گزارش| از کتابخوانی در دل دریای عمان تا "نامزدی نوبل ادبیات"؛ عبدالحکیم بهار را بیشتر بشناسیم+ تصاویر
گروه استانها- "عبدالحکیم بهار" نامزد جایزه ادبی آسترید لیندگرین، در گفتوگو با تسنیم از شوق و ذوقش برای کتابخوانی و ترویج این امر در محرومترین نقاط سیستان و بلوچستان گفت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم در چابهار، هفتهای که گذشت هفته کتاب و کتابخوانی نام داشت؛ حالا دیگر کرونا در حال به شماره انداختن نفسهای آخر این شی باارزش در ایران است؛ البته باید توجه داشت سرانه مطالعاتی مردم ما پیش از دوران کرونا نیز پایین بوده است.
با این حال هستند افرادی که عاشقانه و خالصانه در راه والاترین ارزشهای انسانی قدم بر میدارند و بدون هیچ چشمداشت و منتی، برای ترویج خواندن کتاب در محرومترین روستاهای ایران نیز تلاش میکنند؛ در این مطلب با عبدالحکیم بهار بهورز سیستان و بلوچستانی مصاحبه کردهایم که نامزدی او برای جایزه آسترید لیندگرین یا به قول معروف نوبل ادبیات جهان سر و صدای ویژهای بین اهالی ادب و جامعه کتاب دوست ایرانی راه انداخته است.
"جایزه نقدی آسترید لیندگرن به مبلغ پنج میلیون کرون سوئد و از بزرگترین جایزه ادبیات کودکان و نوجوانان و دومین جایزه بزرگ ادبیات در جهان است؛ در واقع جایزه یادبود آسترید لیندگرن، یک جایزه ادبی است که نه تنها به نویسندگان و تصویرگران داده میشود، بلکه قصهگویان، مروجان و نهادهای حوزه ادبیات کودکان و ترویج کتابخوانی نیز میتوانند آن را دریافت کنند و این جایزه هرساله به یک یا بیش از یک هنرمند صرف نظر از زبان و ملیت آنها داده میشود که آثار و اقدامات دریافت کنندگان این جایزه، باید دارای کیفیت بالای هنری و ارزشهای انسانی باشد که آسترید لیندگیرن به آنها باور داشت."
اینها را عبدالحکیم بهار، نامزد این جایزه که از اهالی سیستان و بلوچستان است به خبرنگار تسنیم در چابهار توضیح میدهد و در ادامه میافزاید: خودم به شخصه نیز علاقه خاصی به کتاب و نویسندگی دارم و حالا پس از سالها فعالیت است که به تازگی کارهایم دیده شده؛ حتی در خاطرم است از زمانی که به کلاس پنجم دبستان میرفتم، هم مینوشتم و هم کتاب زیاد میخواندم که در نشریات نیز برخی نوشتههای من در آن زمان کار شده است.
وی ادامه میدهد: سال 73 که از مدرسه فاصله گرفتم، یک مدتی به صید و صیادی پرداختم و این فرصت کتابخوانی در اوقات بیکاری را در آنجا خودم کشف کردم، من در زمانی که صیاد بودم میدانستم که در دریا چه اتفاقاتی میافتد و برای یک صیاد چه کارهایی پیش میآید؛ زمانیکه صیادان ما بیکار هستند وقت فراغت خوبی برای کتابخوانی دارند و در سالهایی که صیاد بودم اینها را به شخصه متوجه شدم و از سال 76 دیگر از جامعه صیادی کنارهگیری کردم و به حوزه بهداشت و درمان آمدم که هماکنون بهورز روستای رمین هستم.
