. بارها از وی پول قرض کردهام و با هم در "بهروز" و "خزرشیر" و فیلمسازی همکاری داشتهایم.
وی افزود: قهرمانی گفته که راجع به ضمانتنامهها تبانی کردهایم که بگوییم امین کریمی این اقدامات را کرده است. من از ضمانتنامهها خبر ندارم اما یکبار به او گفتم که عکسی از امین کریمی دیدهام. یک بار هیئت مدیره بانک در آگاهی بازداشت شدند که من هم بودم. یک پاسپورت به من نشان دادند و گفتند که صاحب عکس را میشناسی که پاسخم منفی بود. به من گفتند که امین کریمی است. بعد از محمدی شنیدم که با او کار میکرده است. یک بار آقای قهرمانی از من سؤال کرد که آیا امین کریمی را میشناسم؟ گفتم که بله، در آگاهی عکس او را به من نشان دادهاند. آقای قهرمانی یک بار گفتند که احتمالاً امین کریمی همان فرشاد فرزانراد است که فکر نمیکنم اینطور باشد.
وی گفت: فرزانراد متهم است که شرکتها به وی منتسب است. در سال 95 فرشاد فرزان چند ماه توسط آقای عباسی بازداشت شد و وثیقه 20 میلیارد تومانی تعیین کرد که نتوانستند آن را تأمین کند. من دوبی پیش فرزانراد بودم که به خاطر بازداشت برادرش پریشان بود. وقتی کسی 500 میلیارد تومان پول در اختیار داشته باشد آیا نمیتواند وثیقه 20 میلیاردی برادرش را تأمین کند؟
امامی در ادامه دفاعیات خود که به پرونده تخلف مدیران بانک سرمایه ورود میکرد، با اخطار قاضی مبنی بر دفاع در چارچوب کیفرخواست مواجه شد و در ادامه گفت: قهرمانی گفته که به فرزانراد پیامک میدادم که به حساب کسی پول واریز کن. کلیگویی ایجاد شائبه میکند. آیا من کاری با فرزان ندارم؟ آیا نمیتوانم سرمایهگذاری کنم. او فرد خوشفکری بود و من از او استفاده میکردم. معرفی کنید که از محل پول ضمانتنامهها کدام ملک را در خارج از کشور و یا ماشین و دارایی خریداری کردهام. از کجای پیام فهمیدید که این پول، پول ضمانتنامه است که به حساب یک کارگردان یا حساب یک خانم یا یک آقایی واریز شده است؟
وی تأکید کرد: پرونده حقوقی باید در دادگاه حقوقی بررسی شود و نمیدانم چرا آمده است در دادگاه کیفری؛ بانک به شرکت حقوقی وام داده و اینکه امامی صلاحیت ندارد بیمعنی است. عددها را بزرگتر کردن و رشوهها را 10 برابر کردن، اینها چاره کار نیست. عنوان شده که ما مدارک را دزدی کردهایم. سند و قرارداد سفید امضای بانک به نفع من را بدزدیم به نفع ماست یا اینکه اعتبارسنجی بانک که میگوید امامی صلاحیت ندارد را بدزدیم؟ با این توهمسازی میخواهند من را خراب کنند. ما در دادگاه با تبیین کیفرخواست مواجه هستیم که کار جدید است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
امامی افزود: عنوان کردند که ضمانتنامهها به صورت ارز از صرافی به خارج منتقل شده است. لطفاً بگویید کدام صرافی و شخصی که ارز را خارج کرده است چه نسبتی با من دارد. همچنین گفتند که قیرها از کشور خارج شده و به ارز به فروش رفته است. اصولاً قیر صادراتی در خارج از کشور فروخته میشود و اصولاً پول خارج از کشور با پول ما تفاوت دارد و اصولاً با ارز خریداری میشود. نماینده دادستان گفتند که آقای امامی اگر میخواهند بدهی خود را بدهند بیایند و قیرها را پس بدهند. آقای قهرمانی، من به شرکت نفت پاسارگاد حتی یک بشکه هم بدهکار نیستم. همین الان هم جزو مشتریان طلایی و جزو سه مشتری برتر شرکت نفت پاسارگاد هستم.
وی ادامه داد: نماینده دادستان گفتند که تمام فروش قیرها به حساب شخصی به نام عبدالرحمن رفته است. اول بگویید که عبدالرحمن چه نسبت حقوقی و کاری با من دارد. دوم اینکه تمام پولها و حساب عبدالرحمن را اعلام کنید. من عبدالرحمن را 2 یا 3 بار دیدهام. اگر استعلامی از هر بانکی در دوره تحریمها بخواهید به من بگویید تا برایتان دریافت کنم. بعد گفته شد که پولها به حساب میرال هلدینگ رفته که من آن را نمیشناسم.
