حراجیهای هنری مستعد پولشوییاند/کُپیکاری در هنر نشانه نبوغ هنرمند نیست
عضو هیأت علمی گروه فلسفه هنر دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات معتقد است که حراجیهای هنری میتوانند بستر مناسب و مستعدی برای پولشویی باشند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پس از گذشت 13 دوره از برپایی حراج تهران، همچنان ابهامات، تردیدها و پرسشهای گوناگونی حول این رویداد عرصه هنرهای تجسمی وجود دارد؛ پرسشها و ابهاماتی از این جنس که آثار حاضر در حراج بر مبنای کدام معیارهای هنری انتخاب میشوند؟ قیمت آثار چگونه و با چه منطق و مکانیزمی تعیین میشود؟ هیأت انتخاب و تیم تعیین قیمت متشکل از چه کسانی هستند؟ آثار حاضر در هر دوره از حراج حقیقتاً توسط چه کسانی خریداری میشوند؟ آیا منابع مالی خریداران که غالباً هم مبالغ کلانی را شامل میشود، پیشتر از مجرای پایش و نظارت قانونی عبور کرده است؟ آیا پاک بودن منابع مالی خریداران پیش از این به اثبات و تأیید مراجع ذیصلاح رسیده است؟ آیا میتوان مطمئن بود که هیچ پول ناپاک و شبههآمیزی در حراج وارد و شسته نمیشود؟
عدم ارائه پاسخهای مقتضی و موجه به اینگونه پرسشها باعث شده است که حراج تهران در کانون تردید، تشکیک و انتقاد طیف قابل توجهی از افکار عمومی قرار گیرد.
اما تازهترین دوره حراج تهران با وجود همه نقدها و ابهاماتی که تاکنون درباره این حراج مطرح بوده و است، حواشی مهم، منحصر و قابل توجه دیگری هم داشت. سیزدهمین دوره از حراج تهران پس از چند بار تعویق و کش و قوسهای فراوان ناشی از همهگیری ویروس کرونا، سرانجام عصر روز جمعه 26 دیماه 1399 با حضور جمعیتی محدود به شکل حضوری و آنلاین برگزار شد و در جریان آن 110 اثر هنری در معرض فروش قرار گرفتند. در این میان، تابلوی نقاشی دو لته «خاطرات امید» اثر آیدین آغداشلو که برخی آن را کپی ضعیف و میانمایهای از اثر هنری «پیرو دلا فراچنسکو» با نام «دوک و دوشس» میدانستند، توانست رکورد عجیب و مرموزی در تاریخ حراج تهران را برجای بگذارد و به قیمت بیسابقه 12 میلیارد و 500 میلیون تومان؛ یعنی 10 برابر برآورد اولیه خود چکش بخورد!
در این دوره از حراج تهران مجموعاً 22 اثر بالاتر از یک میلیارد تومان چکش خورد، 19 اثر از 500 میلیون تا یک میلیارد تومان، 57 اثر بین 100 تا 500 میلیون تومان و 11 اثر زیر 100 میلیون تومان به فروش رسیدند و یک اثر نیز به فروش نرسید.
آیدین آغداشلو جنجالیترین چهره حاضر در حراج سیزدهم بود؛ وی در حالی توانست رکورد فروش آخرین دوره حراج تهران را به نام خود ثبت کند که طی سالها و به ویژه ماههای اخیر به دلیل انتشار و افشای برخی ایمیلهای شخصی و همچنین ادعاهایی که از سوی برخی شاگردان و خبرنگاران حوزه هنرهای تجسمی مطرح شده، در کانون اتهاماتی نظیر سوء استفاده جنسی و فساد اخلاقی قرار گرفته است؛ اتهاماتی که دامنه آن به انتشار گزارشی افشاگرانه در روزنامه «نیویورک تایمز» هم رسید.
