گزارش| پادشاه عربستان و پنهان کردن استیصال پشت نقاب رادیکالیسم
پیام اخیر ملک سلمان، پادشاه عربستان و اظهارات رادیکال وی علیه ایران و برنامه هستهای صلحآمیز تهران، نشانه استیصال کشوری است که همه سرمایهگذاری ضدایرانی خود را هدر رفته میبیند و اکنون به جای واکنش منطقی و تغییر رویه به رادیکالیسم پناه آورده است.
به گزارش تسنیم، «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان سعودی هفته گذشته در نشست هیئت دولت این کشور که اغلب در زمینه مسائل داخلی برگزار میشود، شروع به فرافکنی و تکرار ادعاهای ضد ایرانی خود کرد. سلمان بن عبدالعزیز مدعی حملات پهپادی و موشکی یمن به سمت غیرنظامیان سعودی و اماکن غیرنظامی شد و گفت که این حملات یمنیها با حمایت ایران صورت میگیرد.
او در ادامه ادعاهای واهی خود علیه ایران، این کشور را به تلاش برای در اختیار گرفتن سلاحهای کشتار جمعی متهم کرد و از جامعه جهانی خواست تا در برابر تهران مواضعی قاطع اتخاذ کند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
پادشاه سعودی در سپتامبر گذشته نیز پیش از انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در هفتاد و پنجمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را به اتخاذ سیاستهای تنشزا و مخرب در منطقه غرب آسیا و دخالت در امور کشورهای عربی متهم کرده بود. در آن زمان هم ملک سلمان ایران را مسئول حملات پهپادی و موشکی ضد تاسیسات عربستان دانسته و با ادعایی مضحک بدون اشاره به لشکرکشی ریاض به یمن و جنایتهای بیشمار آن ضد غیرنظامیان یمنی، ایران را به مداخله در این کشور عربی متهم کرد و گفت که عربستان سعودی هرگز یمن را در برابر مداخلات ایران تنها نخواهد گذاشت.
اما اینکه پادشاه عربستان در این بازه زمانی و پس از پیروزی دموکراتها در انتخابات آمریکا این ادعاها را ضد ایران تکرار میکند، بیانگر آن است که اظهارات وی بیشتر از اینکه مصرف داخلی یا خارجی داشته باشد، خطاب به «جو بایدن» و ناشی از ناامیدی و استیصال دربار سعودی از به نتیجه نرسیدن همه تلاشها و هزینههایی دارد که به رغم حمایت بیدریغ ترامپ علیه ایران به جایی نرسید و نتوانست از نفوذ منطقهای ایران بکاهد و یا اثری منفی بر توان و موقعیت جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا بگذارد.
هر چند باید بر این نکته تاکید کرد که باوجود خدمت و همراهی همه روسای جمهوری آمریکا با عربستان و رژیم صهیونیستی در چند دهه اخیر و نبود تفاوت در خصومت جناحهای آمریکایی علیه ایران، هراس و تصور برخی از سیاستمداران ریاض این است که ممکن است بایدن ادامه دهنده سیاستهایی نباشد که ترامپ دنبال میکرد یا به آن تندخویی نباشد که آنها از یک رئیس جمهوری آمریکا انتظار دارند. سیاستهایی که آنها با صرف هزینه کلان و به جان خریدن برچسب گاوهای شیرده برای مقابله با ایران و جبهه مقاومت در منطقه دنبال میکردند.
جنگ عربستان علیه مقاومت زیر چتر صهیونیستها
پس از پیروزیهای محور مقاومت در عرصههای میدانی سوریه و عراق و اضمحلال گروهای تکفیری _تروریستی مورد حمایت عربستان و رژیم صهیونیستی ، این دو طرف حامی تروریسم شکست سنگینی را متحمل شدند.
در این میان رسانههای صهیونیستی بارها اعلام کردهاند که ایران و محور مقاومت دشمن مشترک عربستان و رژیم اشغالگر قدس هستند و سران دو طرف بهجای مخفیکاری در روابط و همکاریهای خود با یکدیگر، باید بهصورت علنی این مسئله را اعلام نمایند.
لازم به ذکر است که روابط تجاری عربستان و رژیم صهیونیستی از سالها قبل بهصورت فعال برقرار بوده بهنحویکه دولتمردان آل سعود با حذف نام طرف سازنده، محصولات تولیدی رژیم صهیونیستی را از مدتها قبل در کشورهای عربی حوزه خلیجفارس پخش میکردند. بهعنوانمثال رژیم صهیونیستی به عربستان دوربینهای دید در شب و تجهیزات کاشت مین را ارسال میکرد و ژنرال «شوارتزکوف» فرمانده نیروهای ائتلافی غربی ضد عراق در آن زمان دستور میداد که تمامی نوشتههای عبری منقوش بر این تسلیحات از بین بروند تا کسی از منبع این تسلیحات اطلاع پیدا نکند.
