کنگره "شعر خانواده"|شعر عاشقانه پای ثابت دیدار شاعران با رهبری است/ اعتماد به خداوند، ترسی برای ازدواج جوانان باقی نمیگذارد + فیلم
پوستر کنگره "شعر خانواده" با نام «زیر یک سقف» در خبرگزاری تسنیم رونمایی شد؛ در این جلسه روایتی نقل شد که نشان میدهد ازدواج جوانان را نباید بنابر کمبودهای مالی عقب انداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصر شعر خانواده، «زیر یک سقف» با حضور جمعی از شاعران کشور نظیر محمدجواد شرافت، سیدمحمدمهدی شفیعی، سید سلمان علوی، فریبا یوسفی، عاطفه جوشقانیان و... در خبرگزاری تسنیم، باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، محمدجواد شرافت، ضمن معرفی کنگره شعر خانواده گفت: پرداختن به عاشقانههای نجیب، عفیف و خانوادگی در روزگار امروز ما از ضرورت بسیار زیادی برخوردار است. در این سالها کمتر بهیاد دارم که محافلی اینچنینی برگزار شود چرا که عاشقانههای ما معمولاً رنگوبوی خاصی دارد و هر وقت سخن از شعر عاشقانه میشود انگار که باید شعر خاصی در آن خوانده شود.
وی با اشاره به نام این کنگره گفت: بهنظرم نام «زیر یک سقف» عنوان بسیار خوبی برای این کنگره است؛ اشعاری که در این کنگره حضور دارند و در این شب شعر نمونههایی از آن خوانده میشود، عاشقانههایی هستند که در زندگی ما بسیار جریان دارند. بهنظرم شعر اگر عاشقانه نباشد اصلاً شعر نیست و حتی شعرهای اهلبیتی ما هم رگههای عاشقانه را در خود دارد.
سید محمدمهدی شفیعی اولین شاعری بود که برای شعرخوانی دعوت شد. او گفت: امیدوارم این کنگره فتح بابی باشد که نشان بدهیم عشق فقط برای طیف خاصی از افراد نیست و اشتباه سند خورده است.
وی سپس شعر عاشقانه خود را چنین خواند:
برای زندگی عاشقانه من و تو
چه بوده غیر تو و من بهانه من و تو
چنین که یکدل و یک رنگ غرق ما شدنیم
کجاست مرز من و تو نشانه من و تو
چه بغضها که به این دو پناه آوردهاند
دو سرپناه صبوراند شانه من و تو
چه دردهای بزرگی خدا به ما بخشید
در آن گم است غم آب و دانه من و تو
چه روضهها که در آن چشم خانه روشن شد
به اشک ریختن دانه دانه من و تو
بهشت چیست جز آنجا که عطر او باشد
بهشت کوچک دنیاست خانه من و تو
چه داده هدیه به ما لطف مادر و مولا
دو شاهبیت برای ترانه من و تو
گل همیشهبهارم دمی نیفتد کاش
به دست باد خزان آشیانه من و تو
* * * * *
خوانش شعر عاشقانه، پای ثابت دیدار شاعران با رهبری است
در ادامه این جلسه فریبا یوسفی روی صحنه آمد. او با اشاره به کنگره شعر خانواده گفت: کنگره شعر خانواده حرکت درست و بجایی است که خیلی زودتر باید آغاز میشد. همانطور که میدانید دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب یکی از مهمترین گردهماییهای شاعران است که بهدلیل توجه خاص حضرت آقا به شعر رخ میدهد. در آنجا همواره این موضوع مطرح میشده است که باید شعر عاشقانه هم خوانده شود که نشاندهنده اهمیت این موضوع است.
وی با اشاره به اینکه زن پایه و بنیان هر خانواده است، گفت: البته عدهای مرد را بهعنوان ستون اصلی این خیمه میشناسند اما چیزی که در لایه پنهانتر و البته اساسیتر قرار دارد، وجود زن است چرا که همان مرد هم تکیه به زن دارد. نقش اساسی که یک زن در خانواده بازی میکند، نقش مهمی بهنام تربیت فرزندان و البته حفظ همسر و خانواده است، بهویژه در این روزها که نقشهای بیشتری برای زنان تعریف شده و حضور اجتماعی آنان بسیار پررنگتر شده است، حفظ خانواده اهمیت بیشتری پیدا کرده است. روبهرو شدن یک زن با فضای اجتماعی بزرگتر این نگرانی را ایجاد میکند که مبادا از دیگر نقشهایش کاسته و یا کمرنگ شود اما خوشبختانه زنان زیادی ثابت کردند که با حضور اجتماعی چیزی از اهمیت نقش خانوادگی خود کم نکردند.
