درخواست دکه‌های مطبوعاتی شیراز؛ در ایام اعمال محدودیت‌های کرونایی فعالیت کنیم


گروه استان‌ها- دغدغه اصلی دکه‌‌داران مطبوعات شیراز در این روزها جلوگیری از زیانی است که از تعطیلی احتمالی یکم آذر متحمل خواهند شد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شیراز، از مش کاظم می‌پرسم از کیوسک‌داری راضی هستی؟ می‌گوید اگر منظورتان دکه‌داری است که همین شغل در کشورهای دیگر شغل شیک و شریف و پر درآمدی است اما در شهر فرهنگی شیراز نه! لبخند تلخی می‌زند و در ادامه صحبتش می‌گوید اصلا مگر با تغییر اسم‌ها حال ما هم تغییری می‌کند؟

کیوسک‌های مطبوعاتی یا نام عوامانه آن دکه‌های روزنامه فروشی به خصوص در پایتخت کتاب ایران، شهر شعر و ادب این روزها حال خوبی ندارند. تا جایی که مستاجران این اتاقک‌های 2 در 2 که روزگاری إلمان و نماد فرهنگ و مطبوعات بودند امروز مجبورند برای تامین هزینه‌های خود به خصوص پس از بحرانی که دامن کتاب  و سپس مطبوعات را گرفت و درآمد این باجه ها از مطبوعات را به حداقل ممکن رساند،  از پفک و چیپس گرفته تا سی دی خام و سیگار و کاغذ آچار را هم بفروشند.

مردمی که امروزه آخرین اخبار روز را آنی در تلگرام و وتساپ می‌بینند و نیاز خود به آگاهی از بازار مسکن و خودرو  و استخدام را هم به جای مرور صفحات روزنامه‌ها با رفتن در دیوار و شیپور رفع می‌کنند، شهروندانی که به سبب بالا رفتن قیمت کاغذ و به تبع آن افزایش قیمت جراید و کاهش درآمد روزمره خود کمتر سراغ  خرید روزانه روزنامه و مجلات می‌روند، مردمی که ذایقه‌شان تغییر کرده و به جای مطالعه مطالب عمیق کتب و مجلات به مرور اسکرول گوشی خود و نگاه فوری به تیتر اخبار در فضای مجازی عادت کرده‌اند انگار رمقی برای بازار جراید و کتب باقی نگذاشته‌اند و کم کم تنقلات و سیگار فضای بیشتر این کیوسک‌ها را اشغال کرده است.

 مستاجران این دکه‌ها  توان پرداخت هزینه‌ها و اجاره‌بهارا ندارند. اجاره‌بهایی که کم هم نیست و باید با واسطه به مالک اصلی پرداخته شود و جدا از هزینه ناچیزی است که تحت عنوان خدمات شهری از مالکان این دکه‌ها گرفته می‌شود. اغلب فعالان این صنف به دلیل نداشتن پس‌انداز، بیمه نیستند و آن دسته‌‌ای هم که بیمه بودند به دلیل عدم پرداخت بیمه‌شان به زودی با مشکلات جدیدی رو به‌رو خواهند شد.

خزان روزنامه فروشی‌ها در ایام کرونا

دکه‌ها از قدیم مرجع قابل اعتماد شکل‌دهی به افکار عمومی در ساز و کاری قانونی بودند و بر خلاف فضای مجازی که با لعابی از اخبار راست و دروغ پوشانده شده، مطبوعات همواره حامل اخبار و محتوای  اغلب مستند و صحیح بوده‌اند و همچنین مرور نوستالژیک خاطرات همه ما نیز به آنها پیوند خورده و روزگاری از آگهی نظام وظیفه تا اعلام نوبت کوپن، از توزیع پیک سنجش تا اعلام نفرات برتر کنکور در این فضای کوچک به ما مخابره می‌شد و امیدوارانه دنبال به روزترین آگهی استخدام دولتی بر روی اضلاع و پیشخوان این باجه‌ها بودیم.

شاید در تهران برخی از این دکه‌ها با واسطه گاهی تا ماهانه 15 میلیون تومان نیز اجاره داده شوند اما شرایط برای دکه‌های شیراز زیاد مناسب نیست و اغلب کیوسک‌داران که مستاجران این دکه‌ها هستند معتقدند چند سالی است که از پس همین هزینه اندک دویست سیصد تومان هم بر نمی‌آیند.