توطئههای تروریستی عربستان علیه ایران
در سال 2018 پس از آن که عربستان در جریان قتل «جمال خاشقجی» روزنامه نگار اپوزسیون خود رسوا شد و اقدامات تروریستی و غیرانسانی این کشور دامان روزنامه نگاران را نیز گرفت رسانههای غربی شروع به افشای توطئههای این کشور کردند.
در همین زمینه روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در گزارشی فاش کرد در سال 2017 میلادی، یعنی یک سال پیش از ماجرای قتل جمال خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول، مقامات اطلاعاتیِ نزدیک به محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، درباره امکان ترور آنچه «دشمنان ایرانی» پادشاهی سعودی خوانده شده، به رایزنی پرداختهاند.
سال 2015 نیز «مقرن بن عبدالعزیز» ولیعهد سابق سعودی اذعان کرد که عربستان به گروههای مسلح مخالف ایران مقادیر بسیاری سلاح داده است.
12 ژوئن گذشته نیز شبکه الجزیره خبر داد که طبق گزارش دادستانی کل دانمارک 3 عنصر وابسته به عربستان از مقامات سعودی 3 میلیون دلار پول گرفته بودند تا در ایران دست به عملیات تروریستی بزنند. سه فرد متهم که از اعضای گروهک الاحوازیه و مقیم دانمارک هستند، ماه فوریه گذشته به نفع سرویس اطلاعاتی سعودی جاسوسی کردهاند. بر اساس گفته دستگاه امنیت و اطلاعات دانمارک، سه متهم مذکور بین سالهای 2012 تا 2018 برای سعودیها جاسوسی میکردند.
گروهک تروریستی الاحوازیه که تحت حمایت مستقیم سرویسهای اطلاعاتی عربستان و رژیم صهیونیستی قرار دارد با وجود صدور حکم جلب بینالمللی برای سرکردگان آن، از اروپا عملیات تروریستی در ایران را مدیریت میکرد. این گروهک تروریستی در دو دهه اخیر جنایات متعددی از جمله آشوب های ابتدای دهه 80 و حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح در 31 شهریور ماه سال 97 را در کارنامه سیاه خود دارد و دستهای عناصر آن به خون دهها شهروند بیگناه اهوازی آغشته است.
31 اکتبر گذشته « حبیب فرج الله چعب» (کعبی) مشهور به حبیب اسیود، سرکرده گروهک تروریستی الاحوازیه توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دستگیر شد. وی پس از دستگیری اعترافاتی درباره جنایت تروریستی الاحوازیه در 31 شهریورماه 97 در اهواز مطرح و در این بین اشاره کرد: در همان زمان با سرویس اطلاعاتی عربستان، اقداماتمان را آغاز کردیم و جلسات متعددی با آنان داشتیم.
او مسوولیت عملیات تروریستی که در «شهرستان اهواز» انجام شده را برعهده گرفت و در ادامه به فعالیتهای ضد ایرانی شبکه اینترنشنال اشاره و اعلام کرد که این شبکه با دلارهای عربستان کار می کند و فقط برای تاسیس این تلویزیون «30 میلیون یورو» صرف شده است.
در واقع سعودیها در یک جنگ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی با ایران رو در رو هستند و تا وقتی دست از این اقدامات خود نکشند و تغییر در رفتار خود نداشته باشند قطعا این مبارزه ادامه دارد.
هجمه رسانهای سعودیها ضد ایران
سعودیها در زمینه رسانه نیز برای حمله به ایران دریغ نکردهاند؛ شبکههای وابسته به سعودی همچون العربیه و ایران اینترنشنال با جذب مزدوران و هزینههای سنگین مالی اغلب مانورهای تبلیغاتی خود را برای هجمه ضد ایران و محور مقاومت به کار میگیرند. در همین زمینه 17 ژوئیه گذشته شبکه اینترنشنال به شکل مستقیم میتینگ سالانه گروهک تروریستی منافقین را پخش کرد.
شبکه ایران اینترنشنال از روزهای پایانی اردیبهشت ماه 1396 فعالیت خود را آغاز کرده است؛ شبکهای که کار اصلی آن دروغپردازی و خبرسازی علیه جمهوری اسلامی ایران است و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نمیکند.
