حاصل نظارتهای بیش از حد، گسست بین هنرمندان و دولت است / تولید موسیقی و هنر دستوری نیست
پیروز ارجمند آهنگساز و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد معتقد است که حاصل نظارتهای بیش از حد روی کارهای هنری، چیزی جز گسست بین هنرمندان و دولت نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آهنگ جدیدِ یکی از خوانندگانِ خارج نشین، سروصدای بسیاری به پا کرده است. حضور یکی از بازیگرانِ بدنام در ویدیویِ این آهنگ نشان میدهد که این خواننده و حامیانش از هیچ ترفندی برای دیده شدن گذر نمیکنند. آنها در این سالها ثابت کردهاند که در مسیرِ رسیدن به شهرت و دیده شدنِ بیشتر، حاضرند تمامِ اصول اخلاقی را زیرپا بگذارند.
از آنجایی که مخاطبِ اصلی و هدفِ این ویدیو قشر نوجوان و جوانانِ ایران است، بیشک ضربات سنگینِ فرهنگیِ بسیاری بر پیکرِ جامعه وارد خواهد شد.
در اینکه این ویدیو تنها در راستای اهدافِ شومِ تولیدکنندگانش است، هیچ شکی نیست. اما باید از خودمان بپرسیم که آیا در مقابلِ چنین هجمههای فرهنگی، ما هم تولیداتی داریم که ضمنِ رعایت کردنِ اصول اخلاقی، بتوانند همین مقدار مخاطب داشته باشد؟ باید دید که سیاستهای فرهنگی و هنری داخلی چه ایرادهایی دارد. باید با دقت بیشتری بررسی کرد تا راهها و سیاستهای غلط را دریافت و در جهت اصلاحشان گام برداشت.
از این رو سراغ پیروز ارجمند آهنگساز و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتیم تا از دیدگاه او، این ماجرا را واکاوی کنیم.
ما پرسشهایمان را با پیروز ارجمند در میان گذاشتیم و او هم پاسخهایش را ارائه داد. در ادامه متن صحبتهای پیروز ارجمند را میخوانید:
این اثر(آهنگ جدیدِ ساسی) از جنبه موسیقایی فاقد هرگونه ارزش هنری است و در زمرهی آثار مبتذل و مستهجن قرار میگیرد. در ردهی یک آهنگ پاپ معمولی هم نیست. پس درباره خودِ اثر نمیتوان صحبت کرد. اما درباره حواشی و تبعاتش باید صحبت کنیم.
موسیقی که پس از چند لحظه شنیدن شیرینیاش از دست میرود، مانند آدامس است. این موسیقیها نوعی موسیقی پاپ آدامسی هستند.
موسیقی مانند هر پدیدهی دیگری در دل خودش جریانهای مثبت و منفی دارد. همهی ما هر روز مصرف موسیقایی مستقیم یا غیر مستقیم داریم. در میان این حجم از تولیدات طبیعی است که چنین آهنگهایی هم تولید شود.
به نسبت تعداد خوانندگانی که در عرصه موسیقی وجود دارند خیلی لازم نیست نگرانِ چنین رخدادهایی باشیم. در میان این همه خواننده، بالاخره چند خواننده هم به سمت ابتذال میروند. اما به دلیل ارتباط وسیع این خوانندگان با نوجوانان باید نگران بود.
از این نظر میتوان نقدی بر نظام سیاستگذاری فرهنگی کشور وارد کرد.
انقلاب اسلامی ما انقلاب فرهنگی است. این انقلاب داعیه تحولات اقتصادی و اجتماعیِ چندانی نداشت؛ بیشترین شعار این انقلاب در زمینه فرهنگی بوده و هست.
پس از 42 سال باید این نقد را وارد دانست که با وجود تمام این دستگاههای نظارتی و این همه متولیِ فرهنگ چنین اتفاقاتی چرا رخ داده است.
نظر من این است که نگاه به فرهنگ از نگاه دستوری و سلبی و گاهی امنیتی به نگاهی صرفا فرهنگی و هنری تبدیل شود.
عرصه فرهنگ زمانی معضلات خودش را نشان میدهد که زمان زیادی بگذرد و در لایههای پنهان تخریب را شروع میکند. مثل پوسیدگیِ دندان است که زمانی درد آغاز میشود که دندان پوسیده است. اگر دیر به دادِ دندان برسیم باید آن دندان را عَصبکُشی کرد و در نهایت هم از ته کشید و دور انداخت.
امیدوارم مجبور به عصبکُشیِ فرهنگی نشویم که در آن صورت همین اندک بضاعتی که داریم را هم از دست میدهیم.
استفاده از مدیران بیتجربه و غیرمتخصص در عرصه فرهنگ نتیجهاش همین اتفاقات است. این اثر و دیگر آثار اولین و آخرینش نیستند، اگر مراقبت نکنیم شاهد جریانی خوشهای و فراگیر از این نوع تولیدات خواهیم بود.
شاید بتوان گفت که نظام سیاستگذاری فرهنگی ما به جراحی نیاز دارد.
اکنون باید به راهکارهای برون رفت از این ماجرا پرداخت. در اینجا ذکر چند راهکار را ضروری میدانم:
تغییر نگاه دولتها
تغییر نگاه دولتها از نگاه امنیتی و سلبی، به نگاهی ایجابی. این نگاه در بین هنرمندان ایجاد اعتماد میکند. ما شاهد گسستی بین هنرمندان و دولتها هستیم.
