رهایی به وقت "نذر هشتم"؛ به همت خیّران ۴۰ زندانی در استان تهران آزاد شدند
با کمک خیّران و با پیگیریهای ادارهکل زندانهای استان تهران، ۴۰ زندانی از زندانهای بزرگ تهران، زنان و رجائیشهر، آزاد شدند.
به گزارش خبرنگار قضائی خبرگزاری تسنیم، مراسم آزادی 20 نفر از زندانیان نیازمند بدهکار دیه و مالی زندان بزرگ تهران دوشنبه 18 اسفند برگزار شد. سید حشمتالله حیاتالغیب، مدیرکل زندانهای استان تهران و علی خضریان، نماینده مردم تهران در مجلس میهمانان ویژه این مراسم بودند. آزادی این زندانیان در ادامه آزادی 40 تن از زندانیان استان تهران در پویش "نذر هشتم" ادارهکل زندانهای استان تهران انجام شد؛ پویشی که هشتم هر ماه به آزادی زندانیان نیازمند اختصاص دارد.
این ماه 20 تن در زندان بزرگ، 8 تن در زندان زنان تهران و 12 تن در زندان رجائیشهر به همت خیّرین و با مساعدت مددکاری این زندانها و ادارهکل زندانهای استان تهران در تأمین بدهی ناشی از دیه و رد مال، از زندان آزاد شدند و در آستانه نوروز 1400 به آغوش خانوادههای خود بازمیگردند. اهدای بستههای فرهنگ و کمک معیشتی و کمکهزینه مالی از جمله حمایتهای ویژه این مراسم به زندانیان آزادشده بود تا با دست پر به خانه بروند و سال نو را آغاز کنند.
قرار "آزادی" زندانی
قرار میهمانان و مدعوین مراسم برای شرکت در جشن آزادی 20 محبوس در بند که به دلیل ناتوانی مالی مدتهاست چشم انتظار آزادی هستند، محوطه بیرونی ساختمان مدیریت زندان است. هماهنگیها انجام شده و داخل زندان میروم. پا در محوطهای میگذارم که حتی فکر محبوس شدن در آن روح آدمی را میرنجاند.
زندان، چاره ناگزیر جامعه برای نگهداری کسانی است که بهنوعی به حقوق دیگران تعدی کردهاند. زندان، مطلوب کسی نیست اما، گاهی درمان است، برای خودشناسی و خودسازی تا آدم حتی بزهکار، بداند که چه گوهر نابی در وجودش نهادینه است.
حتی فاصله یک دیوار هم سبب نمیشود که سنگینی هوایی که در مکانی به نام زندان تنفس میکنی را نفهمی. چشم میچرخانم. ساختمانهای محصور، درهای آهنی ضخیم و مکانیزه، سیمهای خاردار و برجکهای نگهبانی. اینجا فضای زندان است، مانند آنچه در تصور خودمان به کمک تماشای فیلمهای مختلف از زندان ساختهایم. و اینکه زندان، زندان است، حتی اگر میهمان مراسمی باشی که هدف از آن خوشحالی و جشن آزادی جمعی گرفتار و نادم است.
استقبال آهنگین
فتحی، رئیس زندان در مراقبت از اینکه به میهانان سخت نگذرد، حساس و حواس جمع است. از طرفی نگران است که برنامههای مراسم و نیز برنامههای روزانه اندرزگاهی که مراسم در آنجا برگزار خواهد شد، خللی ایجاد نشود. با احترام برخورد میکند و از همه حاضران میخواهد به مراسم برویم؛ مقصد یکی از اندرزگاههای زندان شماره یک زندان بزرگ تهران است.