ماجرای حمایت سعودیها از این شبکه وقتی به صورت رسمی اعلام شد که در مهر ماه سال 1397، روزنامه گاردین چاپ لندن گزارش مفصلی را در مورد آن منتشر و از حمایت حدود 250 میلیون دلاری محمد بن سلمان از این شبکه صحبت کرد. این روزنامه نوشت: «مدیریت شبکه برعهده شرکتی به نام گلوبال مدیا سیرکولیتینگ است که یک تبعه عربستان سعودی به نام عادل العبدالکریم مالک آن است».
تلاش رسانهای سعودیها علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران تنها به این موارد ختم نمی شود. در حال حاضر چهار رسانه اصلی آنلاین سعودی دارای سایت فارسی زبان هستند: خبرگزاری رسمی عربستان سعودی (واس)، شبکه الاخباریه، شبکه العربیه و نیز روزنامه الشرق الاوسط که سایت فارسی دارد.
به این ترتیب سبد رسانهای سعودیها برای تلاش در جهت اثرگذاری بر افکارعمومی ایران تقریبا تکمیل است؛ آنها، هم یک برند معتبر از روزنامههای انگلیسی را در اختیار دارند و هم شبکهای 24 ساعته که از لندن برنامه پخش میکند و هم نسخههای فارسی برای رسانههای دولتی (الاخباریه و واس) و شبه دولتی و خصوصی خود (العربیه و الشرق الاوسط).
بنابراین ایجاد شبکههای ماهوارهای با گردش مالی چند ده میلیارد دلاری، تشویق کشورهای حوزه خلیج فارس در ایجاد ارتباط با رژیم صهیونیستی و دعوت از بنیامین نتانیاهو، برای دیدار با کشورهای حوزه خلیج فارس و تهیه طرح معامله قرن به منظور فراموش شدن حق و حقوق فلسطینیها از دیگر اقدامات عربستان برای تقابل با ایران و محور مقاومت بوده است.
رسیدن به نقطه استیصال در مقابل ایران و محور مقاومت
کسانی که تحولات میدانی و سیاسی جهان عرب به ویژه در سوریه و عراق را دنبال میکنند، به خوبی در مییابند که آمریکا و متحدان آن یعنی عربستان و دیگر شیخ نشینان عرب و همچنین رژیم صهیونیستی از هر زمان دیگری ضعیف تر گشتهاند؛ چراکه تروریستهای تکفیری یکی از آخرین کارتهای آنها برای بازی در منطقه غرب آسیا بود که نابود شدند. امروز محور آمریکایی-سعودی-صهیونیستی برای مقابله با نفوذ مقاومت در منطقه، هیچ راهی را که پیشتر به آن متوسل نشده باشند، در مقابل خود نمیبینند؛ به عراق لشگرکشی کردند و شکست خورده و دست خالی بازگشتند، از نیروی صهیونیسم برای به زانو درآوردن مقاومت در سال 2006 استفاده کردند و ناکام ماندند، به ابزار تحریم برای به زانو درآوردن ایران متوسل شدند و به نتیجه نرسیدند، با ترور «رفیق الحریری» نخست وزیر فقید لبنان قصد روشن کردن شعلههای فتنه در لبنان را ضد مقاومت داشتند که موفق نشدند. برهمین اساس، امروز آمریکاییها و سعودیها راهی جز تهدیدات توخالی در قبال طرفهای مختلف در محور مقاومت منطقه ندارند.
آخرین مورد شکست عربستان در برابر محور مقاومت مربوط به جنگ یمن و باتلاق بزرگی که سعودیها در آن گرفتار شدهاند، میشود. عربستان سعودی از 5 سال گذشته تاکنون علاوه بر هزینههای چند صد میلیارد دلاری برای این جنگ بهای سیاسی بالایی نیز پرداخته و اکنون خود را در میان گردابی که نه راه پس دارد و نه پیش گرفتار میبیند. در سایه پیشرفت نظامی چشمگیر انصارالله یمن و معادلههایی که به ویژه در ماههای اخیر ضد جبهه دشمن ترسیم کرده، سعودیها به خوبی میدانند که در آیندهای نزدیک مجبورند عرصه یمن را بدون هیچ دستاوردی خالی کنند.
