هجمه به آیتالله مصباح به خاطر افکار جریان سازش بود/ نیروهای سیاسی که میز گرفتند اما اصیل نبودند!
هرچقدر از انقلاب گذشت، حملات به آیتالله مصباح شدت بیشتری گرفت. دلیل این موضوع این است که بعد از دولت اصلاحات، تهاجم فرهنگی شکل جدیتری به خود گرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم نکوداشت منزلت علمی و عملی عالم ربانی و حکیم والامقام حضرت آیتالله علامه محمدتقی مصباح یزدی با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و صاحبنظران در مرکز پژوهشهای علوم انسانی صدرا برگزار شد.
در این مراسم، حجتالاسلام والمسلیمن ابراهیم کلانتری با اشاره به اندیشههای قرآنی آیتالله مصباح یزدی گفت: یکی از ویژگیهای برجسته اندیشه آیتالله مصباح، انسجام و نظاممندی افکار ایشان است؛ کسانی که سر کلاسهای درس ایشان بودند، این موضوع را به وضوح دیدند و در آثار منتشر شده ایشان نیز این مسئله را میتوان دید. ویژگی دوم ایشان قرآن محوری اوست؛ علامه مصباح یزدی علاوه بر اینکه اشراف ویژه و تسلط کاملی بر فلسفههای جدید غربی و فلسفه اخلاق داشت، در همه آثار ایشان محوریت قرآن حفظ شده است. آیتالله مصباح هیچ وقت از کلام وحی فاصله پیدا نکرد؛ این ویژگی است که در آثار شهید مطهری، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز دیده میشود. وقتی در اندیشه کسی قرآن پررنگ میشود، اندیشه او ماندگار میشود.
حرکت برحسب نیازهای زمان، اندیشههای آیتالله مصباح را ماندگار کرد
وی اضافه کرد: سومین ویژگی این عالم برجسته نیازمحوری کارهای ایشان است؛ حرکت برحسب نیازهای زمان یکی از نکات برجسته فعالیتی آیتالله مصباح است؛ در عصر ما کماند عالمان و اندیشمندانی که تا این اندازه مورد هجمه قرار گرفته باشند. به هر حال این هجمهها ممکن است انسان را متوقف کند و یا مسیر او را تغییر دهد اما هیچگاه این موضوعات در آیتالله مصباح دیده نشد، بلکه مستحکمتر نیز شدند. میبینید که آثار ایشان بسیار شیوا نوشته شده و در اختیار جوانان قرار گرفته است. طرح ولایت، ویژه دانشجویان دانشگاهها نقطه عطفی در اندیشهورزی و پرورش نیروهای انقلابی از سوی ایشان است. باید تاکید کنم که ایشان نقطه عطفی در بین اندیشمندان مسلمان تاریخ اسلامی بوده است.
کلانتری در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: ویژگی دیگر آقای مصباح حلاوت بیانی ایشان است؛ بنده در برخی از سخنرانیها و کلاسهای درس اخلاق ایشان حضور داشتم؛ وقتی صحبت میکردند سبک و دقت بیانشان، به کارگیری مثالهای درست و استنتاجهایش به گونهای بود که شنودگان را کاملاً بهرهمند میکرد. خلاقیت و ابتکار، ویژگی دیگر علامه مصباح یزدی است. در بین اندیشمندن مسلمان تنها چند نفر بودند که آثارشان دارای خلاقیت بوده است که یکی از آنها مقام معظم رهبری است. آیتالله مصباح نیز از این ویژگی خوب برخوردار است، به گونهای که وقتی صحبت میکردند، احساس میکنیم که حرف جدیدی میزنند.
این پژوهشگر و محقق با اشاره به تفسیر قرآن از سوی علامه یزدی گفت: تفسیر قرآن از منظر ایشان متفاوت از بقیه است؛ همانطور که ریشه اصلی انحرافات در تفکرات غربی را اومانیست میداند در تفسیر قرآن نیز چنین اندیشهای دارد. طرح ایشان در تفسیر قرآن، اللهمحوری است. به عبارت دیگر معتقد است که باید از الله شروع کنیم و طرح تفسیر نظری نیز از همین جا آغاز میشود. برای مثال ایشان موضوع جبر و اختیار را با استفاده از آیات قرآن به خوبی تشریح میکند و برای تشریح اندیشه سیاسی امام خمینی نیز از همین ابزار استفاده میکند.
