نهج البلاغه| امور مردم جز با سربازان استوار نشود / سربازان شکوه دین و پناهگاه استوار ملت‌اند

ای مالک، سربازان به اذن‌الله، پناهگاه استوار رعیّت و زینت زمامداران، شکوه دین و راه‌هاى تحقق امنیّت کشورند. امور مردم جز با سربازان استوار نشود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، اگر جامعه را به مثابه یک سیستم یا چرخه در نظر بگیریم، هر عضوی از آن باید وظیفه خود را به درستی انجام دهد تا آن سرزمین به حیات خود ادامه دهد؛ در این بین، نهادهای رسمی به مثابه ارکان جامعه محسوب می‌شوند که شامل رهبران، نظامیان، قانون‌گذاران، دولتمردان و تمام زیرمجموعه‌های آنها هستند. اگر هر یک از این ارکان وظیفه خود را به درستی انجام ندهند، به همان میزان پایه‌های حکومت متزلزل می‌شود و زمینه را برای سقوط آن فراهم می‌آورد.

اما در بین این مجموعه‌ها، نظامیان و سربازان به عنوان حافظان امنیت کشور از جایگاه ویژه‌ای برخورداند، چرا که تا نعمت امنیت و نظم جامعه نباشد، سایر ارکان نظام حاشیه امنیت خود را از دست می‌دهند و بلکه از کارکرد خود می‌افتند؛ نمونه بارز آن را در کشورهای منطقه مشاهده کردیم. اگر در کشوری مثل سوریه سربازان و نظامیان به جنگ با داعش نمی‌رفتند، سایر نهادها موضوعیتی در جامعه نداشتند؛ بنابراین این سربازان و نظامیان هستند که رکن اصلیِ جامعه را شکل می‌دهند و از این لحاظ از تقدس بالایی برخوردارند.

امیرالمؤمنین (ع) به عنوان حاکمی الهی در 4 سال حکومت ظاهری‌شان بر این رکن از جامعه تأکید فراوانی داشتند، به گونه‌ای که در عهدنامۀ مشهور به عهدنامۀ مالک اشتر، توصیه‌های مؤکدی نسبت به ارزش‌گذاریِ آن دارند. ایشان ضمن نکاتی که به مالک نوشتند، اشاره دارند:

اى مالک، بدان مردم از گروه‌‏هاى گوناگونى هستند که اصلاح هر یک جز با دیگرى امکان ندارد، و هیچ یک از گروه‏‌ها از گروه دیگر بى‏‌نیاز نیست. از آن قشرها، سربازان خدا و کاتبان عمومى و خصوصى، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعى، جزیه‌دهندگان، پرداخت‌کنندگان مالیات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشه‏‌وران، و نیز طبقه پایین جامعه، یعنى نیازمندان و مستمندان هستند که براى هر یک خداوند سهمى مقرّر داشته و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تعیین کرده که پیمانى از طرف خداست و نگهدارى آن بر ما لازم است.

وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِیَّةَ طَبَقَاتٌ لَا یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْیَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ‏ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِی [الْحَاجَاتِ‏] الْحَاجَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ کُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ [وَ فَرِیضَتِهِ‏] فَرِیضَةً فِی کِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً

بعد در ادامه به برخی ویژگی‌های سربازان و نظامیان حکومت اشاره کرده، می‌فرماید:

پس سربازان به اذن‌الله، پناهگاه استوار رعیّت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راه‌هاى تحقق امنیّت کشورند. امور مردم جز با سربازان استوار نشود. فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِیَّةِ وَ زَیْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّینِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلَّا بِهِمْ

امیرالمؤمنین علیه‌السلام با توجه به این جایگاه والای سپاهیان و سربازان نظام، تأکید دارند حتماً از مالیات باید سهمی برای پایداری این رکن اساسی جامعه در نظر گرفته شود، چرا که پایداری آنها وابسته به تأمین مایحتاج آن‌هاست؛ ایشان می‌فرماید:

پایدارى سربازان جز به خراج و مالیات رعیّت انجام نمى‌‏شود که با آن براى جهاد با دشمن تقویت شوند و براى اصلاح امور خویش به آن تکیّه کنند و نیازمندى‏‌هاى خود را برطرف کنند؛ سپس سربازان و مردم، جز با گروه سوم نمى‌‏توانند پایدار باشند و آن قضات، و کارگزاران دولت، و کاتبان حکومتند که قراردادها و معاملات را استوار مى‏‌کنند و آنچه به سود مسلمانان است، فراهم مى‏‌آورند و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند و گروه‌‏هاى یاد شده بدون بازرگانان و صاحبان صنایع نمى‏‌توانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگى را فراهم مى‌‏آورند و در بازارها عرضه مى‏‌کنند و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مى‌‏سازند که از توان دیگران خارج است‏.

ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا یُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ یَعْتَمِدُونَ عَلَیْهِ فِیمَا یُصْلِحُهُمْ وَ یَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَیْنِ الصِّنْفَیْنِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْکُتَّابِ لِمَا یُحْکِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ یَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ یُؤْتَمَنُونَ عَلَیْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِیعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِی الصِّنَاعَاتِ فِیمَا یَجْتَمِعُونَ عَلَیْهِ  مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ یُقِیمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ یَکْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَیْدِیهِمْ- [مِمَّا] مَا لَا یَبْلُغُه‏ رِفْقُ غَیْرِهِم‏.

بنابراین با مطالعه این فرازهای عهدنامه در می‌یابیم از منظر امیرالمؤمنین علیه‌السلام هر رکنی از جامعه سبب قوام رکن دیگر است و هر یک باید وظیفه خود را به درستی انجام دهند؛ اما با این حال تصریح دارند که استواری امور ملت جز با سربازان و سپاهیان فراهم نمی‌شود و این گروه هستند که پناهگاه استوار رعیت محسوب می‌شوند؛ از این‌رو باید آنها را دریافت و سهمی از مالیات به ایشان تخصیص داد.

انتهای‌پیام/