مجتبی مستاجر دکه‌ای در یکی از خیابان‌های شیراز که از محدودیت‌های جدید مقابله با کرونا گلایه‌مند است می‌گوید: اسم طرحشان را گذاشته‌اند محدودیت‌های هوشمند!  لابد ورود کرونا به سوپرمارکت‌ها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای ممنوع است اما همین ویروس، هوشمندانه، دست به سینه جلوی دکه ما ایستاده و منتظر است فقط مشتری‌های صنف ما را آلوده کند؟

وی ضمن گلایه از اینکه چرا با وجود اینکه در کلیات طرح جامع مدیریت هوشمند محدودیت‌ها که متناسب با وضعیت و روند بیماری کووید 19 در شهرهای کشور از 1 آذر  و با تعطیلی دو هفته‌ای کلیه مشاغل غیرضروری آغاز می‌شود نام کیوسک‌های مطبوعاتی ذیل هیچ کدام از دسته بندی‌ها قرار نگرفته می‌گوید هرکسی تعبیر خودش را از وضعیت تعطیلی این صنف دارد و ما هنوز نمی‌دانیم تکلیفمان به خصوص در این شرایط دشوار اقتصادی چیست؟

او در ادامه می‌گوید: به خاطر شکل فیزیکی دکه‌ها در این اتاقک‌ها مشتری به هیچ جنسی دست نمیزند، به هیچ وجه وارد دکه  نمی‌شود و در کل ارتباط فروشنده و مشتری بسیار کم است و حداقل یک و نیم متر فاصله دارند در حالیکه در هایپرها و مغازه‌ها تراکم مشتری می‌تواند هر آن سبب انتقال ویروس معلق در هوا به مشتری‌ها می‌شود.

او که به قول خودش 12 سال است شغلش همین است و تمام اخبار روزنامه‌ها را به محض رسیدن پیک موتوری‌ها تا ظهر نشده می‌خواند می‌گوید: در فهرست مشاغل گروه یک (مشاغل ضروری) که در هیچ یک از وضعیت‌های سه‌گانه تعطیل نمی‌شوند، هم از چاپخانه‌ها نام برده شده که به هیچ وجه تعطیل نمی‌شوند هم از رسانه‌های مجازی و مکتوب (جراید و مطبوعات) و مشاغل مشابه که به نظرم منظور از مشاغل مشابه مشاغلی است که کار توزیع و نشر این اقلام فرهنگی را برعهده دارند وگرنه مگر می‌شود چاپخانه تعطیل نباشد، روزنامه و مجله هم فعال باشد اما مکان و مکانیزم توزیع این محصولات فرهنگی تعطیل شود؟

مجتبی در ادامه توضیح می‌دهد که حتی اگر روزنامه و مجلات هم تعطیل بود باز هم ما به عنوان شغلی که وظیفه تامین مواد غذایی مردم را برعهده داریم و به نوعی یک سوپرمارکت محله‌ای باجه‌ای به شمار می‌رویم نباید تعطیل شویم و احتمالا شامل تبصره مراکز تولید، نگهداری، توزیع و  فروش محصولات غذایی و خدمات وابسته می‌شویم که تعطیل نمی‌شوند.

از او می‌پرسم وضع فروش نشریات چگونه است؟ می‌گوید به جز یکی دو روزنامه و مجله قدیمی، دیگر نشریات که فروششان نیز امانی است، همان یکی دونسخه‌شان هم در روز فروش نمی‌رود.

علی آقا دکه‌دار دیگری است و در حالی که انگشتانش را به میان موهای سفیدش می‌برد می‌گوید نزدیک به سه دهه است تنها راه امرار معاشش همین دکه است.

او هم با گلایه از وضعیت فعلی می‌گوید با گران شدن روزنامه‌ها و کاغذ و کم شدن اشتیاق مردم به خرید روزنامه، درآمد ما سال به سال کمتر شد اما باز هم حسرت همان روزها را می‌خوریم.

او در ادامه می‌گوید: اگر کرونا مرا نکشد، استرس اجاره دکه و اجاره خانه و هزار قسط و وام دیگر ما را خواهد  کشت چون با تعرفه 10 درصدی از فروش نشریاتی که تعداد صفحات و تیراژشان و فروششان روز به روز کمتر می‌شود و حتی با پفک‌فروشی نمی‌شود چرخ زندگی را چرخاند.

از او می‌پرسم چرا شغلش را به فرزندش تحویل نمی‌دهد و خودش را بازنشسته نمی‌کند؟ می‌گوید: اولا من با عشق این کار را ادامه داده‌ام و ثانیا دو پسر تحصیل کرده دارم که حاضرند بیکار گوشه خانه بنشینند اما تن به این کار سخت ندهند چون این کار هیچ مجالی برای زندگی به تو نمی‌دهد.

پاکت سیگاری را وارونه باز کرده و از گوشه پاکت، سیگاری در می‌آورد تعارفی از روی احترام می‌کند و در حالی که پک‌های عمیقی به سیگار می‌زند می‌گوید: نصف این مردمی که این ساعت در پیاده‌رو یا در خودروها می‌بینید هیچ کار ضروری ندارند و حتی با این قیمت بنزین، نفسشان از جای گرم بلند می‌شود که وارد خیابان‌ها می‌شوند و ما هم چوب این جماعت را می‌خوریم.