سخنرانی دیگر این جلسه علی رضائیان، استاد دانشگاه شهید بهشتی بود. او گفت: یکی از اهداف آقای مصباح این بود که در رشتههای مختلف علوم انسانی، طلابی را تربیت کند که هم دانش روز داشته باشند و هم در مسائل اسلامی در موضوعات مختلفی پژوهش کنند. ایشان دید گستردهای در حوزه تحول علوم انسانی داشتند.
احمدحسین شریفی در بخش دیگری از این مراسم اندیشههای اخلاقی علامه مصباح یزدی را مورد بررسی قرار داد. او گفت: یکی از پروژههای فکری آقای مصباح توجه به موضوع اخلاق بود و تلاشهای گستردهای در این زمینه انجام دادند. نوآوری ایشان در فلسفه اخلاق منجر به شکلگیری جریان جدیدی به نام فلسفه اخلاق قرآنی، اسلامی و روایی شد. پروژه دیگری که توسط آقای مصباح انجام شد تدوین مکتب اخلاق اسلام بود که طرح بسیار همه جانبهای دارد. این طرح از سال 1397 شروع به تدوین شد و قرار است 15 جلد کتاب از آن منتشر شود که البته دوست داشتیم در زمان حیات ایشان این اتفاق بیفتد اما این امر به سرانجام نرسید.
وی با اشاره به ویژگیها و شاخصهای نظریه اخلاقی علامه مصباح یزدی گفت: اندیشمندان قبلی معتقد بودند که گستره علم اخلاق مربوط به صفات درونی است اما ایشان دایره این موضوع را گسترش داد و اثبات کرد که در کنار صفات درونی میتوان افعال اختیاری را هم ذیل اخلاق آورد. این نگاه ایشان مسائل جدیدی را ایجاد و تحول عظیمی در حوزه مطالعات اخلاقی در 4 دهه اخیر کرد. ایجاد موضوعاتی نظیر اخلاق حرفهای، سازمانی، کاربردی و... از جمله این تحولات عظیم است. موضوع دوم درباره گستره فضائل و رذائل اخلاقی از نظر ایشان است؛ با توجه به تعریفی که آیتالله مصباح از اخلاق ارائه میدهد و با توجه به دید ایشان نسبت به ساحت وجودی انسان میتوانیم بگوییم گستره فضائل و رذائل اخلاقی بسیار عظیمتر و وسیعتر است که همه حوزههای زیست انسانی را شامل میشود و آن را تبدیل به قالبی بیسابقه میکند.
نگاه آیتالله مصباح به اخلاق، نگاه به ابدیت و زندگی جاودانه انسان است
شریفی اضافه کرد: ویژگی سوم نظریه اخلاقی آیتالله مصباح واقعگرایی اخلاقی در تفکرات ایشان است. به عبارت دیگر، او گزارههای اخلاقی را مبتنی بر واقعیتهای اخلاقی میدانست. ویژگی چهارم این نظریه توجه به استنتاج اخلاقی است. برخلاف بعضیها که استدلال و برهان را در اخلاق بدون جایگاه میدانند ایشان به مقبولیت استنتاج اخلاقی اعتقاد داشت. ویژگی پنجم غایتگرایی آخرتمحور است؛ آیتالله مصباح نگاهش به اخلاق اسلامی، نگاه به ابدیت و زندگی جاودانه انسان است. او انسان را موجودی میداند که وابسته به مبداء یعنی خداوند بوده و از طرف دیگر عمری جاودانه دارد. از این منظر برای انسان سعادتی جاودانه تعریف کرده و این موضوع را در همه ابعاد زندگی او مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
انسان کامل در اسلام فراتر از این مفهوم در سایر مکاتب روانشناسی است
مهرداد کلانتری در بخش دیگری از این مراسم صحبت کرد. او با اشاره به رویکرد آزاداندیشانه آیتالله مصباح گفت: رویکردی که ایشان در مواجهه با افراد مختلف داشتند، شبیه به رویکردی است که شهید مطهری در دانشگاه داشتند. خاطرم هست زمانی که در موضوع روانشناسی اسلامی کار میکردیم، ایشان جمعی از اساتید روانشناسی برتر کشور را دعوت کردند، حرفهایشان را شنیدند و در نهایت افکار و عقایدشان را در جلسه مباحثه نقد کردند. خاطرم هست در سال 1372 اولین همایش اسلام و روانشناسی برگزار شد و آیتالله مصباح در مورد انسان کامل صحبت کردند. باید بگویم که واقعا تحت تاثیر حرفهای ایشان قرار گرفتم و متوجه شدم که انسان کامل در اسلام فراتر از این مفهوم در سایر مکاتب روانشناسی است و فهمیدم روانشناسی اسلامی میتواند در سطحی بالاتر قرار گیرد.