امامی در ادامه درباره شرکتهای خود در آلمان گفت: در آلمان دو شرکت دارم. یکی در حوزه فیلمسازی و دیگری یک شرکت که قرار بود با همکاری ماشیسازی اراک قطعات مربوط به شیر گاز یک برند آلمانی را به ایران بیاوریم که ممکن نشد. شرکت "ای ام فیلم" من برای گرفتن پول از یوتیوب در قبال بازدید 25 میلیونی فیلم من از سایت آن بود که بابت هر 1000 ویو و تماشا، 18 دلار پرداخت میکند.
امامی سپس اظهار کرد: قهرمانی گفت که من در حوزه بانک نقش داشتم و غندالی خودش را مالک بانک میدانسته و دستور میداده که ضمانتنامهها به شرکتها داده شود. من دو سال یکی از نزدیکترین و صمیمیترین رفقای آقای غندالی بودم. با او به مکه و آلمان رفتم و هرچه میگویم بر اساس شناخت دو سالهام از ایشان است. اشاره کردند من برای غندالی سفر فرانسه را ترتیب دادم. چند روز قبل از عید سال 93 وقت ملاقات با آقای غندالی گرفتم تا درباره بسته بودن حسابم در بانک سرمایه مذاکره کنم. اولین بار آنجا آقای غندالی را دیدم. به من گفت که نمیتواند کمکی به من کند و گفت که به همراه تعدادی از مدیران صندوق عازم سفر به بلغارستان، فرانسه و آلمان است. ما در فرانسه کار آرایشی و بهداشتی میکنیم. از آقای غندالی خواستم زمانی که در پاریس حضور دارند از مجموعه ما دیدن کند و شماره آقای زهرابی که ساکن و شهروند فرانسه است و مجموعه ما را اداره میکند را به آقای غندالی دادم که ایشان هم از مجموعه دیدن کرده بودند. برخلاف گفته آقای قهرمانی، هیچ مهمانی تشکری در کار نبود و آن سفر هزینهای به ما تحمیل نکرد. آقای زهرابی هدیهای میخواستند بدهند که اقای غندالی آن را قبول نکرده بودند. من و آقای غندالی در کل 5 بار به سفر رفتیم؛ دو بار به مکه، دو بار به آلمان و یک بار به دوبی. اقای قهرمانی چرا میگوید سفرها 50 بار بوده است؟
در این لحظه قهرمانی گفته امامی را تصحیح کرد و گفت: ما اعلام کردیم 11 سفر انجام شده است.
در ادامه امامی بیان کرد: آقای قهرمانی از کجا فهمیدید که در سفر چه کسی پول ناهار را حساب میکرد؟ اسنادش را بیاورید که هزینهها با من است.
قهرمانی در پاسخ گفت: رسید تمام هزینهها حتی رسید پرداختی به رستوران را هم داریم که شما پرداخت کردهاید.
در ادامه امامی گفت: آقای غندالی قبل از آشنایی با من در دوبی شرکت داشت و فعالیت اقتصادی میکرد. وقتی که او به صندوق ذخیره فرهنگیان آمد، صندوق وضعیت بدی داشت. او اگر میخواست تن به فساد بدهد که آقای بخشایش را برنمیداشت. هرچند فکر میکنم اشتباه آقای غندالی برداشتن آقای بخشایش بود که توانمندی او در اداره بانک مشهود بود.
در این هنگام قاضی مسعودیمقام گفت: آقای بخشایش اصلاً از بانکداری هیچ اطلاعی نداشت. شما بیایید از خودتان دفاع کنید؛ از پیامکها، رفتوآمدها و تلفنها صحبت و دفاع کنید.
متهم پاسخ داد: آقای غندالی درخشنده را برای مدیرعاملی بانک انتخاب کرد که خود قهرمانی گفت آدم سالمی بود اما بدانید که از زمانی که بخشایش از سوی غندالی عوض شد، توسلی، کاظمی و بخشایش در هیئت مدیره هیچوقت رابطه مناسبی با غندالی نداشتند.
قاضی پرسید: شما از کجا میدانید؟
متهم پاسخ داد: غندالی خودش میگفت.
قاضی گفت: نباید به شنیدهها اکتفا کرد.
امامی گفت: من در جلسات بودم و متوجه میشدم.
