گزارش| سازوکار جدید اصلاحطلبان برای ۱۴۰۰ چیست؟| همان شورایعالی سیاستگذاری بهعلاوه محدودسازی "خاتمی"
هفتهگذشته از "نهاد اجماعساز اصلاحطلبان" برای انتخابات ۱۴۰۰ رونمایی شد، نهادی که تفاوت چندانی با شورای سیاستگذاری ندارد و تنها بهنظر میرسد هدف آن بین اصلاحطلبان محدودساختن افرادی است که نزدیک به خاتمی هستند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، در فاصله کمتر از 6 ماه به موعد برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که قرار است 28 خرداد 1400 برگزار شود، احزاب و گروههای سیاسی آرام آرام خود را آماده حضور در عرصه رقابتهای انتخاباتی میکنند، در این بین اصلاحطلبان که در انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم ترجیح دادند در قالب احزاب وارد عرصه شوند و نه یک اجماع درونجناحی، این روزها در پی آنند با اصلاح سازمان انتخاباتی خود، تجربه شکست اسفند 98 را به فراموشی بسپارند، شکستی که بهاعتقاد برخی از فعالان اصلاحطلب در نتیجه عملکرد ضعیف شورایعالی سیاستگذاری و کمرنگ شدن نقش احزاب در تصمیمگیریهای این شورا رقم خورد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان از زمان انتخابات مجلس دهم در سال 94 در پی ادغام دو نهاد اصلاحطلبِ شورای مشورتی و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با پیشنهاد آقای سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات بهریاست آقای محمدرضا عارف تأسیس شد تا برای نحوه ورود اصلاحطلبان و لیست انتخاباتی آنها برنامهریزی کند.
پس از پایان انتخابات مجلس دهم که با توفیق نسبی اصلاحطلبان همراه بود، شورای سیاستگذاری بهحالت تعلیق درآمد تا اینکه مرداد 95، جلسهای در بنیاد باران شکل گرفت تا این شورا مجدداً به فعالیت برای انتخابات 96 بپردازد اما در این مرحله، برخی احزاب اصلاحطلب از جمله حزب اعتماد ملی، مردمسالاری، اراده ملت، مجمع نیروهای خط امام(ره) در اعتراض به سازوکار شورای سیاستگذاری، از همکاری با این شورا سر باز زدند و مدتی بعد با انتشار بیانیهای مأموریت شورای سیاستگذاری انتخاباتی را پایانیافته دانسته تأکید کردند که "انسجام اصلاحطلبان صرفاً از طریق احزاب این جریان خواهد بود".
همین اختلافات بود که منجر به این شد که در انتخابات سال 96 اصلاحطلبان با دو لیست مجزا در انتخابات شوراها شرکت کنند اما با این حال حمایت خاتمی از لیست شورایعالی در نهایت با پیروزی لیست این شورا در انتخابات شوراها در تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ همراه شد.
اما بهرغم پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات شوراهای 96 انتقادات به عملکرد شورای سیاستگذاری نهتنها فروکش نکرد بلکه دامنه اعتراضات به دیگر احزاب اصلاحطلب همچون کارگزاران نیز کشیده شد تا جایی که در انتخابات مجلس یازدهم، 12 حزب اصلاحطلب بههمراه حزب کارگزاران تصمیم گرفتند که بهخلاف نظر شورایعالی که اعلام کرده بود در انتخابات اسفند 98 شرکت نمیکند، دو لیست مجزا بدهند که در نهایت همین تشتت و دودستگی منجر به شکست در انتخابات مجلس شد، شکستی که پس از مدتی با استعفای آقایان عارف و موسوی لاری از ریاست و نائبرئیسی شورایعالی همراه شد.
حالا اصلاحطلبان پس از رکودی چندینماهه اینبار برای تدارک حضور در انتخابات 1400 دست به کار شدند و 32 حزب اصلاحطلب در نشستی مشترک، تشکیلات انتخاباتی جدیدی تحت عنوان «نهاد اجماعساز» را تأسیس کردند، تشکیلاتی که بهگفته رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات قرار است نقش احزاب در آن بهخلاف رویه حاکم بر شورای عالی اصلاحطلبان، پررنگتر باشد.
با وجود این، بررسی اجمالی تشکل جدید اصلاحطلبان نشان میدهد این نهاد انتخاباتی از نظر ترکیب اعضا تفاوت چندانی با شورایعالی سیاست گذاری ندارد؛ بهاستثنای اینکه تعداد اعضای حقیقی آن بهنسبت شورایعالی به یکسوم کاهش پیدا کرده است، مسئله آنجایی مهم میشود که بدانیم بر اساس یک رویه معمول چهرههای حقیقی مستقیماً توسط آقای سیدمحمد خاتمی انتخاب میشدند و حلقه نزدیکان او را تشکیل میدادند افرادی همچون محمدرضا عارف، موسوی لاری، الهه کولایی، حسین مرعشی، مرتضی الویری، محمدرضا تابش، محمود میرلوحی، حسن رسولی، جعفر توفیقی، مرتضی حاجی و صفایی فراهانی که اکثراً جزو مدیران دولت اصلاحات بودند، این در حالی است که در دستورالعمل اجرایی نهاد انتخاباتی جدید اصلاحطلبان تصریح شده است انتخاب چهرههای حقیقی بهخلاف گذشته باید دارای سازوکار مشخصی باشد.
