تحلیلگر آمریکایی: ایالات متحده دهه‌هاست که از هم پاشیده است

یک تحلیلگر و مفسر آمریکایی با انتقاد از دموکراسی خودشیفته آمریکایی آن را تنها یک نمای ظاهری ارزیابی کرد و گفت، ایالات متحده دهه‌ها است که از هم پاشیده است.

«ریک استاگن بورگ» تحلیلگر و مفسر و فعال صلح از ایالت اورگُن آمریکا در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم تاکید کرد: دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا یک علامت و نشانه از پوسیدگی ساختاری نظام سیاسی آمریکا بود نه ریشه مشکلات دموکراسی آمریکایی.

جدیدترین خبرها و تحلیل‌های ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)

در اینجا به متن کامل این مصاحبه اشاره می کنیم:

 

تسنیم: طبق نظرسنجی جدید اکسیوس-ایپسوس که یک هفته پس از شورش و حمله مرگبار طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره انجام شده، حدود چهار پنجم آمریکایی ها بر این باورند که ایالات متحده در حال فروپاشی است. این نظرسنجی که شامل مصاحبه با بیش از 1000 بزرگسال است، نشان می دهد اکثر پاسخگویان به شدت یا تاحدودی با جمله "آمریکا در حال از هم پاشیدن است" موافق هستند. نظر شما چیست؟

استاگن بورگ:ایالات متحده دهه‌هاست که در حال فروپاشی بوده است. ما فقط می توانیم امیدوار باشیم که به رسمیت شناختن وضعیت وخیم آمریکا، آمریکایی های بیشتری را به سوی این سئوال سوق دهد که واقعا چه اشتباهی رخ داده است. اگر با دقت توجه می کردند، می فهمیدند که دموکراسی خودشیفته آمریکایی تنها یک نمای ظاهری است. متاسفانه اکثر افراد پاسخ های ساده را می پذیرند. اکنون که "دموکراسی با انتخاب ابزار قابل اطمینان تری از امپریالیست ها نجات یافته است"، آنها بدون زیر سئوال بردن تناقض اساسی این ایده که آمریکایی ها می توانند با انتخاب از بین نامزدهای منتخب توسط تعداد معدودی از نخبگان که منافع آنها با منافع دیگران در تضاد است، سعی در منحرف کردن اذهان دارند.

ایالات متحده حداقل از زمان پایان جنگ های داخلی، به طور مداوم کمتر دموکراتیک شده است، زمانی که شرکت ها قدرت فوق العاده ای بر دولت داشتند. در حالی که برخی پیشرفت ها در تعادل برقرار کردن بین منافع انسانی با نخبگان اقتصادی در دوران رکود بزرگ حاصل شده بود، ولی نیروهای جناح راست از آن زمان تاکنون در تلاش بوده اند تا دستاوردهای حاصل از دوره ریاست جمهوری روزولت را خنثی کنند. آنها اکنون موفق شده اند. امروز، روزولت به عنوان یک رادیکال تلقی می شود، همانطور که رهبری دموکرات برنی سندرز را توصیف می کند. این مساله نابرابری بی سابقه ثروت در جامعه امروزی آمریکا را توضیح می دهد.

تسنیم: نقش ثروت در توزیع قدرت را در ایالات متحده چگونه ارزیابی می کنید؟

استاگن بورگ: اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی ها که سطح زندگی آنها رو به افول است، عصبانی هستند و به دنبال مقصر می گردند. به طور معمول عصبانیت آنها متوجه هرکسی است که رسانه به او می گوید از او عصبانی شوند. ثروتمندترین و با نفوذترین آمریکایی ها از کنترل خود بر رسانه ها استفاده می کنند تا آمریکایی ها را از یکدیگر عصبانی نگه دارند به جای آنکه با دشمن واقعی بجنگند، کسانی که ثروت و قدرت دارند تا سیاستمداران ما را در سیستمی بسیار پرهزینه و انتخاباتی که با منابع خصوصی تامین مالی می شود، بخرند. آمریکایی ها رسانه های خود را با چگونگی مطابقت با عقایدشان انتخاب می کنند و رسانه های "محافظه کار" و "لیبرال" انگشت اتهام خود را به سمت "طرف مقابل" نشانه می روند؛ در حالی که در واقع، هر دو طرف توسط این افراد قدرتمند دستکاری می شوند.