برای بررسی متن و حواشی گسترده سیزدهمین دوره حراج تهران، به سراغ «مریم بختیاریان» استاد گروه فلسفه هنر دانشگاه علوم تحقیقات رفتیم و با او درباره وجوه و ابعاد مختلف حراج سیزدهم و حواشی ریز و درشت مربوط به آن، به گفتوگو نشستیم. چهبسا اکنون که گرد گذر زمان بر پیکر حراج سیزدهم نشسته و غبار هیجانات کاذب و واکنشهای احساسی درباره آن زدوده شده است، بتوان تحلیل دقیق و ارزیابی منسجمتری از آنچه در این حراج به وقوع پیوست، ارائه کرد.
در ادامه، مشروح نخستین بخش از گفتوگوی خبرنگار هنرهای تجسمی تسنیم با این عضو هیأت علمی دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه علوم تحقیقات را از نظر میگذرانید:
مریم بختیاریان ضمن ارزیابی روند فروش آثار عرضه شده در سیزدهمین حراج تهران بیان کرد: ابتدا باید به این نکته توجه داشت که ما در حال گفتوگو راجع به هنر معاصریم؛ مؤلفه مهمی که براساس آن آثار هنری مدرن یا معاصر داوری میشوند، خلاقیت است؛ خلاقیت با نوآوری و تازگی همبسته است.
این عضو هیأت علمی دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه علوم تحقیقات با اشاره به اهمیت وجود خلاقیت و نوآوری در آثار هنری افزود: هنگامی که تصمیم میگیریم درباره ارزشهای اثر هنر خاصی صحبت و آنها را تفسیر کنیم، ابتدا باید ببینیم که در آن اثر به چه میزان ایدههای نو، بدیع و خلاقانه جریان پیدا کرده است؛ چقدر در ساختار و فرم آن از امکانات تازه استفاده شده است.
وی در ادامه ضمن تأکید بر ماهیت غیرخطی تاریخ هنر، اظهار کرد: در هنر امکانات فرمی متعددی وجود دارد که هنرمند بتواند از آنها استفاده کند؛ امکاناتی از این دست، میتواند دامنه خلق امر تازه را گسترش دهد. ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که بنا نیست تاریخ هنر مانند تاریخ علم، خطی باشد و فرمول و قاعده معینی مدام در آن تکرار شود؛ تاریخ هنر، تاریخی غیرخطی است و اگر چنین نبود، هنر به نقطهای که امروز در آن قرار گرفته است، نمیرسید. بنابراین در فرایند داوری و بررسی آثار متعلق به هنر معاصر، آنچه باید بیش از سایر عناصر مورد توجه واقع شود، عنصر خلاقیت و نوآوری است؛ به بیان دیگر، اینجا مرز تمایز نبوغ هنری از نبوغ علمی است و نابغه هنری نسبت به نوابغ سایر حوزهها استثناء به شمار میآید.
این مدرس دانشگاه با اشاره به شرایط استثنائی که در اقتصاد هنر وجود دارد، گفت: نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، بارها در مجامع و مقاطع مختلف گفته و ذکر شده است و آن اینکه وقتی وارد مبحث اقتصاد هنر میشویم، با شرایطی استثنایی مواجهیم؛ چراکه اساساً روندهای حاکم بر آن قابل پیشبینی نیست. این پیشبینیناپذیری عمدتاً به دلیل همان نوآوریها، تازگیها، ایدهها و اعجابهایی است که در هنر و اثر هنری وجود دارد.
استاد گروه فلسفه هنر دانشگاه علوم تحقیقات ضمن تأکید بر فقدان وجود ارزش و نبوغ در کارهای کپی شده تصریح کرد: اینکه در فرایند خلق اثر هنری ایده یک هنرمند توسط هنرمند دیگری کپی شود، ملاک ارزش اثر و نبوغ هنرمند کپیکار نیست. البته کپی در هنر وجود دارد اما در قالب اقتباس خود را نشان میدهد؛ فرهنگ اقتباس علاوه بر هنر، در سایر حوزهها نیز وجود دارد. مهم این است که آنچه توسط یک هنرمند اقتباس میشود، با حفظ استقلال هنرمند اقتباسکننده همراه باشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به اقتضائات حاکم بر اقتباس اشاره کرد و در این زمینه یادآور شد: در فرایند اقتباس، تأثیرپذیری هنرمند از سبک و سیاق کاری هنرمند دیگر اشکال ندارد؛ مشروط بر آنکه اثر خلق شده همچنان نو و بدیع باشد و قابلیت خوانش و تفسیر را از دست ندهد؛ به بیان دیگر، حرف تازهای برای بیان و ادراک داشته باشد. بر همین اساس است که اثر هنری مورد داوری و ارزشگذاری واقع میشود.