قاضی گفت: چرا در جلسات حضور داشتید؟ عضو هیئت مدیره بودید یا سمتی داشتید؟
متهم ادامه داد: بهعنوان دوست آقای غندالی بودم. زمانی هم مشاور آقای بخشایش بودم. اگر غندالی قصد بردن و خوردن داشت، آیا درخشنده را میآورد؟ غندالی قربانی مبارزه با فسادی شد که خودش آن را شروع کرده بود. غندالی بزرگترین اشتباهش این بود که بخشایش را عوض کرد، چون بخشایش متخصص پیگیری وصول مطالبات بود و هیچکس مثل بخشایش نمیتوانست وصول مطالبات را انجام دهد.
امامی در بخش دیگری از دفاع خود خطاب به قهرمانی، نماینده دادستان گفت: بیایید یکبار روالها را بررسی کنیم. شما اگر صاحب صددرصد بانکی باشید، آیا امکان تعیین مدیرعامل را دارید؟ کیفیت تعیین مدیرعامل در بانک سرمایه به این نحو بود که شخصی به کمیته انتصابات که 7 نفر هستند، معرفی میشود. کمیته اگر آن شخص را تأیید کرد به هیئت مدیره بانک معرفی میکند که ممکن است او را تأیید نکند اما در صورت تأیید در هیئت مدیره به بانک مرکزی معرفی میشود که در آنجا صلاحیت فردی شخص مورد بررسی قرار میگیرد. بعد از آن وزارت اطلاعات هم صلاحیت اخلاقی او را باید تأیید کند تا در نهایت آن شخص به مدیرعاملی بانک سرمایه برسد. حالا آقای قهرمانی مدعی هستند که ما مدیرعامل بانک را تعیین میکردیم. ما اگر دنبال آدم خودمان در بانک بودیم، همان زمان که آقای غندالی سرپرست بانک بودند با استناد به روزمه مدیریتی وی، او را به عنوان مدیرعامل بانک معرفی میکردیم و با لابی کردن آن را محقق میکردیم.
وی افزود: من آقای بیرانوند را به آقای غندالی معرفی کردم که مدیر رزومهداری بود و سابقه عضویت در هیئتمدیره بانک شهر را دارد. اما آقای غندالی در ابتدا این پیشنهاد را نپذیرفت. من دکتر عارفی را هم پیشنهاد داده بودم. بعد رئیس هیئت مدیره بانک هم آقای بیرانوند را به آقای غندالی معرفی کرد که در کمیته انتصابات و هیئت مدیره و بانک مرکزی و وزارت اطلاعات تأیید شد.
سپس قاضی خطاب به امامی پرسید: درباره پیامکها و تلگرام توضیح دهید، آیا شماره تلفن برای شماست و متن پیامها را قبول دارید؟
امامی گفت: شماره تلفن و پیامکها برای من است اما پیامهای تلگرامی برای من نیست.
قاضی گفت: این پیامها از شماره تلفن شما ارسال شده است.
امامی جواب داد: تلگرام من هک شده است؛ آقای قهرمانی در جلسه قبل اعلام کردند که تلفن و شبکه اجتماعی ما را هک کردهاند. همچنین آیدی تلگرام میتواند دست کارمند یا دست هرکس دیگری باشد.
امامی گفت: یک لیستی از بدهکاران بانک سرمایه دارم در زمان آقای غندالی تهیه شده است.
قاضی پرسید: این لیست از کجا آمده؟ هر مدیری از بانک سرمایه که به دادگاه آمده یک لیست دارد.
امامی گفت: این لیست بانک مرکزی است؛ چند نفر از این لیست از جمله آقای حسین هدایتی که از ارتباط دوستی من با آقای غندالی خبر داشتند، پیام دادند که برای آنها وقت ملاقات بگیرند اما آقای غندالی مدیری نبود که آلوده شود و کسی بتواند از نقطه ضعفهای او استفاده کند و این ملاقاتها را نپذیرفت.
در این حین قاضی پرسید: اسم شما هم در لیست بدهکاران هست؟
متهم پاسخ داد: بله.
قاضی پرسید: نفر چندم لیست هستید؟
امامی جواب داد: آخر لیست هستم.
متهم ادامه داد: آقای غندالی هیچوقت قصد سوءاستفاده از موقعیت خود را نداشته و همیشه میگفت اولویت با سهامداران صندوق است.
متهم در ادامه تأکید داشت که بدهی بانک سرمایه به بانک مرکزی از سال 95 تا سال 99 رو به افزایش بوده، به نحوی که بدهی کنونی بانک سرمایه به بانک مرکزی در حال حاضر 30 هزار میلیارد تومان است.
در این هنگام قاضی خطاب به متهم گفت: علت آن را هم بگویید که امامی به بیان اظهار نظرهای محمدرضا باهنر، رئیس جامعه اسلامی مهندسین و نیز رئیس کنونی صندوق ذخیره فرهنگیان درباره بانک سرمایه و این صندوق پراخت.
انتهای پیام/