این بانوی شاعر در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: اکنون بانوان زیادی را داریم که در زمینه شعر فعالیت میکنند و از این ابزار برای حفظ خانواده و تربیت فرزندان استفاده میکنند. جالب است بدانید یکی از بازیهایم با فرزندانم در سنین کودکیشان مشاعره بود، همین موضوع باعث شد که آنان علاقهمند به شعر رشد کنند. یکی از برجستگیهای شعر این است که گاهی اوقات میتواند پیامهای غیرمستقیم را در تربیت فرزندان منتقل کند. یک هنجار اخلاقی یا اجتماعی که باید مستقیماً به فرزند منتقل شود و همین بیان مستقیم میتواند با مخالفتهایی روبهرو شود، از طریق شعر بسیار تأثیرگذار منتقل میشود. بهنظرم از این جهت میتوان مقوله زیر یک سقف را با استفاده از قالبهای هنری از جمله شعر رنگوبوی ارجمندی داد و برای تربیت غیرمستقیم و بسیار مؤثر فرزندان استفاده کرد.
وی سپس شعر عاشقانهای خواند:
فصل نشاط توست، خوش باش دخترم
تو گریه میکنی، من رنج میبرم
دنیای وحشت است، دست مرا بگیر
با من کمی بجوش، با من که مادرم
با من بیا ببین، فردا چگونه است
از من بپرس، من! من آشناترم
گاهی مرا ببر با خود به کودکی
نگذار بپّرد آن حال از سرم
دیروز من تویی، فردای تو منم
آیینه همیم، بنشین برابرم
جایی که زنگ نیست، جای درنگ نیست
در بینهایتی بنگر که بنگرم
جز بیغباریات، آیینهجان من!
هرگز نبود و نیست دلخواهِ دیگرم
گاهی بهاشتباه، گاهی به اشک و آه
با هیچیک نخواه، یک دم مکدرم
فرداست مقصدش، این رود میرود
تو روز اولی، من روز آخرم
* * * * *
سمیه خردمند، دیگر شاعری بود که در این محفل شعرخوانی کرد؛
چندی است پریشان شدی از کار اداری
حس میکنم آشفتهای از ساعت کاری
انگار در افکار خودت غرق شدی باز
ای همنفس آواز بخوان مثل قناری
اصلاً بنشین، روضه بخوان باز برایم
یا شعر بخوانیم اگر حوصله داری
تو حرف بزن، حرف بزن، حرف
من دانه کنم، دانه کنم، باز اناری
آرامش این خانه به لبخند تو بند است
نگذار بفهمند به اندوه، دچاری
این دار و ندارم همه تصمیم گرفتیم
همپای تو باشیم در اوضاع نداری
تا آخر این راه دلم بند دل توست
باید همه را دست خدایت بسپاری
بمان در خانهات فرمانده کل
نرو بیرون پی اجناس بنجل
امیرالمؤمنین فرموده بانو
جهاد المرأة حسن التبعل
* * *
سخت است خدایی اتوی جامه تو
یا وقت فراق خواندن نامه تو
اینها همه یک طرف بهشدت ماندم
در شستن و پیچاندن عمامه تو
او غرق کتاب لعمه من لقمه به دست
هر بار ورق میزند آن را با شست
در خانه کوچکم نشسته است مدام
عشقی که میان من و حاج آقا هست
* * * * *
محسن طاهری، مداح اهلبیت(ع)، دیگر مهمان این جلسه بود که سخن گفت.
خداوند ضامن ازدواج جوانان است، عقبگرد بیمعنی است
وی با بیان اهمیت خانواده گفت: اهمیت و ضرورت بحث خانه و خانواده به روایات ما برمیگردد، آنجایی که رسول مکرم اسلام(ص) در مبنای زندگی میفرمایند: «کسی که ازدواج کند، نصف دین خود را کامل کرده است.»، این روایت برای اقشار مذهبی و ولایتمدار جاذبه خاصی دارد؛ اگرچه چالشهای امروز باعث میشود خیلی از عزیزان عقبگرد کنند و بگویند؛ با شرایط موجود چگونه میتوان این راه را طی کرد؟ این موضوع در حالی است که در ادامه روایت «فَلْيَتَّقِ اللّهَ» آمده است، بدین معنی که اگر انسان به خداوند و به کیسه پر و پیمان الهی نگاه کند، دیگر عقبگرد نخواهد داشت چرا که میداند خود حضرت حق متضمن صفر تا صد این زندگی خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: پیامبر اسلام در جای دیگری میفرمایند: «من به امتم افتخار میکنم حتی به فرزندان قسطشده آن.»، بنابراین دیده میشود که زیر یک سقف رفتن و لبیک گفتن به پیام اسلام، حاصلش فرزندان صالح و صالحه خواهد بود که آنها هم آیندهسازان این مسیر مقدساند، بهویژه آنکه مقام معظم رهبری در دیداری که سال گذشته با مداحان داشتند، درخواست مؤکدی درباره سبک زندگی، خانواده و فرزندآوری داشتند و پیش از آن هم بارها این موضوعات را مطرح کرده بودند. امیدوارم همه ما در راستای ساختن جامعه و خانواده بااصالت موفق باشیم و گرمای بیشتری به خانوادههایمان ببخشیم.