بختیاریان ضمن تفکیک بازار به دو دسته اولیه و ثانویه، مطرح کرد: حراجیهای هنر در زمره بازارهای ثانویه طبقهبندی میشوند؛ بازار اولیه هنرهای تجسمی همان گالریها هستند که در آنها بیشتر هنرمندان مبتدی و جوان این حوزه حضور دارند. در اینگونه بازارها میتوان پارامترهای نسبتاً مشخصی نظیر تکنیک، فرم، ابعاد اثر و... را برای داوری و ارزشگذاری آثار هنری تعریف کرد و آنها را مبنای عمل قرار داد؛ اما برخلاف بازارهای اولیه، در بازارهای ثانویه استانداردهای معین و پارامتریک مشخصی وجود ندارد که بتوان براساس آنها فرایند داوری و ارزشگذاری آثار هنری را پیش برد؛ بنابراین فرایند ارزشگذاری آثار هنری در اینگونه بازارها با پیچیدگی و دشواریهای قابل توجهی روبهرو است.
وی عنوان کرد: میتوان گفت که در حراجیها ارزش زیباییشناختی آثار هنری با ارزش اقتصادی آنها برخوردی غیرمنتظره دارد و به همین دلیل است که غالباً روند فروش آثار هنری در حراجیهای سراسر دنیا با حواشی و چالشهای گوناگونی همراه میشود. با این اوصاف، نکته حائز اهمیت این است که برخورد مذکور چه بازخوردهایی را به همراه خواهد داشت؛ از نگاه من چنین برخوردی هم واجد سویههای مثبت و هم دربرگیرنده سویههای منفی است و عملکرد رسانهها نیز در زمینه بازتاب اینگونه بازخوردها بسیار مهم و تأثیرگذار است.
عضو هیأت علمی دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه علوم تحقیقات اضافه کرد: تاکنون درباره سیزدهمین حراج تهران و حواشی مربوط به آن به کرّات سخن گفته و شنیده شده است و بسیاری از این سخنان در رسانهها نیز بازتاب پیدا کرده است. به زعم من، این وضعیت، وضعیت بدی نیست؛ چراکه هرچه بیشتر درباره رویدادی مثل حراج تهران سخن گفته شود، از تکرار سویههای منفی آن در آینده جلوگیری خواهد شد. در نقد هنر و نقد ادبی هم شرایط به همین صورت است و نقد سازنده از یک سو میتواند به میزان چشمگیری مانع از کارهای تکراری و کپیکاریهای غیرخلاق شود و از سوی دیگر قادر است به رونق بازار اصیل هنر به طور عام و بازار هنرهای تجسمی به طور خاص بینجامد.
بختیاریان در پاسخ به این پرسش که آیا حراجهای هنری میتوانند بستری بالقوه برای پولشویی باشند، یا خیر، گفت: یکی از بسترهایی که پولشویی در آن به خوبی رخ میدهد، هنر و حراجیهای هنری است و اساساً حراجیها در همه جای دنیا از ظرفیت مستعد و قابل توجهی برای پولشویی برخوردارند و وقوع آن امری بعید و دور از ذهن نیست؛ البته من نمیخواهم این گزاره را به حراج تهران تعمیم دهم و درباره این حراج قضاوتی داشته باشم. به بیان دیگر میتوان گفت که حراجیهای هنری به عنوان بازارهای ثانویه تحت تأثیر مناسبات اقتصاد کلان کشورها هستند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/