حدیث|پندهای خدا به حضرت عیسی (ع)
اى عیسى مرا در خاطرت چون خود اهمیت بده و یادم را ذخیره معادت کن و با نوافل به من تقرب جو، بر من توکل کن تا کفایتت کنم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، شیح صدوق در کتاب «امالی» خود از امام صادق (ع) دربارۀ پندهاى خدا به عیسى بن مریم نقل میکند:
اى عیسى من پروردگار تو و پدران توام یک نام دارم یگانه و تنهایم در آفریدن هر چیزى و هر چیز کار من است و همه خلقم به من گروند
یَا عِیسَى أَنَا رَبُّکَ وَ رَبُّ آبَائِکَ اسْمِی وَاحِدٌ وَ أَنَا الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ بِخَلْقِ کُلِّ شَیْءٍ وَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْ صُنْعِی وَ کُلُّ خَلْقِی إِلَیَّ رَاجِعُون
اى عیسى تو به امر من مسیحى تو به اذن من پرنده گلى بسازى تو به سخن من مردهها را زنده کنى به من مشتاق باش و از من بترس که از من جز خودم پناهى ندارى.
یَا عِیسَى أَنْتَ الْمَسِیحُ بِأَمْرِی وَ أَنْتَتَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی(مائده 110) وَ أَنْتَ تُحْیِی الْمَوْتَى بِکَلَامِی فَکُنْ إِلَیَّ رَاغِباً وَ مِنِّی رَاهِباً فَإِنَّکَ لَنْ تَجِدَ مِنِّی مَلْجَأً إِلَّا إِلَی
اى عیسى سفارش مهرورزانه به تو کنم تو از من مستحق مقام ولایت شدى، در سالخوردگى (زمان بازگشت) مبارکى و در کودکى هر جا باشى مبارکى، من گواهم که تو بنده من و کنیز زاده منى.
یَا عِیسَى أُوصِیکَ وَصِیَّةَ الْمُتَحَنِّنِ عَلَیْکَ بِالرَّحْمَةِ حِینَ حَقَّتْ لَکَ مِنِّی الْوَلَایَةُ بِتَحَرِّیکَ مِنِّی الْمَسَرَّةَ فَبُورِکْتَ کَبِیراً وَ بُورِکْتَ صَغِیراً حَیْثُ مَا کُنْتَ أَشْهَدُ أَنَّکَ عَبْدِی ابْنُ أَمَتِی
اى عیسى مرا در خاطرت چون خود اهمیت بده و یادم را ذخیره معادت کن و با نوافل به من تقرب جو، بر من توکل کن تا کفایتت کنم و بر دیگرى تکیه مکن که تو را وانهم
یَا عِیسَى أَنْزِلْنِی مِنْ نَفْسِکَ کَهَمِّکَ وَ اجْعَلْ ذِکْرِی لِمَعَادِکَ وَ تَقَرَّبْ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ وَ تَوَکَّلْ عَلَیَّ أَکْفِکَ وَ لَا تَوَلَّ غَیْرِی فَأَخْذُلَک
اى عیسى به بلا صبر کن و به قضاء راضى باش و مرا از خود شاد کن شادى من در این است که فرمانم برند و نافرمانى نکنند،
اى عیسى یاد مرا با زبانت زنده دار و مهرم در دلت بپرور
اى عیسى در هنگام غفلت بیدار باش و به لطف حکمت قضاوت کن،
اى عیسى مشتاق و ترسان باش و دلت را با خشیت بیامیز
اى عیسى شبت را دعا کن تا شادیم را جسته باشى و روزت را روزه باش براى حاجتى که به من دارى،
اى عیسى در کار خیر پیشدستى کن تا هر جا روى خیرمند شناخته شوى
اى عیسى میان بندگانم به اندرز من حکم کن و به عدل من قیام کن؛ بر تو نازل کردم درمانی برای آنچه در سینههاست از بیماری شیطان.
اى عیسى درست مىگویم که کسى به من ایمان ندارد مگر آنکه برایم خاشع است و کس خاشع برایم نباشد جز آنکه امید ثوابم دارد و گواهت گیرم که او از کیفرم آسوده است تا دگرگون نشود و سنت مرا تغییر ندهد.
اى عیسى پسر بکر بتول بر خود گریه کن چون کسى که با خاندانش وداع کند و از دنیا بدش آید و آن را به اهلش واگذارد و به آنچه نزد خداست رغبت کند.
اى عیسى با این حال نرم سخن گو و آشکار سلام کن و بیدار باش آنگاه که دیدۀ نیکان به خواب است براى حذر از معاد و لرزشهاى سخت و هراسهاى قیامت آنجا که خاندان و مال و فرزند سودى ندهند
اى عیسى به دیدگان خود سرمه غم کش، آنگاه که بیهودگان میخندند.
اى عیسى خاشع و صابر باش که خوشا بر تو اگر برسى به آنچه به صابران وعده دادهاند.
اى عیسى روز بروز از دنیا بیرون برو، مزه آنچه مزهاش رفته بچش؛ به راستى گویم که بهرۀ تو از دنیا همان ساعت و روز تو است و از آن به قوت خشنود باش و به درشت و ناهموار بساز که دیدى؛ چه اینکه آنچه برگیرى نوشته شود و آنچه خرج کنى نوشته شود.
اى عیسى تو مسئولى، به ناتوان رحم کن چنان که تو را رحم کنم و به یتیم درشتى نکن.
اى عیسى در نماز بر خود گریه کن و به جایگاه نماز گام بردار و لذت گفتار خود را با من دریاب که من با تو خوش رفتارم.
اى عیسى چه بسیار مردمى که آنان را به گناهان گذشتهشان هلاک کردم و تو را از آن نگهداشتم.
اى عیسى به ناتوان لطف کن و دیده کم بینت را به آسمان بردار و مرا بخوان که من به تو نزدیکم و مرا نخوان جز به زارى و یک دل که هر گاه تو مرا چنین بخوانى تو را اجابت کنم.
اى عیسى دنیا را نه پاداش و نه کیفر گذشتگان نکردم و نه کیفر کسى که از او انتقام گیرم.
اى عیسى تو میروى و من میمانم؛ روزی تو نزد من است و موعد مرگت و بسوى من برگردى و حسابت با من است از من بخواه و از دیگرى نخواه. از تو دعا شاید و از من اجابت باید.
اى عیسى بشر چه بسیار است و شکیبا چه اندک، درخت فراوان و خوبش کم است، از زیبایى درختى فریفته نشو تا میوهاش نچشى.
ادامه دارد ...
منبع:الأمالی( للصدوق)، النص، ص515