وی اضافه کرد: از سال 1392 همکاریام را با کنگره علوم انسانی اسلامی آغاز کردم و احساس کردم منسجمترین کاری است که در حوزه روانشناسی اسلامی در ذیل توجهات آقای مصباح انجام شده است. نتیجه آن بازنشر مقالات علمی پژوهشی متنوع علمی پژوهشی، ISI و ... شد. پنجمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی که همراه با دیدار با آیتالله مصباح یزدی بود نشان داد که روانشناسی اسلامی به خوبی پیش رفته است. امیدوارم که این موضوع در دانشگاههای ما نیز وارد شده و مکتب روانشناسی اسلامی به صورت مستقل بررسی شود.
محمد محمدرضایی در این جلسه گفت: موضوعی که میخواهم در این جلسه دربارهاش صحبت کنم فلسفه غرب از منظر علامه مصباح یزدی است و میخواهم به این سوال پاسخ بدهم که ایشان در باب فلسفه غرب چه نظری داشتند؟ در ابتدا باید اشاره کنم که آیتالله مصباح یزدی فیلسوف دقیقالنظری است و در حوزه فلسفه نظریهپرداز است. چنین فیلسوفی حتما نظریههای دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده، با بعضی موافقت کرده و با بعضی دیگر مخالفت میکند. ایشان تعقل و تفکر فلسفی را همراه با انسان میدانست و معتقد بود قدیمیترین افکار فلسفی را باید در میان افکار مذهبی شرقی جستوجود کرد.
وی اضافه کرد: آیتالله مصباح معتقد بود که فلسفه امری لازم و ضروری است و نمیتوان راه را بر متفکران و اندیشمندان بست. به زعم ایشان فیلسوفان مسلمان باید با فلسفه غرب آشنا شده و عالمانه آن را دنبال کنند. آنچه درست است را بپذیرند و آنچه غلط است را مورد نقادی قرار بدهند. ایشان همچنین معتقد بود که فلسفه اسلامی ظرفیت بسیار خوبی دارد که با شکوفایی آن میتوانیم آن را در برابر فلسفه غربی قرار بدهیم. از این ظرفیتها باید بیشتر استفاده شده و چارچوب فلسفه اسلامی را پایهگذاری کنیم.
راهکار سامانیافتن وضعیت اجتماعی از منظر آیتالله مصباح
مهدی امیری سخنران دیگر این جلسه بود. او ضمن بررسی اندیشههای آیتالله مصباح یزدی گفت: آیتالله مصباح حکمت عملی را تابع حکمت نظری میدانست. ایشان معتقد بود که بین عین و ذهن ارتباطی دوسویه برقرار است و معتقد بود جبرگرایی اجتماعی و جبر تاریخی قابل پذیرش نیست. ایشان معتقد بود که انسان موجودی مختار است و برای انتخابهایش مسئولیت میپذیرد. همچنین اعتقاد داشت که آزادیها در عرصه اجتماعی مطلق نیست و در هر جامعهای محدودیتهایی برای انسان وجود دارد. علاوه بر این معتقد بود انسان را نباید صرفا موجودی مادی دانست و باید به جنبههای رشد معنوی او نیز توجه کرد. به عبارت دیگر در تزاحم امور مادی و معنوی، امور معنوی را متقدم میدانست. ایشان معتقد بود اگر قرار است وضعیت اجتماعی سامان پیدا کند باید تمام ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار گرفته و از آزادیهایی که موجب هرج و مرج میشود جلوگیری شود. به عبارت دیگر نیاز به قانون داریم و ضمانت اجرای قانون حکومت است پس نیاز به حکومت هم داریم.