از او می‌پرسم چرا سیگار را وارونه باز کردید می‌گوید چون میخواهم دستم به قسمت ابتدایی سیگار که با دهان تماس دارد نخورد و اصلاحا پروتکلها را رعایت کرده باشم و همین کار را با مشتری‌ها هم می‌کنم.

از او می‌پرسم اگر مجبور شدید این دو هفته را تعطیل کنید چکار می‌کنید؟ می‌گوید بعید است دیگر دکه را باز کنم  و احتمالا دنبال کاری دیگر خواهم گشت.

از او می‌خواهم اگر خواسته‌ای از مسئولین دارد بگوید و ناامیدانه و از سر استیصال می‌گوید کاش مالکین یا شهرداری اجاره آذرماه را به دکه‌ها می‌بخشیدند.

سعید جوان حدودا سی ساله‌ای است که در حالیکه  مشغول جمع کردن روزنامه‌های جلوی دکه است از وضعیت کاری‌اش می‌پرسم و می‌گوید وزیر فرهنگ و ارشاد قول داده که در این دو هفته کار خبر و رسانه و مطبوعات تعطیل نشود و بعید است این  تعطیلی شامل صنف ما که توزیع کننده اصلی مطبوعات  و خط مقدم فرهنگ‌سازی هستیم شود اما اگر تعطیل شویم قطعا ورشکست خواهیم شد چون درآمد ما روزمره و تامین‌کننده معاش شبمان است و این 15 روز هیچ هوایی برای نفس کشیدن نداریم.

کارش که تمام م‌ شود دستانش را با وسواس به اسپری الکلی که روی پیشخوان دکه است آغشته کرده و می‌گوید هیچ کس اندازه ما رعایت سلامت مشتری را نمی‌کند و وقتی میوه‌فروشی و مغازه‌ها که در آنها مشتری به میوه و اجناس دست می زند تعطیل نمی‌شوند تعطیل کردن صنف ما غیر‌منطقی خواهد بود. در ادامه دستانش را بالا برده و نشانم می‌دهد و می گوید به خدا از بس الکل زدیم دستمان پوسته پوسته و خشک شده است.

در ادامه می گوید اگر دکه مال خودمان بود غمی نداشتیم و دو هفته تعطیل می‌کردیم  و مجبور نبودیم در پاییز و زمستان سرد با یک بخاری نفتی و در تابستان گرم شیراز با یک پنکه کوچک از 6 صبح که روزنامه‌ها را می‌آورند تا 10 شب سر پا  در محیطی کوچک بایستیم و کمی استراحت می‌کردیم اما مساله این است که این دکه‌ها اغلب به ما اجاره داده شده‌اند.

وقتی متوجه می‌شود خبرنگارم گوشی سامسونگش که صفحه تاچش چند ترک ریز نیز برداشته را باز کرده و خبر یکی از خبرگزاری‌ها را نشانم می‌دهد که براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، رسانه‌ها، چاپخانه ها، جراید و مجلات و مشاغل مشابه مشمول تعطیلی دو هفته‌ای نمی‌شوند.

به گزارش تسنیم اکنون که دغدغه اصلی و کوتاه مدت این صنف یافتن راه حلی برای جلوگیری از زیانی است که از تعطیلی احتمالی یکم آذر متحمل خواهد شد بهتر است شهرداری به خصوص سازمان ساماندهی مشاغل شهری، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و اتحادیه و اصناف، انصاف را رعایت کرده و به این صنف مجال فعالیت با رعایت پروتکل‌های بهداشتی را بدهد چرا که این صنف، شغلی است که هم پیوست مطبوعاتی و فرهنگی دارد و به خصوص در ایام محدودیت‌های کرونایی، اخبار دست اول و آگاهی‌بخش را به مردم می‌دهد و هم تامین‌کننده خوراک و اغذیه مردم بوده و مانع هجوم به مغازه‌ها برای خرید تنقلات می‌شود.

حتی پیشنهاد می‌شود شهرداری همچون خیلی شهرهای بزرگ، در آینده نیز با اقداماتی مثل نصب کارتکس‌های حاوی کتب و بروشورهای اطلاعات شهروندی روی این باجه‌ها، تبدیل نمای پشتی این باجه‌ها به بنرهای هوشمند، یا اقداماتی دیگر مثل نصب ATM های شارژ بلیط شهروندی برروی این باجه‌ها آنها را به رسالت اولیه‌شان که نشر فرهنگ شهروندی و توزیع محصولات فرهنگی و مطبوعاتی است برگردانند تا در کنار فروش اغذیه ضروری مردم مثل تنقلات و نوشیدنی‌ها،  بساط فرهنگ و مطبوعات نیز همچون گذشته نه چندان دور مجددا توسط فعالان این صنف برپا شود.                                  

گزارش از سروش سلیمی

انتهای پیام/422/ ت