* * * * *
زهرا نظری در بخش دیگری از این جلسه، شعرخوانی کرد. او شعر طنز خود را چنین خواند:
مشغول جارو کردن هال و اتاقم
یکدفعه بیتی ناب میآید سراغم
فوراً قلم میآورم تا ثبت گردد
شعری بگویم از خودم حالا که داغم
احساس میریزد همیشه از کلامم
دنبال مضمونهایی از وصل و فراقم
این دفتر شعرم کجا مانده دوباره
ایوای! بو میآید از سمت اجاقم
اصلاً فدای تار گیسویم اگر سوخت
خب در عوض من شاعری پرطمطراقم
چندین نفر در انتظار سفره و من
در جستوجوی قافیه با باغ و راغم
من یک هنرمندم بهقول عمهجانم
حتی برای همسرم چشم و چراغم
اما بهشوخی گاه میگوید عزیزم
من خستهام از زندگی فکر طلاقم.
* * * * *
سیدسلمان علوی دیگر شاعری بود که در این جلسه شعرخوانی کرد:
غزلی را با تضمین از برخی ابیات حافظ گفته بودم که زبان حال امام مجتبی(ع) در بستر مشرف به شهادت ایشان با حضرت زینب است. اگرچه زیر یک سقف بیان عاشقانههای زندگی است اما در اینجا از زبان امام مجتبی، دردنامهای بیان میشود؛
تا راز سر به مهر به عالم ثمر شود
باید که اشک در غم ما پردهدر شود
خواهر بهل که پاسخ هر مهربانیام
دشنامهای مردم ما کوی و گذر شود
بوزینگان به مسند و منبر نشستهاند
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود
جغدی بهقصد عرصه سیمرغ خاست
سیمرغ را مباد که بی بال و پر شود
من محرم حریم خدا بودم و مرا
نامحرمی است که از ستمش جان به در شوم
نامحرمی که زهر شود سینه مرا
نامحرمی که داغ مرا تازهتر شود
گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهر صبور باش که خون جگر هنوز
با قصه اسارت تو بیشتر شود...
* * * * *
طاهرهسادات ملکی، شعر خود را به همسرش تقدیم کرد؛
ساعت از 2 گذشته و امروز من غذایی نپختم، آری
مثل دوران آشناییمان پر ام از التهاب انگاری
آشپزخانهام پر از تشویش، مثل جنگل شده شلوغ پلوغ
خانه ما با چشمهای خاکآلود، بیتو یک ریز میکند زاری
در و دیوار خانه خورده مرا، پنجره از نگاه من خستس
زلزده توی صورتم بیحال، ساعت ناامید دیواری
خواب از چشم خانه میافتد تو میآیی شبیه ابر بهار
نه ببخشید مثل عطر بهار در دل خانه عشق میکاری
خنده از چشم تو نمیافتد، با خودت عهد کردهای هر روز
خستگیها و اضطرابت را پشت درهای خانه بگذاری
میوههای غریب و لکزده را میدهی دست من
و میفهمم باز هم با خرید امروزت دادهای آبرو به یک گاری...
* * * * *
در بخش دیگری از این جلسه، سیده فرشته حسینی شعرخوانی کرد؛
فضای خانه را با عطر دستانت بهاری کن
بخند و در دل کاشانهات، امید، جاری کن
بهرسم پنجره روشن کن این دالان بیدر را
و گلدان بهشتی را دوباره آبیاری کن
دلت را پاک کن برق روی شیشه خانه
دوباره دفتر اعمال را آیینهکاری کن
بیا این برگ ریز خشک را جارو بزن ای گل!