وی با اشاره به دیدگاهها و اندیشههای آیتالله مصباح یزدی در تشکیل حکومت اسلامی گفت: ایشان با توجه به مراتب توحیدی معتقد بود که حاکمیت تمام و کمال با خداست و خداوند باید حکومتها را معرفی کند. این موضوع به دو صورت انجام میشود؛ یا مستقیماً افرادی را برای اداره اجتماع معرفی میکند که این موضوع در زمان معصوم رخ میدهد و یا کسانی با نام فقیه را نماینده این کار میکند. البته هر فقیهی نمیتواند حکومت را برعهده بگیرد بلکه باید 3 ویژگی مهم را داشته باشد. آن سه ویژگی عبارتند از: فقاهت، عدالت و تقوا و کارآیی و کفایت. آیتالله مصباح معتقد بود که مشروعیت حکومتها مشروعیتی الهی است اما این به این معنا نیست که نقش مردم دیده نشود، بلکه مردم در تشکیل حکومت اسلامی نقش دارند. ایشان حتی به همراهی مردم با امام جامعه در سرنگونی حکومت طاغوت تأکید دارند و اینکه مردم باید در عرصههای مختلف حکومتی مشارکت داشته باشند.
آیتالله مصباح فیلسوفتر از شهید صدر بود اما تواضع میکرد
سیدمحسن میری دیگر سخنران این جلسه بود. او با برشماری ویژگیهای اخلاقی و فلسفی آیتالله مصباح گفت: آیتالله مصباح یزدی در تبیین مفاهیم فلسفی فوقالعاده بود؛ محل نزاع را به خوبی تقریر میکرد و در حل مشکلات مهارت زیادی داشت. ویژگی دوم ایشان اعجاز کلامی بسیار خوب ایشان بود و ویژگی سوم، شجاعت در نقد اسطورههای فلسفه مثل ملاصدرا است. او با این نقد خود شجاعت را به خیلیها یاد داد. ویژگی چهارم تواضع علمی ایشان است؛ دقت داشته باشید که ایشان از نظر سنی تقریبا هم سن شهید صدر است اما از نظر توانمندیهای فلسفی بسیار برتری دارد. با این حال میبینیم که در کلاس خود کتاب «فلسفهما» را تدریس میکند و با این کار تواضع خود را نشان میدهد.
به آیتالله مصباح هجمه کردند چون افکارش جریانساز شده بود
موسی نجفی اندیشههای تمدنی علامه مصباح یزدی را مورد بررسی قرار داد و گفت: براساس تجربه تاریخی خود به این نتیجه رسیدم که هر شخصیتی که بیشتر مورد هجوم قرار میگیرد، مؤثر بوده است. این موضوع در تمام برهههای تاریخ اسلام اثبات شده است و نمونه آن را در مورد امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز میبینیم. آیتالله مصباح نیز همینگونه است و افرادی زیادی به ایشان هجمه وارد میکنند. حال باید این سوال را پرسید که چه انسانهایی تأثیرگذار هستند؟ آدمهایی تأثیرگذارترند که افکارشان مؤثر است و باعث ایجاد موج در جامعه میشود؛ به عبارت دیگر این افراد افکارشان از زمانه خود جلوتر است. آقای مصباح شخصیتی بود که از زمان و زمانه خود بسیار جلوتر بود.
وی اضافه کرد: جالب است که هرچقدر از انقلاب گذشت، حملات به ایشان نیز شدت گرفت. دلیل این موضوع این است که بعد از دولت اصلاحات مطالب سیاسی بیشتر به سمت تفکرات رفت و تهاجم فرهنگی شکل جدیتری به خود گرفت. کسانی که بتوانند با این تهاجم فرهنگی مقابله کرده و حرف داشته باشند کماند اما آقای مصباح واقعا اینگونه بود. ایشان از یک شخصیت علمی در دهه چهارم و پنجم انقلاب اسلامی فراتر رفت و تیدیل به یک جریان فکری تمدنی شد و چون تبدیل به جریان شده بود و موج داشت به ایشان حملات متعددی میشد.