تسنیم: سالهاست که اعتماد آمریکایی ها نسبت به دموکراسی خود از بین رفته است، آن هم به واسطه سیستمی که در مقاطع مختلف، پیروزی را به روسای جمهور جمهوریخواهی تحویل داده است که آرا مردمی را از دست داده اند و در اطراف کنگره ای ساخته شده است که به نفع ایالت های محافظه کار تقلب کرده است. ولی اعتقاد به اجرای انتخابات ریاست جمهوری به خودی خود در بین تعداد زیادی از رای دهندگان از بین رفته است، آن هم پس از هجوم و حمله ترامپ که در انتخابات ریاست جمهوری در برابر رقیب خود جو بایدن با 7 میلیون رای شکست خورد. نابرابری، نژادپرستی و قطب بندی، دموکراسی آمریکایی را نابود کرد. سپس ترامپ آمد. نظر شما در این باره چیست؟ نظر شما در مورد شکنندگی و آسیب پذیری دموکراسی غربی چیست؟

استاگن بورگ:علی رغم شعارهای اعلامیه استقلال، سیستم آمریکایی هرگز به عنوان یک دموکراسی طراحی نشده است. دموکراسی همزمان با برده داری چگونه ممکن است، با زنان به عنوان دارایی برخورد می شد و فقط مردان سفیدپوست زمین دار می توانستند رأی دهند؟ جمهوری خواهان سریعاً به این نکته اشاره می کنند که این در واقع جمهوری است، گویا این بدان معناست که این از دموکراسی بهتر است. آنها استدلال می کنند که اگر مردم بخواهند خودشان امور را اداره کنند، اکثریت به منافع خود رای می دهند تا منافع کل آمریکایی ها. آنها دموکراسی را با حاکمیت اوباش مقایسه می کنند.

آنچه که آنها هرگز در نظر نمی گیرند این است که در سیستمی که شرکتها و افراد ثروتمند می توانند هزینه های مبارزات انتخاباتی نامزدهای انتخابات را پرداخت کنند، تنها منافعی که در سیستم ما "دموکراسی نمایندگی" برآورده می شود، مربوط به معدود آمریکایی هایی است که توانایی خرید اعضای خود در کنگره یا توانایی خرید نفوذ بی رویه بر روسای جمهور را دارند. در حالی که اختلافات مهمی بین دو حزب مهم در ایالات متحده وجود دارد، ولی هر دو در خدمت همین منافع هستند. گذشته از موضوعات اجتماعی مانند سقط جنین و حقوق همجنسگرایان، بیشتر اختلافات آنها صرفاً لفظی یا حداکثر محدود است.

در حالی که جمهوری خواهان ثروت و قدرت خود را به طور فزاینده ای به ثروتمندان منتقل کرده اند، دموکرات ها نیز به طور ثابت در همان مسیر حرکت می کردند در حالی که خود را به عنوان حزب مردم معرفی و توصیف می کردند. این امر منجر به وضعیتی شده است که بر اساس یک مطالعه در سال 2014 مشخص شد هیچ ارتباطی بین اراده مردم همان طور که در نظرسنجی ها بیان شده و نحوه رای گیری کنگره وجود ندارد. همچنین این نتیج حاصل شد که ارتباط بسیار بالایی با خواسته های ثروتمندترین آمریکایی و آنچه که آنها دریافت کرده اند وجود دارد. وقتی صحبت از منافع کسانی می شود که مقامات منتخب ما را روی کار می آورند، بحثی جز در مورد تاکتیک ها و در بعضی مواقع، درجه وجود ندارد.

جمهوریخواهان هرگز نگران شورش طرفداران شان نیستند زیرا آنها تخفیفات مالیاتی زیادی به ثروتمندان می دهند در حالی ک دموکرات ها با عصبانیت آنها را به خاطر این کار تقبیح می کنند. با این حال، تخفیف های مالیاتی همچنان باقی مانده و مانع هرگونه سرمایه گذاری در بهبود زندگی مردم عادی آمریکایی شده است. این یک چیدمان بسیار مناسب است. در حالی که جمهوریخواهان در قدرت هستند، کشور را تا آنجا که بتوانند به سوی جناح راست منتقل می کنند و دموکرات ها می گویند هیچ کاری نمی توانند انجام دهند. معمولاً آنها حتی به سختی نیز تلاش نمی کنند.