از سازوکار جدید این شورا چنین برمیآید که احتمالاً برای اجماعسازی باید نقش آقای خاتمی لااقل در ظاهر ماجرا کمرنگ شود و وی دخالتی در عزل و نصب افراد این نهاد انتخاباتی نداشته باشد. مسئله محوریت آقای خاتمی در جریان اصلاحات موضوعی است که مدتهاست محل بحث و جدال است، از یک سوی نزدیکان او و اعضای حزب اتحاد ملت همچنان بر مرکزیت آقای خاتمی در این جریان تأکید میکنند، اما برخی دیگر از احزاب مانند حزب کارگزاران که دبیرکل آن آقای غلامحسین کرباسچی سال گذشته رسماً اعلام کرد خاتمی نمیتواند رهبر اصلاحات باشد! احزاب دیگری مانند حزب مردمسالاری و حزب اسلامی کار هم مخالف محوریت خاتمی هستند.
حسین کمالی در گفتگویی که با تسنیم داشت تصریح کرده بود که «بهرغم اینکه هیچگاه خاتمی رهبر جریان اصلاحات نبوده اما نظراتش برای احزاب اصلاحطلب همواره محترم بوده است.»، کواکبیان نیز در این رابطه گفته بود «ما باید از بزرگان مشورت بگیریم ولی اینکه بگوییم 30 حزب هیچ نظری ندهند و تابع یک شخص باشند اینگونه نیست، احزاب باید نظرشان را بگویند و از بزرگان نیز مشورت بگیرند. بهاعتقاد بنده باید یک جایگاه مشورتی برای آقای خاتمی در نظر بگیریم، حزب برای خودش استقلال دارد و خودش باید تصمیم بگیرد».
البته کمرنگ شدن نقش رئیس دولت اصلاحات در تصمیمگیریهای اصلاحطلبان واقعیتی است که حتی چهرههای نزدیک به خاتمی نیز این روزها ابایی از بیان آن ندارند، محمود میرلوحی که در سالهای اخیر همواره از سوی خاتمی بهعنوان یکی از اشخاص حقیقی به شورایعالی معرفی میشد، درباره نقش خاتمی در تشکیلات انتخابات جدید اصلاحطلبان به تسنیم گفته است: «خاتمی همیشه کمترین مداخله را در جریان اصلاحات داشته است».
جواد امام مدیرعامل بنیاد باران نیز پیرامون نظر خاتمی درباره نهاد جامعساز اصلاحطلبان میگوید «نظر آقای خاتمی این است که هر تصمیمی از نظر اکثریت احزاب بگذرد مورد قبول است. ایشان بر حرکت دموکراتیک تأکید دارند، به همین خاطر اگر نظر اکثریت اجماعی باشد مورد نظر ایشان هم خواهد بود.»
ظاهراً آقای خاتمی که مسئله محوریت او در جریان اصلاحات این روزها محل شک و تردید بسیاری است، تلاش میکند خود را از نگاهها مخفی نگهدارد و همه جلسات عمومی و دیدارهای وی نیز بهبهانه کرونا کنسل شده است. برخی معتقدند وضعیت کنونی آقای خاتمی را میتوان ناشی از اشتباهات او در گذشته دانست.
رئیس دولت اصلاحات در مقطع فتنه 88 میتوانست با نقشآفرینی مؤثر خود هم اصلاحطلبان را از اشتباه بزرگی انتخاب کرده بودند تا حد زیادی نجات دهد و مانع از رفتارهای رادیکال همجناحیهای خود شود اما با سکوت خود مهر تأییدی بر رادیکالیسم اصلاحطلبان زد، اقدامی که موجب شد لااقل تا سال 92 نتوانند کنش سیاسی خاصی در کشور داشته باشند، از سوی دیگر، خاتمی سال 92 به حمایت از حسن روحانی پرداخت و همه سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را به حمایت از شخصیتی بهصف کرد که خاستگاهش جناح راست بود و برنامه مشخص اقتصادی فرهنگی ارائه نداده بود.
خاتمی سال 94 نیز با کلیدواژه "تکرار میکنم" از لیست امید اصلاحطلبان حمایت کرد اما عملکرد فراکسیون امید که در رأس آن یکی از نزدیکترین افراد به وی (محمدرضا عارف) قرار داشت، رضایتبخش نبود و انتقادات اصلاحطلبان را برانگیخته بود. عملکرد نادرست وی در سال 88 موجب از دست رفتن جایگاه خاتمی در حاکمیت شد و حمایت شخصیت برجسته جریان اصلاحات از افرادی که به ناکارآمدی شهره شدند، موجب شد جایگاه سابق خود را هم در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و هم بین احزاب و گروهها از دست بدهد.