از نخستین در آهنی گذشتیم و بعد از حضور در راهروی روشن، درهای مکانیزه یک به یک باز شدند تا پا به بندهای اندرزگاه زندان شماره یک گذاشتیم. در انتهای کریدور ساختمان، چند نفری ایستادهاند. به نظر قرار است کار هنری اجرا کنند. چند قدمی جلوتر نرفته بودیم که صدای قرّا و رسایی، دکلمهای حماسی در باب فرهنگ دینی و عرق ملی و مذهبی اجرا کرد. دکلمه تمام شد و ما به گروه رسیدیم. صدای دستگاه موسیقی هارمونیک و همراه با نظم بود. مربی آواز که از کارمندان زندان است، گروه کر را هدایت کرد؛ فضا حماسی و شورانگیز شد و نوای "ای ایران ای مرز پرگهر" زمزمه آوازخوانان شد.
بعد از پایان این استقبال آهنگین، علی خضریان، سراغ هنرمندان در بند رفت و یک به یک آنها را در آغوش کشید و جملات کوتاهی با این زندانیان که از جوان تا میانسال بودند، رد و بدل کرد.
اعلام آزادی در کلاس اخلاق
مراسم آزادی این زندانیان در جریان برگزاری کلاس "سالن سلامت" برگزار شد. این کلاسهای "سالن سلامت" یا "تی سی" از جمله برنامههای آموزشی است که توسط خود زندانیان اداره و برگزار میشود و بهنوعی کلاس اخلاق است. مدیریت آن را مدیر، منشی و ارزیاب کلاس که زندانی هستند، به عهده دارند و تمام زندانیان اندرزگاه در آن شرکت دارند.
صندلیهایی با رعایت فاصله اجتماعی ناشی از شیوع بیماری کرونا در کریدور مرکزی اندرزگاه چیده شدهاند و مددجویانی که به دلیل این محدودیتها امکان نشستن روی صندلی را ندارند، در اتاقهای خود و روی فرش به صحبتها و آموزشهای کلاس گوش فرا میدهند.
16 اتاقِ بدون در اندرزگاه که هر یک به نام یکی از سورههای قرآن کریم نامگذاری شدهاند، همه مرتب هستند، حاشیه دیوارهای اتاقها تختهای دوطبقه با ظرفیت کلی 10 نفر قرار دارند. تلویزیون و یخچال، لوازم رفاهی این اتاقها هستند که با ترمه و فرش و موکت تزئین شدهاند و جاکفشیهای پارچهای آویزان که سلیقه را با نظم و بهداشت را توأمان به ارمغان دارند. بیرون هر اتاق لوحی از مشخصات افراد ساکن در آن وجود دارد و تلفنهای کارتی که ارتباط با بیرون از زندان را برای زندانی مهیا میکند.
مراسم با تلاوت قرآن توسط یکی از روحانیون کارمند زندان بزرگ آغاز میشود و بعد، همه به احترام سرود ملی به پا میایستند. سرود برخلاف مراسمهای دیگر از دستگاههای صوتی پخش نمیشود و همه افراد حاضر در اندرزگاه آن را میخوانند. همخوانی چندده نفری سرود ملی در این سالن، با پژواک صداهایی که غرور ملی را فریاد میزند، لذتبخشترین تجربه من از شنیدن سرود ملی کشورمان است.
زندان بد است اما ...
مراسم در حال اجراست که به سراغ برخی از زندانیانی میروم که تا چند دقیقه بعد از آن طعم آزادی را میچشند. نخستین آنها بهنام است. جوان است اما ده سال قبل به جرم مالی و همچنین عدم پرداخت مهریه، به زندان افتاد. 5 سال قبل جنبه کیفری جرم خود را گذرانده و منتظر بوده تا با تأمین مبلغ 10 میلیون تومان از زندان آزاد شود که از طریق زندان و حمایت سازمان زندانها و لطف مددکاری و کمک خیّرین از زندان آزاد میشود.
همسر او طلاق گرفته و تنها دختر بهنام که الان 12 سال دارد، با مادرش زندگی میکند. در این 10 سال بهنام فقط یک بار دخترش را دیده؛ 7 سال قبل وقتی که دخترش که آن زمان 5 سال داشت را به ملاقات پدر برده بودند.