کشوری که تنها یک سالن استاندارد دارد
نکته دوم به زیرساختها مربوط است. جای تأسف دارد که ما در کشور 80 میلیونیمان تنها یک تالار استاندارد و رسمی داریم که همان تالار وحدت است. تالارهای بسیاری ساخته شده است، اما همه این تالارها برای همایشها طراحی شدهاند و مناسبِ اجراهای هنری نیستند.
تولید هنر دستوری نیست
راهکار دوم مربوط به مجوزها است. نگاهِ دقیق و کنترلی و استعلامهای شدید موجبِ بیاعتمادیِ هنرمندان شده است. تولید موسیقی و هنر دستوری نیست. هرگاه تولید آثار هنری به سمت دستوری و سفارشی شدن برود، با تقابل مواجه میشویم.
استفاده از هویتهای فرهنگی خودمان
امروزه شاهدیم که جوامع مختلف به سمت هویتسازی میروند. کشورهایی مانند قطر و عمان به این نتیجه رسیدهاند که برای سرعت دادن به مسیر پیشرفت، باید به تمدنسازی و هویتسازی بپردازند. ما در کشوری هستیم که سرشار از هویتهای فرهنگی و تاریخی است که بسیاری از آنها در حال نابودی است.
این ظرفیت فوقالعادهای است که ما آن را از دست میدهیم. باید از هویتهای فرهنگیمان استفاده کنیم و به آنها تکیه کنیم.
تولید موسیقی براساس ذائقه مردم
راه چهارمش تولیدات موسیقی براساس ذائقه و سلیقه مردم است. امروز شاهدیم که در ارگانهای دولتی با بودجههای کلان، صدها میلیارد تومان هزینه میشود تا تنها یک درصد از مصرف موسیقی مردم را تأمین کنند.
جشنواره فجر با 36 سال سابقه هنوز پایش را از سالنهای محدود فراتر نگذاشته است و تأثیری در روند موسیقی ندارد. شاید زمان آن فرارسیده که بیشتر از گذشته به سمت موسیقیهای مورد علاقه مردم برویم.
جای خالی مدیران متخصص
نکته پنجم این است که دولتها باید بپذیرند که عرصه مدیریت فرهنگی حیات خلوتِ مدیران رانده شده از جاهای دیگر نیست. در سالهای اخیر به گونهای شده که هر کسی از جاهای دیگر رانده میشود به بخشهای فرهنگی و هنری میآید.
جای خالی دانشگاهیان
ارزیابیِ مداوم و توجه به نگاهِ دانشگاهیان جایش در این میان خالی است. امروز این قشر نقشی در تصمیمسازیها ندارند. من به عنوان منتقدان این سیاست بارها این موارد را ذکر کردهام. فکر میکنم که ما به دست خودمان تیشه به ریشهی فرهنگ میزنیم.
نگاهی به روند صدور مجوزها در دفتر موسیقی
دفتر موسیقی وزارت ارشاد تنها متولی صدور مجوزهای موسیقی در ایران است. این دفتر به عنوان دفتری سنتی و کُند در مجموعه وزارت ارشاد شناخته میشود.
در زمانی که من مسئولیت دفتر موسیقی را پذیرفتم، صدور مجوزها بین سه هفته تا 6 ماه طول میکشید. این مسئله امنیت سرمایهگذاری و حرفه موسیقی را تحت تأثیر قرار میداد.
در بخش نرمافزاری سامانهای را طراحی کردیم. بخشهای دیگری مانند تک آهنگ و کتاب صوتی را به مجموعه اضافه کردیم. از دهه 1380 انتقال حاملهای صوتی از سی دی به دیتا رخ داده بود اما دفتر موسیقی خودش را تطبیق نمیداد. ما این کار را انجام دادیم. این ظرفیت ایجاد شد که ما در ظرف یک ساعت مجوزِ هر اثری را صادر کنیم. در عید 1393 تمام شعرها و آلبومها مجوز گرفته بودند.
یعنی برای اولین بار در نوروز سال 1393 تمام مجوزهای باقی مانده را صفر کردیم و هیچ اثری نبود که تکلیف مجوزش روشن نباشد.
اما متأسفانه امکان اینکه بتوانیم کارشناسان بیشتری را به خدمت بگیریم و مُدلسازی کنیم با هوش مصنوعی وجود نداشت. برای مثال اینکه اگر شعری یک بار مجوز گرفت، اگر باز هم برای همان شعر درخواست مجوز شد، به صورت اتوماتیک برای آن شعر مجوز صادر شود.
در سال 1392 و 1393 و در دورههای بعدی سرعت صدور مجوزها بالا رفت.
وظیفه وزارت ارشاد صدور مجوز است و اگر نتواند همین مسئولیت را به درستی انجام دهد، ضربههای زیادی به فرهنگ و هنر وارد میشود.
اگر یک اداره یا سازمانی تصمیم بگیرد که برای کارمندانش برنامهی موسیقی برگزار کند، باید مراحل طولانی و سختی در وزارت ارشاد و اماکن را بگذراند تا بتواند چنین برنامهای را اجرا کند.
متأسفانه در وزارت ارشاد قصاصِ قبل از جنایت میکنند. هر روز به صورت فرسایشی مجوزهای اجرای موسیقی در هتلها و ادارات و دیگر جاها را به کُندی صادر میکنند.
خود من که زمانی مدیرکل دفتر موسیقی بودهام سؤالم این بود که چرا ما باید این همه نظارت بیجا داشته باشیم.
این نظارتهایِ بیش از حد انقطاع و گسست بین هنرمندان و دولت ایجاد میکند.
انتهای پیام/