مفهوم رادیکالیسم ملک سلمان علیه ایران
با ذکر همه موارد از هزینهها و اقدمات عربستان به آن گونه که مصادیق آن در بالا ذکر شد، باید گفت که جای تعجبی ندارد که شاه سعودی در این مرحله و در میان نگرانی بی حد سران عربستان از نوع سیاستهای دولت احتمالی دموکرات ایالات متحده در قبال خاورمیانه و پروندههای تهران، شروع به فرافکنی کند. به ویژه اینکه ملک سلمان با متهم کردن ایران به اقدامات تروریستی؛ آن هم زمانی که بحث تروریسم سعودی و جنگ عربستان علیه حقوق بشر سوژه داغ رسانههاست، سعی داشت افکار عمومی را از نقض کامل حقوق بشر در این کشور منحرف کند.
از سوی دیگر بحرانهای داخلی نیز همزمان با دغدغه های خارجی گریبان سعودیها را گرفته؛ رکود بیسابقه اقتصادی که شخص «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی نیز به آن اعتراف کرده در کنار تهدیدهای موشکی انصارالله ضد تاسیسات عربستان در آستانه برگزاری اجلاس گروه 20 در ریاض از جمله نگرانیهای داخلی عربستان است؛ به ویژه اینکه سران سعودی حساب زیادی روی این اجلاس جهت بهرهبرداریهای اقتصادی و سیاسی باز کرده بودند، اما حتی اصل برگزاری این نشست در سایه ترس کشورهای مشارکتکننده از سرمایه گذاری در کشوری که تاسیسات آن در معرض حملات موشکی قرار دارد و نیز تحریم احتمالی اجلاس مذکور از جانب اروپا به دلیل نقض حقوق بشر در عربستان، نیز در هالهای از ابهام است.
روشن است که بزرگترین حامی عربستان در سالهای اخیر برای اجرای پروژههایش ضد ایران و مقاومت، دولت «دونالد ترامپ» در آمریکا بود که سعودیها علاوه بر سرازیر کردن دلارهای نفتی خود به خزانه کاخ سفید، ننگ حمایت از عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم اشغالگر صهیونیستی را نیز به جان خریدند. در این بین این سوال مطرح میشود که عربستان سعودی با خدمتهای بیسابقهای که طی 4 سال تقدیم ترامپ کرد، تنها توانست نقشههای آمریکاییها را کم و بیش عملی کند و در تحقق اهداف خود ضد ایران یا محور مقاومت هیچ دستاوردی ثبت نکرد.
درحال حاضر نیز به نظر میرسد عربستان همه ابعاد تبلیغات انتخاباتی جوبایدن را صرف نظر از اینکه تا چه اندازه عملی شود، باور کرده و از همین رو در مرحلهای قرار گرفته که باید به هر قیمتی شده رضایت رئیس جدید کاخ سفید را جلب کند.
پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران اتفاق نظر دارند که او به عنوان دوست قدیمی صهیونیستها همچنان حمایت خود از رژیم اسرائیل را ادامه خواهد داد؛ اما درباره کشورهای عربی همچون امارات و عربستان تضمینی برای تکرار سیاست و حمایت دولت ترامپ نیست. ضمن اینکه حتی اگر بایدن هم سیاست ترامپ را در قبال اعراب پیش بگیرد، مجددا شاهد مانور پروژههای آمریکایی-صهیونیستی در خاورمیانه با هزینههای مالی و سیاسی عربی خواهیم بود؛ بدون اینکه اعراب روی زمین دستاوردی داشته باشند.
در انتها باید گفت که وضعیت کنونی در منطقه و استیصال عربستان در بردارنده دو معنی مهم برای سران آمریکا و عربستان سعودی است. معنی آن برای بایدن به عنوان کسی که توانسته حداقل در بعد رسانهای پیروزی در انتخابات را از آن خود کند، این است که از این استیصال و درماندگی در سیاستهای خصمانه درس گرفته و راه فرد پیشین را دنبال نکند و آمریکا را در مسیر منطق و قانون قرار داده و به منافع ایران و ملت ایران احترام بگذارد.
اما در عین حال معنی این وضعیت کنونی برای سران عربستان نیز این خواهد بود که از شکست هزینهها و سیاستها خود علیه ایران و همچنین زیرپانهادن همه اصول بنیادی که پیش از این مدعی دفاع از آنها بودند مانند دفاع از قدس، مقدسات اسلامی، عدم رابطه با رژیم صهیونیستی، ادعای رهبری جهان اسلام و غیره درس گرفته و راه همکاری منطقهای و احترام به منافع ایران و ملت ایران و مخالفت با حضور بیگانگان و حل و فصل مشکلات منطقه در داخل منطقه را برگزینند.
انتهای پیام/
انتهای پیام/