بهنام میگوید: "من سند نداشتم و کسی را نداشتم که کارم را انجام دهد و این مدت مرخصی هم نرفتهام. بعضی وقتها این امکان را داشتم که تلفنی با دخترم صحبت کنم؛ ولی دوست دارم که فرزندم را در آغوش بگیرم. بعد از آزادی برنامه من این است که در کنار پدری کردن برای دخترم، اگر خدا بخواهد سر کار بروم."
او در زندان منبتکاری کرده است و این شغل را بهخوبی آموخته است. حِرفه او قبل از زندانی شدن، کابینتکاری بود که میخواهد باز هم این حرفه را ادامه دهد و اگر نشد، میتواند نجاری و منبتکاری کند.
بهنام از کسانی که کمک کردند تا او آزاد شود تشکر میکند، مانند دیگر آزادشدگانی که لطف خدا و خیّرین و مددکاری زندان شامل حالشان شده است. مانند رضا که از 6 و نیم سال قبل به جرم سرقت در زندان بود. مدعی است که در جریان سرقت کارهای نبود و نارفیق او را به این روز انداخته است و 3 سال زندان کشید. البته او باید 15 میلیون رد مال میکرد که به دلیل عدم توانمندی مالی، از سه سال و نیم قبل تا الان، اضافه بر حکم خود در زندان ماند و هر شب را به این امید صبح کرد که کسی پیدا شود و بدهی او را بپردازد و خلاصی بیابد.
هنوز خیلی جوان است. اهل خرمآباد است و خّیرین و مسئولان زندان و مددکاری را عامل رهایی خود میداند. میگوید: "برمیگردم خرمآباد پیش مادر پیرم و پدر نابینایم. برادرم مغازهای دارد که در آن ساندویچی داشتیم. برمیگردم و آن را دوباره به رونق میرسانیم."
رضا سه ماه قبل درخواست داده بود که پروندهاش مورد مطالعه قرار بگیرد و در این مدت کوتاه با درخواستش موافقت شد و توانست رهایی یابد.
مهدی یکی دیگر از این زندانیان آزاد شده است که 5 سال قبل به زندان افتاد. حکم او 37 ماه زندان بود. اول در زندان ورامین بود که منتقل شد به زندان بزرگ. دوران حبس کیفری را گذراند و بیش از یک سال است که به دلیل عدم توانایی در پرداخت 6 میلیون تومان رد مال به شاکی پرونده، بیش از میزان حکمی که گرفته در زندان است.
خانوادهاش هم توانایی پرداخت این مبلغ را نداشت. در زندان ماند تا اینکه 2 ماه قبل دردش را به مددکار زندان گفت و از این طریق، خیّرین او را به رهایی رساندند.
مهدی نجار است. قصد دارد بعد از بازگشت سراغ همکاران و رفقای قدیمی برود و دوباره کار و شغل داشته باشد و درآمد برای خانوادهاش.
علی هم دیگر زندانی آزادشده این مراسم است. بچه اصفهان است. یک سال و بیست روز قبل به جرم سرقت به زندان افتاد. میزان حبس او یک سال بود؛ اما باید 5 میلیون به شاکی میداد که موضوع را با مددکاری مطرح میکند. مجرد است. والدینش از هم جدا شدهاند و الان کفالت مادر را به عهده دارد. شغل او آرایشگری بود و هدفش ادامه این شغل است تا با پسانداز درآمدش، به اهدافش برسد؛ تشکیل خانواده و زندگی سالم.
او مدیریت زندان را میستاید و سطح رسیدگیها را مطلوب عنوان میکند. میگوید: "با آنکه بچه شهرستان هستم، اما احساس غربت نکردم. مدیر ما را میفهمید و کار ما را راه میانداخت."