حیاط خانه را سرشار از امیدواری کن
سلوک تو نمیگنجد میان هیچ عرفانی
کنار گریههای کودکات شبزندهداری کن
تو ای ریحانه خلقت بهشتی کن جهانت را بیا
با شور جانت رنگ دنیا را اناری کن
صبور و باصفا و صادقی، ای روشنای صبح
بخند و در دل کاشانهات امید، جاری کن
**
قسمت شده من خواهر دلبند تو باشم
ایکاش که هرآینه مانند تو باشم
از خلقت خود راضیام ای هستی خواهر
یک لحظه اگر مایه لبخند تو باشم
ای سرو شهیدم بهفدای قد و بالات
در شعله چه میشد که من اسفند تو باشم
بیتو منم و دشت غریبی که در آنجا
باید پی انگشتر و سربند تو باشم
هرچند که در زندگیام چون تو نبودم
ایکاش که در مرگ همانند تو باشم
* * * * *
عاطفه جوشقانیان دیگر شاعری بود که در این مراسم دعوت شد. او شعرش را به همسرش تقدیم کرد؛
خود را تصور میکنم در هر کجا با تو
در خلوت و در جمع، تو، دریا و صحرا، تو
در قاب عکسم، کیف پولم، لای قرآنم
هر جا که عکسی باشد از من، باز آنجا تو
گفتی وقارم را حیا را دوستتر داری
دست از تمام شیطنتها میکشم تا تو
یخ کردهای دست تو را ها میکنم تا صبح!
حالا بگو دیوانه من عاشقترم یا تو
اصلاً چه فرقی میکند این آسمان یا چتر
تا زیر یک سقفم، خدا رو شکر، من با تو
**
هر صبح بازی میکنم با کودکانم
من هم شبیه کودکانم، شادمانم
دنبال آنها میدویم و میگریزیم
پروانهها را هم به بازی میکشانم
موسیقی آرامبخش خانه ماست،
هر جیکجیک خندهای در آشیانم
من چای میخواهم نه نسکافه، نه فنجان
رفتار من شرقی است، حتی استکانم
در خانه من هستم که میآفرینم
با من مطابق میشود رنگ جهانم
از گرمی این خانه میگوید برایم
هرگاه صحبت میکنم با شمعدانم
حتماً خدا لبخند دارد بر لبانش
وقتی که بازی میکنم با کودکانم
* * * * *
راضیه جبهداری بهعنوان آخرین شاعر در این مراسم شعرخوانی کرد؛
زن بود و هی شعر میریخت در شیشههای مربا
میبافت با دست خالی، قالی به قالی خودش را
لحن سلام سماور، موسیقی دیگری داشت
طعم غزلهای آن زن تا شهر هم مشتری داشت
وقت وضو شعرها را میخواند با شُرشُر رود
با دستهایش عدس هم تسبیح ذکر و دعا بود
بر آرزوهای رفته کوهی نمیساخت از درد
با خندههایش سرانجام، تقدیر را هم عوض کرد
گلهای پیراهن او از خستگی رنج میبرد
چین و چروک نگاهش اصلاً به سنش نمیخورد
زن با سرانگشت تدبیر، احساس خود را رفو کرد
پیراهن خستگی را با مهربانی اتو کرد
خسته ولی بانشاط است، نه مثل حال من و تو
زن بود او هم عزیزم، هم سن و سال من و تو
**
مینشینم با خودم گپ میزنم آرام تا صبح
شعر میخوانم در آن ساعات پرابهام تا صبح
قصه میگوید برایم مولوی، سعدی، نظامی
بحثهای فلسفی داریم با خیام تا صبح
صبحها یک مادرم مشغول کار خانه تا شب
شعر میبافم، شب از موهای دخترهام تا صبح
ظرفهای شسته سرگرم دعا و ذکر با من
من پیمبر میشوم با این همه الهام تا صبح
میشمارم دانه تسبیح استغفار را شب
میگریزم از خودم در کسوت احرام تا صبح
شب به شب در انتظار رؤیت خورشید هستم
زنده میمانم فقط با شوق آن ایام تا صبح
* * * * *
حجتالاسلام و المسلمین برخورداری، رئیس عقیدتی سیاسی نیروی انسانی نیروی انتظامی در پایان این جلسه گفت: تأکید اسلام، قرآن و خداوند متعال بر ازدیاد نسل برای حفظ اسلام، نوامیس و مرزهاست. ما نیاز به نسل داریم، آن هم نسل جوان. در آیات، روایات و احادیث بر حفظ استحکام خانواده تأکید زیادی شده است و اکنون هم مقام معظم رهبری تأکید بر سبک زندگی دینی دارند.
در پایان این مراسم از پوستر کنگره شعر خانواده (زیر یک سقف) رونمایی شد.
انتهای پیام/+