نجفی تاکید کرد: بنده معتقدم آقای مصباح شخصیت تمدن نوین اسلامی هستند؛ ایشان در دهه چهارم و پنجم انقلاب شبهات و چالشها را به خوبی دریافت کرد و پاسخ داد. برای مثال طرح ولایت ایشان برای دانشجویان یکی از طرحهای مهم بود.
مهدویزادگان در بخش دیگری از این جلسه گفت: با درگذشت علامه مصباح یزدی شاهد هجمههای سنگینی توأم با بداخلاقیهایی بودیم که شایسته ایشان نبود. این هجمهها به قدری سنگین بود که عبدالکریم سروش در توصیف ایشان نکتهای را گفت و آن این بود که: «آقای مصباح فیلسوف مسلمی بود اما از حد خودش عبور کرده و پایش را از گلیمش درازتر کرده بود.» سوالی که وجود دارد این است که ایشان چه ویژگی داشته که این چنین صدای منتقدین را درآورده است؟ در تعریف فیلسوف گفته میشود که کار او این است که به فهم و کشف حقیقت برسد و حقایق را به نحو کلی فهم کند. به نظر میرسد که قالب فیلسوفان این تعریف را پذیرفتند و به آن بسنده میکنند اما بنده معتقدم که این موضوع تعریفی حداقلی از فیلسوف است و یک فیلسوف کارکرد حداکثری نیز دارد و آن هم این است که وقتی به حقیقت میرسد از آن حقیقت حراست و حفاظت کرده تا مخدوش و پنهان نشود. با این تعریف، فیلسوف باید وارد جامعه و سیاست شده و از حقیقت دفاع کند. بهترین مثال تاریخی برای چنین فیلسوفی سقراط است؛ آیتالله مصباح نیز چنین بود و برای دفاع از حقیقتی که بدان دست پیدا کرده بود وارد میدان شد. به اعتقاد من ایشان اولا تعریف حداقلی از فیلسوف را قبول نداشت و دوما معتقد بود که وقتی به حقیقت میرسید باید روشنگری کنید. همین موضوع باعث شد تا ایشان احساس تعهد کرده و وارد مسائل اجتماعی، سیاسی و... شود.
وی اضافه کرد: علامه مصباح با زبان استدلالی و در عین حال عامهفهم مسائل را برای مردم توضیح میداد. برای مثال در جلسات زیادی نابترین مسائل فلسفی را در خطبههای نماز جمعه برای مردم بیان میکرد. همین موضوع باعث شد که نفوذ اجتماعی - سیاسی ایشان بیشتر و بیشتر شود. البته باید تاکید کنم خصومتی که بعضیها نسبت به ایشان دارند درباره پرداخت او به رابطه دین و سیاست است مطمئنا اگر ایشان به این موضوع نمیپرداخت شاید خیلیها او را تحمل میکردند و علیهاش هجمه درست نمیشد.
محمدجواد نوروزی با اشاره به مکتب سیاسی علامه مصباح یزدی گفت: در ابتدا باید پرسید مولفههای مکتب سیاسی علامه مصباح چیست؟ در پاسخ باید گفت مکتب سیاسی علامه مصباح یزدی تعامل بسترهای سیاسی و اجتماعی است که ایشان در آن زندگی کرده و میراث علمی است که او به واسطه اتصال به سرچشمههای معرفتی یعنی استاد علامه طباطبایی، آیتالله بهجت و مقام معظم رهبری کسب کرده است. تمام این ویژگیها از او شخصیتی ساخت که دارای جامعیت علمی بود. ایشان اولین کتاب سیاسی خود را در سال 1364 با کتاب «حقوق و سیاست» عرضه و در سال 1365 کتابی را برای جوانان عرضه کرد. کتابهای بعدی او که منجر به نظریه سیاسی اسلام میشود، مجموعهای از تفکرات سیاسی ایشان را به جامعه علمی نشان میدهد.