مهدی هم جزو این گروه است. بیش از 5 سال قبل به زندان افتاد. یک سال حبسش بود و 4 سال و نیم اضافه مانده تا رد مال کند. نمیتوانست. او هم خرمآبادی است. مسافرکش خرمآباد به تهران بود. در تهران سر مسافر دعوایی به راه میافتد و چند نفر روی سر مهدی میافتند. او مشتهایش را رها میکند و دماغ یکی از طرفهای دعوا میشکند. 22 میلیون دیه او میشود که مهدی نداشت آن را پرداخت کند. 7 میلیون آن عفو خورد به همین خاطر 4 سال و نیم را فقط به دلیل ناتوانی مالی در زندان گذرانده است.
حمیدرضا هم از زندانیان آزاد شده این مراسم است. میگوید: "من 30 ماه قبل به زندان افتادم. دو سال زندان داشتم و 6 ماه است که به دلیل عدم پرداخت دیه به شاکی، زندان من طول کشید. در دعوا کسی را زدم که دیه آن برابر با 150 میلیون تومان است. از طریق دوستانم یک خیّر پیدا شد و 45 میلیون و 500 هزار تومان به من داد برای آزادی. قاضی بعد از جلب نظر شاکی حکم داده بود که 66 میلیون تومان پیشقسط دهم و مابقی دیه را قسطی پرداخت کنم. مددکاری زندان هم 20 میلیون و 500 هزار تومان از خیّرین تأمین کرد و الان آزاد میشوم."
20 روز قبل از آنکه حمیدرضا زندانی شود، مادرش فوت کرد. پدرش هم دچار آلزایمر است و تنها خواهر او در شهرستان زندگی میکند. کسی را نداشت که پیگیر کارش باشد و مددکاری زندان با همکاری خیّرین، به داد او رسیدند.
حمیدرضا در حالی که زندان را ترک میکند، تصمیم دارد به حرفه خودش یعنی آشپزی برگردد و کار کند و ماهیانه 1 میلیون و 800 هزار تومان از درآمدش را بابت قسط دیه پرداخت کند. او تصمیم بزرگ دیگری هم دارد، دیگر هیچگاه خلافی مرتکب نشود که بخواهند او را به زندان بیندازند.
خوشهچین خیرات
از جمع این زندانیان تشنه آزادی که همگی لباس سفید نو به تن کردهاند و لبخند لحظهای از صورتشان محو نمیشود، خداحافظی میکنم و به مراسم میروم تا شنوای سخنان خضریان خطاب به زندانیان باشم.
با لحن دوستانهای میگوید: "بیایید بنشینید و به این برسید که چه باید بکنید که بعد از آزادی دیگر دوباره به زندان نیایید. وقتی جرمی انجام میشود، دستگاه قضائی ناگزیر از حکم زندان است، بعد از آنکه دوران محکومیت شما تمام شد و آزاد شدید، به این بیندیشید که چه باید انجام دهید و یا چه کاری نباید انجام دهید که باز به زندان نیایید."
صحبتها واکنش زندانیان را در پی دارد. هر یک از حاضران در کلاس "سالن سلامت" نگاهشان عمیق میشود و به دنبال رسیدن به پاسخ این سؤال هستند.
صحبتها و سخنرانیها تمام میشود. میهمانان و تعدادی از مدیران زندان، شاخههای گل در دستشان میایستند. زندانیان آزاده شده یک به یک میآیند و گلها را میگیرند و بعد با برگه آزادی در دست، در هوایی که در چارچوب زندان نیست تنفس میکنند.
لابد با هر بار تنفس زمزمه میکنند؛ خیلی ممنون خدا، خیلی ممنون خیّر و خیلی ممنون مددکار اجتماعی زندان.
مراسم تمام شده و وقت رفتن است. زندانیان بدرقهمان میکنند با آهنگی که سه زندانی هنرمند آن را با کیبورد و گیتار مینوازند و میخوانند و در ادامه همان گروه سرود نخستین، که ترانه "خوشهچین" را اجرا میکنند. اما با لحنی که در آن غم وجود دارد، غم زندانی بودن و غم غربت دیوارهای بلند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
انتهای پیام/