شهید سلیمانی؛ یاد و داغش از دل نرود/ بزرگترین وظیفۀ پیروان مکتب سلیمانی
تأثیر شهادت شهید قاسم سلیمانی بر دلهای مردم را باید از این زاویه مورد ریشهیابی قرار داد که او، نه یک شخص، بلکه «یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز» بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یک سال، زمان کمی نیست اما داغ فراق بزرگمرد جهان معاصر و سردار بزرگ اسلام، هنوز تازه است و هرگز فروکش نکرده است. دلهای آزادگان و حقیقتطلبان دنیا با درک عظمت و شخصیت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی بهخاطر ترور وحشیانه و ناجوانمردانه ایشان و همراهان مظلوم -مخصوصاً مجاهد خستگیناپذیر ابومهدی المهندس- سرشار از درد و التهابی است که جز با تحقق کامل اهداف مقدس آن دلاوران سلحشور و انتقام از عاملان و آمران ترور، التیام و تسکین نخواهد یافت.
تأثیر شگرف شهادت حاج قاسم سلیمانی بر دلهای تعداد بیشماری از مردم -که جلوه و گوشهای از آن را در مراسم تشییع باشکوه و کمنظیر ایشان مشاهده کردیم- را باید از این زاویه، مورد توجه و ریشهیابی قرار داد که آن بزرگوار، نه یک شخص، بلکه «یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز» بود که توانست در میان تبلیغات عظیم و منفی دنیای استکبار و مادیگرایی، اثر مثبت و روشن خود را بر روح و جان ملتها بگذارد و جبههای از مردان و زنان مقاوم و متحد را در برابر امیال شیطانیِ آمریکا و دنبالهروهای او تشکیل دهد. از اینرو بزرگترین خدمت و پاسداشت و مهمترین وظیفه و مسئولیت برای دلدادگان و پیروان «مکتب سلیمانی» این است که در جهت تبیین و تشریح اصول این مکتب، تلاش و سعی کنند شاخصههای آن را زنده و تازه نگه دارند.
سردار سلیمانی با شناخت عمیق و تجربه ارزشمندی که داشت، ماهیت پلید استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل را -به درستی- شناخته بود و تمام توان و قدرت خود را برای مقابله با این جرثومههای فساد و تباهی، صرف کرد؛ چراکه میدانست با وجود چنین قدرتهای شیطانی، مظلومان و مستضعفان دنیا هرگز روی آرامش و آسایش را نخواهند دید. جالب اینکه این اصل مهم مکتب سلیمانی، با خون مطهر و شهادت او تقویت شد و همگان به چشم خود دیدند که دولت مستکبر و زورگوی آمریکا از هیچ جنایت و خباثتی برای رسیدن به منافع نامشروع خود، دریغ نمیکند.
خون مطهر سردار دلها کاری کرد که ماهیت واقعی آمریکا برای همه مخصوصاً برای نسل جوان ما -که هم دوران انقلاب و جنگ را ندیده بودند و هم تحت شدیدترین هجمههای داخلی و خارجی، برای تطهیر و بزک آمریکا قرار داشتند- آشکار شود و حتی نوجوانان و کودکان ایرانی نیز با تمام وجود، شعار «مرگ بر آمریکا» سر دهند و خواستار «انتقام سخت» شوند که به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری، فریاد انتقام مردم در سراسر کشور، سوخت حقیقی موشکهایی بود که پایگاه آمریکایی در عینالاسد را زیر و رو کرد.
در مکتب سلیمانی، تکیه و اعتماد بر توان و استعداد داخلی، یک اصل مهم و غیرقابل تغییر است. در مقاطع مختلفِ زندگی مبارک آن سردار سرافراز، شاهد بودیم که او با بهرهگیری از خلاقیت و همت جوانان و دیگر نیروهای داخلی -چه در دوران دفاع مقدس و چه پس از آن- چنان لشکر مقاوم و شکستناپذیری را تشکیل داده بود که هیچ نیرویی قدرت مقابله با آن را نداشت که شکست تحقیرآمیز گروهک تروریستی داعش در سوریه و عراق، فقط یکی از نقاط درخشان در این کارنامه پربار، محسوب میشود.
امروز اگر مشکلات متعدد اقتصادی و معیشتی، گریبانگیر مردم شریف ایران شده است، دلیل آن را باید در عدم توجه مسئولین اجرایی فعلی به این اصل اساسی، جستجو کرد. کشوری که این همه استعداد و خلاقیت داخلی دارد، چرا باید بیش از 7 سال، معطل یک لبخند کدخدا نگه داشته شود تا بلکه تحریمها را بردارد و مشکلات را حل کند؟ این همه هزینه و فرصتی که صرف توافق خسارتباری به نام برجام شد، اگر برای تقویت توان داخلی و جهش تولید، خرج شده بود، قطعاً امروز با چنین وضعیت نابسامانی در امور مختلف مانند مسکن و اشتغال مواجه نبودیم.
در مکتب سلیمانی، وادادگی و ترس در مقابل دشمن، هیچ جایگاهی ندارد و این را میتوان از حضور مکرر و متعدد سردار دلها در جبهههای گوناگون نبرد و در میدانهای خطیر و خطرناک -به خوبی- درک کرد. حاج قاسم به خوبی میدانست که ترس، برادر مرگ است و اگر گرفتار ترس شویم، قبل از حملهی دشمن، قافیه را خواهیم باخت. از سوی دیگر، با وجود ایمان به پروردگار هستی و وعدههای حقّ او، جایی برای ترسیدن باقی نمیماند چون هم در صورت پیروزی و هم در صورت شکست، سعادت و سیادت دنیا و آخرت را کسب خواهیم کرد، همانطور که سیدالشهدا (علیهالسلام) این درس را به ما آموخت.
اتفاقاً یکی از برنامهها و اهداف دولت خبیث آمریکا این بود که با ترور سردار و اعلام رسمی آن، زهرچشمی از ملت ایران و محور مقاومت بگیرد و آنان را وادار به انفعال و عقبنشینی کند که نه تنها چنین نشد بلکه روحیه استکبارستیزی و اشتیاق به مقابله با شیطان بزرگ، بسیار بیشتر و شدیدتر شد که این هم از برکات خون آن شهید والامقام است. متأسفانه بخشی از مشکلاتی که در چند سال اخیر برای کشورمان به وجود آمد، حاصل ترس از قدرت آمریکا است که نمونه آن را در سخنان تحقیرآمیز برخی شاهد بودیم که در ادعایی نادرست، گفته بودند آمریکا فقط با یک بمب، میتواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد! نفوذ و رسوخ همین تفکر در دولت است که متأسفانه سبب عقبنشینیهای بیجا و پرضرر در مقابل زیادهخواهیهای کاخ سفید شد که تغییر نماینده ایران در سازمان ملل با دستور آمریکا و برگرداندن کشتی اعزامی به یمن با تشر آمریکا دو نمونه از آنها است که این تفکر را در سران ایالات متحده تقویت کرد که آزادند هر راهی را در مقابله با ملت ایران بپیمایند و هیچ واکنش و خطری آنان را تهدید نخواهد کرد!
به هر ترتیب، با وجود گذشت یک سال از شهادت سردار سلیمانی، هنوز توجه دلهای مردم به سوی او معطوف است و این عبارت را به ذهن متبادر میکند که یادش از دل نرود داغش نیز! و یاد سردار بزرگ اسلام باید ما را به سوی اندیشهها و اصول او رهنمون کند؛ البته شمارش تمام اصول و مبانی مکتب سردار عزیز و شهید ما، در این نوشتار نمیگنجد و غرض تنها این است که توجه همگان، به این نکته جلب شود که سلیمانی را باید به چشم یک مکتب نگریست و تمام اصول این مکتب را در نظر گرفت تا کسی نتواند با ادعای بیجا به موجسواری بر احساسات و عواطف مردم نسبت به سردار دلها بپردازد و با دمزدن از ایشان، به دنبال تحقق مطامع حقیر خود باشد. همچنین آمریکا و پادوهای خبیث او نیز باید توجه داشته باشند که با ترورِ شخصیت ارزندهای مثل حاج قاسم سلیمانی، عطر و یاد او در سراسر جهان گستردهتر شد و دلهای فراوانی نسبت به او آگاه و بیدار گشت، که این موج بیداری در نهایت، به ختم سلطهگری شیطان بزرگ منجر خواهد شد و آن روز را بهزودی خواهیم دید.
* حجتالاسلام رضا رستمی استاد حوزه علمیه قم
انتهای پیام/