آیتالله مصباح، ولایت فقیه را مهمترین نعمتی میداند که نسل ما از آن بهرهمند است
وی اضافه کرد: هسته مرکزی تفکرات ایشان موضوع ولایت فقیه در زمان غیبت است. وقتی فلسفه سیاسی ایشان را مورد بررسی قرار میدهید میبینید که ماحصل آن به ولایت فقیه میرسد و نتیجه آن طرح ولایت با 6 حلقه است که برای دانشجویان در دانشگاهها برگزار میشد. اگر سخنرانیهای ایشان را مورد بررسی قرار بدهید، میبینید که ایشان توجه ویژهای به ولایت فقیه دارند و این موضوع در سخنرانیهای ایشان آمده است. آیتالله مصباح، ولایت فقیه را مهمترین نعمتی میداند که نسل ما از آن بهرهمند است. بنده معتقدم که در نظریه ولایت فقیه بین نظر امام خمینی و آیتالله مصباح هیچ تفاوتی وجود ندارد. اندیشههای ایشان، بسط اندیشههای امام خمینی است و تفکرات بنیانگذار انقلاب اسلامی را بسط و توضیح داده است.
نوروزی درباره مردمسالاری دینی از منظر آیتالله مصباح گفت: وقتی بحث مردمسالاری دینی مطرح میشود، نظرات ایشان بسیار تاثیرگذار است و اندیشههای خوبی دارد. ایشان معتقد است که مردم سالاری دینی ریشه در تعالیم اسلام و مالکیت امیرالمومنین دارد، براساس مشروعیت الهی است و هیچ نسبتی با مکاتب غربی ندارد.
نظر آیتالله مصباح درباره نیروهای سیاسی که اصیل نبودند!
مهدی جشمیدی با اشاره به نظریه انقلاب اسلامی از منظر آیتالله مصباح گفت: با نگاهی به نظریه ایشان میتوان گفت که نظرات آقای مصباح درباره انقلاب اسلامی خطی است، نه نقطهای. یعنی ایشان انقلاب اسلامی را یک جریان و سیر میداند نه یک نقطه. بنده با بررسی بر آثار و سخنرانیهای آقاص مصباح 10 گزاره را از صحبتهای ایشان استخراج کردم. اولین موضوع این است که ایشان استدلال میکند که انقلاب اسلامی در ابتدای مسیر چهرههای اصیل خود مثل شهید بهشتی، شهید مطهری و ... را از دست داد. ایشان معتقد است که این شهدا هم تربیتشدگان امام خمینی بودند و هم خودشان روحیات انقلابی داشتند و البته عمیقا به انقلاب اسلامی باور داشتند. آقای مصباح معتقد است که نیروهای سیاسی بعدی آنچنان که باید اصیل نبودند و ریشههای کجرویها در بعضی جاها وابسته به همین موضوع است.
وی اضافه کرد: مورد سومی که در اندیشههای ایشان وجود دارد این است که ایشان معتقدند یکی از اهداف اصلی دشمن این بود که نیروهای خود را در ساختارهای سیاسی ایران نفوذ دهد. همچنین ایشان تاکید دارند که نیروهای چپ سیاسی از اول هم از نظر اعتقادی با انقلاب اسلامی همراه نبودند. آیتالله مصباح از جمله افرادی است که به فکر نیروهای آینده انقلاب است و معتقدند که باید نیروهایمان را تربیت کنیم. البته آقای مصباح اعتقاد دارد که تنگناهای تاریخی باعث شده است همه آرمانهای فرهنگی انقلاب که امام خمینی مدنظر داشتند، محقق نشود. ایشان علاج مشکلات کشور را کار فرهنگی میداند. آیتالله مصباح معتقد است که اختلاف سلیقه نباید باعث شود افرادی را به کل از جریان انقلاب جدا کنیم و کنار بزنیم. پس میتوان گفت ایشان انحصارگرا و اهل خشونت نیست.
این برنامه با همراهی و مشارکت فرهنگسرای اندیشه و به مناسبت درگذشت آیت الله مصباح یزدی برگزار شد.
انتهای پیام/