بهار با متانت خاصی که در صدایش موج میزند، ادامه میدهد: حدوداً 400 کتاب در خانهام داشتم و یک روز که خانه را جمع میکردم تصمیم گرفتم بروم و اینها را به مدرسه روستای رمین اهدا کنم اما وقتی نزد مدیر مدرسه رفتم او نه تنها استقبال نکرد بلکه به مخالفت با این موضوع پرداخت و گفت بچههای ما وقت درس خواندن ندارند چه برسد به کتاب خواندن و همین شد که به خانه بازگشتم و با همسرم تصمیم دیگری گرفتیم؛ قرار شد کتابخانه ای در خانه خودمان راه بیندازیم و به بچههای روستا این کتابهایی که داریم را امانت بدهیم و از آن زمان به بعد فعالیتهای من در زمینه ترویج کتابخوانی شروع شد.
وی با بیان اینکه کار ترویج کتابخوانی را از سال 83 شروع کرده، ادامه میدهد: با راهاندازی بخش کتاب و کتابخوانی در کتابخانه شخصی خودم شروع کردم و یک بخشی از خانهام کتابخانه شد که آنجا کارم جان گرفت و در سال 93 با برگزاری اولین جشنواره روستاهای دوستدار کتاب، روستای رمین به عنوان یک روستای دوستدار کتابخوانی در این حوزه شناخته شد و با توجه به اتفاقاتی که در حوزه کتاب مربوط به حوزه بهداشت و درمان رمین اتفاق افتاد، این روستا برای سالیان متمادی از روستاهای برگزیده انتخاب شد و حالا نیز استمرار این فعالیتها باعث شده من به عنوان نماینده ایران برای دریافت جایزه آسترید لیندگیرن انتخاب شوم.
بهورز روستای رمین با بیان اینکه از بچگی با کتاب بزرگ شده، تشریح میکند: معمولا خیلی سعی میکردم با کتاب ارتباط نزدیک داشته باشم و کتاب را به شیوههای مختلف در اختیار مردم قرار میدادم، همچنین کتابهایی که از سوی دیگران به دستم میرسید، علاوه بر اینکه خودم مطالعه و استفاده میکردم به دیگران نیز قرض میدادم تا آنها نیز بخوانند و یکی از کارهایی که برای جامعه صیادی همین الان کردهایم سبد کتاب است، ما کتابهای مختلفی را روی اسکله و در اختیار صیاد میگذاریم و او میرود به سفر دریایی تا صید کند و در میانه راه مطالعه هم میکند و حتی صیادان بین هم در دل دریا کتابهایشان را جابجا میکنند.
عبدالحکیم بهار با بیان اینکه به شدت به عنوان جدیدش یعنی مروج نمونه کتابخوانی در ایران علاقهمند شده، ادامه میدهد: افرادی برتر و لایقتر از بنده برای چنین عنوانی بودند که حالا من از بین این عزیزان به عنوان گزینه برای معرفی برای دریافت جایزه آسترید لیندگرن انتخاب شدهام؛ من و همه همکارانام با عشق به کارمان ادامه میدهیم و اگر این دوست داشتن وجود نداشته باشد، شاید هیچگاه نتوانیم این اتفاقات تلخ را تحمل کنیم؛ مانند همان ماجرایی که من به مدیر مدرسه گفتم کتاب برای اهدا آوردهام و او دست رد به سینهام زد.
وی در پایان به عنوان نمونه به بیان بخشی از برنامههای ترویج کتابخوانیاش برای کودکان و نوجوانان میپردازد و میگوید: ما در برنامههایی با عنوان جام باشگاههای کتابخوانی، به شکلهای مختلف کار ترویج را انجام میدهیم و برای مثال کتابخانه گروهی راهاندازی کردهایم که بچهها دور هم جمع میشوند و به صورت گروهی کتابی را میخوانند و در مورد کتاب نیز گفتوگو و تحلیل و یا حتی فیلمسازی میکنند و در مواردی با شخص نویسنده نیز ارتباط میگیرند و حتی نویسنده را به منطقه خودشان دعوت میکنند؛ این طرح باعث میشود یک کتاب را 15 نفر بخوانند.
گزارش از سیدخلیل موسوی
انتهای پیام/392/ش