با این حال، وقتی دموکرات ها در قدرت هستند، قول های آنها اغلب فراموش می شود. به عنوان مثال جو بایدن قول داد تا در صورت انتخاب به عنوان رئیس جمهور، آمریکایی ها چک 2000 دلاری برای کمک به جبران خسارات اقتصادی بحران کرونا دریافت می کنند که در مقایسه با شهروندان اروپایی مبلغ ناچیزی است. هنگامی که دموکرات ها هفته گذشته کنترل سنا را در دست گرفتند، بلافاصله اعلام کردند که چکها فقط 1400 دلار خواهد بود زیرا کنگره جمهوریخواه قبلاً پرداخت 600 دلار را اجازه داده بود.

تسنیم: ارتباط ظهور ترامپ و اقداماتی که وی در دوره ریاست جمهوری انجام داد با سیستم سیاسی آمریکا را چگونه توصیف می کنید؟

استاگن بورگ: ترامپ ریشه مشکلات "دموکراسی" آمریکایی نبود. او علامت پوسیدگی اساسی در سیستم بود. او علامت پوسیدگی اساسی در سیستم بود. هنگامی که یک اقلیت قابل توجهی از آمریکایی ها یک روان پریش خودشیفته را برای احراز قدرتمندترین پست دولتی در جهان انتخاب کردند، آمریکایی های لیبرال سرانجام آنطور که باید نگران شدند، آن هم درباره اینکه ملت ما چقدر در گودال جهل و نادانی فرورفته است. متأسفانه رهبران دموکرات اکثر آنها را متقاعد کردند که روسیه مسئول انتخاب ترامپ است.

آنها به جای اینکه صادقانه به نقش حزب خود در افول طبقه متوسط ​​و افزایش فقر توجه کنند، تصور می کردند که مشکل ناآگاهی مخالفانشان است. البته محافظه کاران نیز همین طور درباره آنها فکر می کردند. این ترفند بدبینانه علاوه بر تعمیق اختلافات ایدئولوژیک بین آمریکایی ها، هر تلاشی را که ممکن بود ترامپ در جهت بهبود روابط با تنها ملت دیگری که قادر به از بین بردن کره زمین در یک جنگ هسته ای است، انجام دهد، از بین برد. این یکی از اهداف آخرین این تلاش برای گسترش روس هراسی در نزد افکار عمومی آمریکایی ها بود.

این مساله اتخاذ تدابیر تلافی جویانه علیه روسیه را آسان تر کرد، که در واقع بخشی از تلاش و مبارزه برای سلطه جهانی آمریکا بود، در حالی که توجه را از این واقعیت دور کردند که آنها یک نامزد انتخابات را تا حدی تحقیر کردند که حتی نتوانست بی صلاحیت ترین نامزد ریاست جمهوری در تاریخ ایالات متحده را شکست دهد. این یک بازی برد-برد برای ساختار دموکراتیک بود و یک باخت-باخت برای آمریکایی های متوسط و بقیه کشورهای جهان.

رأی دهندگان جمهوری خواه با مشاهده دروغ های سیستماتیک مکرر، ادعاهای اثبات نشده و بزرگنمایی های فرافکنانه روسیاگیت که به عنوان واقعیت هایی در رسانه های "لیبرال" در طول دوره ترامپ ارائه می شد، حتی در برابر مشاهده واقعیت جنون ترامپ مقاومت بیشتری پیدا کردند. سیاستمداران جمهوری خواه نیز از ترس از دست دادن مقام خود در برابر رقیبان متعصب تر، به طور فعالانه از او حمایت کردند در حالی که به شدت از طرفدارانش انتقاد می کرد. اگر توهم دموکراسی، مخدر توده ها در سراسر غرب است، آمریکا پر از معتادانی است که توسط مواد مخدر استثنایی گرایی آمریکا سرگردان شده اند. این همان توهم است که آمریکا بهترین کشور است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط