شعرخوانی شاعران غیر ایرانی در فراق حاج قاسم سلیمانی+ فیلم
مراسم شب شعری به یاد شهید قاسم سلیمانی همزمان با سالروز شهادت این سردار سرافراز با حضور جمعی از شاعران از کشورهای ایران، افغانستان، هندوستان، پاکستان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب شعر شاعران فارسیزبان همزمان با سالروز شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی با حضور جمعی از شاعران از کشورهای مختلف به صورت مجازی برگزار شد. جمعی از شاعران از کشورهای ایران، افغانستان، هندوستان و پاکستان سرودههای خود به زبانهای فارسی و اردو را به مقام بلند این سردارد سرافراز تقدیم کردند.
بخشی از سرودههای شاعران غیر ایرانی که در این مراسم ارائه شد، به این شرح است:
سیدسکندر حسینی از افغانستان:
قلبها آتش گرفته چشمها خون ریخته
ماه در وقت نمازت اشک گلگون ریخته
خون تو تفسیر بیداری است مانند حسین
رازهای شوم را از پرده بیرون ریخته
در عراق و شام آیینه! تماشا میشوی!
نقشی از تو در مثال فاطمیون ریخته
دشت سرخ است از جنون عشق تو در هر قدم
تا ببینی در دل این خاک مجنون ریخته
غیرتت هرگز نمی گنجد میان صد کتاب
از سرهر تار مویت نیز مضمون ریخته
عشق تو در رقص آورده است موج و رود را
در خیابانها خروش و خشم کارون ریخته
قدس از خونت شکوفه میدهد با اینکه در -
بین آتش شاخههای سبز زیتون ریخته
کربلا آغوش واکرده به قاسم باز او
در رگ گلها دوباره چشمه خون ریخته
***
علی اصغر الحیدری از هندوستان:
شیر بیشهها بودی حضرت سلیمانی
رحمت خدا بودی حضرت سلیمانی
در مجاهدت ماندی پایدار و پابرجا
تو امید ما بودی حضرت سلیمانی
این بهشت دل گشته موج موج طوفانی
معدن دعا بودی حضرت سلیمانی
ای شهید پاینده مثل مهر تابنده
از جهان رها بودی حضرت سلیمانی
دل به یاد تو گریان دیدهام پر از باران
این سحر کجا بودی حضرت سلیمانی
مثل مالک اشتر یاور علی گشتی
پشت مرتضی بودی حضرت سلیمانی
در تأسی از قاسم پاره پاره تن گشتی
قاسم وفا بودی حضرت سلیمانی
جان جان جان بودی در کجا نهان بودی
جان کربلا بودی حضرت سلیمانی
***
احمد شهریار از پاکستان:
دوری ز وطن غم است غم، تنها غم
من میفهمم که از دیارم دورم
راوی گفت از شهادتت در غربت
من یادِ حسین(ع) و کربلا افتادم
.
محکومی هر ستم ادامه دارد
راهِ قدس و حرم ادامه دارد
این خاک پُر است از سلیمانیها
این راه هنوز هم ادامه دارد
.
از صلحِ جهانی که فقط مقصدِ اوست
تا کیفرِ خیلِ ظالمان، در یدِ اوست
از سوی امام(عج) هست اعلامِ جهاد
این پرچمِ قرمزی که بر گنبدِ اوست
.
ای کشته ابنای نصارا و یهود
افتادنِ تو نیز قیام است و قعود
مانندِ حسین (ع) رفتی، اما... اما...
انگشتریات هنوز در دستت بود
.
ای مرد، سلامی از زبانم برسان
دیدی که خودم نمیتوانم، برسان
پیشِ شهدای زینبیون رفتی
پیغامِ مرا به دوستانم برسان
***
هر شهر ظلمت را تو ویران میکنی سردار
دریای مواجی و توفان میکنی سردار
کاخ سفیدی موی زرد روسیاهی را
با خون خود، با خاک یکسان میکنی سردار
آن مورها باور نمیکردند با خونت
تسخیر صد ملک سلیمان میکنی سردار
آیینهای، میافتی و تکثیر میگردی
تو خاک را آیینهبندان میکنی سردار
عطری که با خود داشتی از سوریه آن را
تقدیم خاک شهر کرمان میکنی سردار
سردار دلهایی ولیکن افتخاری به
سربازی شاه خراسان میکنی سردار
سرباز، این گلواژه غرق عشق میگردد
خود را که با اصرار عنوان میکنی "سرباز"
***
محمد عرفان از کشور هند:
سردار قاسم سلیمانی
دانا و پیدایی
مثل شاه سلیمان
بزرگ و پهلوانی مثل رستم، و سهراب
تو زنده کردی یاد آرش کمانگیر را
ای سردارِ سلیمانی
در تو دلاوری بود
مثل حیدر کرار
تو جان دادی به شهادت
و زندگی را قربان کردی
تو شهید شدی
در میدان جنگ
چونان حسین(ع)
دیدم در تو صفات، محمد بن قاسم را
دشمنان اسلام
تشنه خون تو بودند
صهیونیستها چه ناجوانمردانه تو را کشتند...
تو علم بردار اسلام بودی
ای مرد خدا سلیمانی
ای سردارِ دلها
ای مانا و نامی را
در قلب ما و قلب جهان
پاینده مانی و پابرجا...
مهدی باقرخان از کشور هند:
خون ِ شهید، نقش ِ حیاتی به جا گذاشت
بر عرصهی فضای خموشان، صدا گذاشت
بر غیرت شهید، سلامی بود که او
جایی که دستها نرسیدند پا گذاشت
جرأت، امید، عزت و اوج شرف، وقار
تنهاترین شهید برایم چهها گذاشت
میراث او چه بود همه عشق و مهر و درد
جز عشق و مهر در دل ما چه به جا گذاشت
نازم به آن طبیب که در آتش و عطش
بر دردهای زخمی دنیا دوا گذاشت
درهم شکست هیبت فرعون کفر را
مستضعفان قافله را در عزا گذاشت
این عاشق شهید که بوده؟ که پیر ما
در روز ِدفن در کفن او عبا گذاشت!
انتهای پیام/