دو برنامه خدا برای پالایش مردم در دوران آخرالزمان

امام کاظم علیه السلام طی روایتی برنامه‌ای از برنامه‌های خداوند برای مقطع آخرالزمان را معرفی می‌کند که شامل «تمییز» و «تمحیص» است

به گزارش خبرنگار  فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از مهم‌ترین فلسفه‌های شکل‌گیری مقطع آخرالزمان یا به تعبیر غربی آن، آپوکالیپس (Apocalypse)، گرایش عمومیِ مردم بسوی ارزش‌های دینی و انسانی است تا از این رهگذر، بسوی بسترسازی ظهور منجی که آن منجی، به باور ما امام عصر عج‌الله تعالی فرجه است، سوق داده شوند؛ زیرا در عصر حاضر با غلبۀ تکنولوژی بر دنیا و نیز غلبۀ اندیشه‌های الحادی بر افکار عمومی جهان، عموم مردم از یاد خدا و ارزش‌های آسمانی غافل شدند. هر یک از ما به این تجربه دست یافتیم زمانی که در زندگی دچار دست‌انداز می‌شویم و یا خدایی نکرده مبتلا به یک گرفتاری یا بیماری می‌شویم، بیشتر از گذشته خدا را یاد می‌کنیم و بیشتر از او مدد می‌طلبیم، اما همین که آن چالش از ما دور می‌شود، باز هم زندگی را به غفلت و دوری از یاد خدا می‌گذرانیم. خداوند در آیه12 سورۀ یونس می‌فرماید «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ‏ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُون‏؛ و چون انسان را آسیبى رسد، ما را -به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده- مى‌‏خواند و زمانی که گرفتاریش را برطرف کنیم، چنان مى‌‏رود که گویى ما را براى گرفتاری‌اى که به او رسیده، نخوانده است. این گونه براى اسرافکاران آنچه انجام مى‏‌دادند زینت داده شده است.»

فراگیری کرونا نمونۀ بسیار بارز از رویدادی بود که سبب شد مردم دنیا رو به درگاه خداوند بیاورند؛ حال یا با دعا و یا هر نوع ابزار دیگری مثل نماز و یا حتی یاری‌رسانی و مواسات به همنوعان. بنابراین در ورای هر حادثه تلخی، رشدی عمومی نهفته است. قبلاً نمونه آن را در حوادث تلخی همچون زلزله کرمانشاه و یا سیلهای جاری در چند استان کشور مشاهده کردیم. به دنبال این رویدادها گروه‌های جهادی فراوانی از قشر مردم شکل گرفت و هر فرد و گروهی وظیفه خود دانست به حد وسع خود خدمتی به آسیب‌دیدگان و مصیبت‌زدگان کند. در واقع آنچه اهمیت دارد، خالص‌سازی قلب مؤمنان و رشد استعدادهای معنویِ نهفته در آنهاست؛ دیدگاهی که سالها قبل حضرت زینب (س) به عنوان تربیت‌یافتۀ مکتب وحی، در یک جمله به ما آموخت؛ آنجا که در دل مصائب فرمود «ما رأیتُ إلا جمیلا»؛ چرا که ایشان از دل آتش نمرودیان، بهشتی به وسعت آسمان‌ها و زمین می‌دید و یارانی که در اندک مدتی، به عالی‌ترین درجه رشد دست یافتند. 

با این منظر، مقطع سخت آخرالزمان و آتش فتنه‌های آن، از یک سو برای رشد پاک‌طینتان عالم و از دیگر سو جهت جداسازی دشمنان خدا و یا خبیثان از ردیف مستعضفان عالم و پیوستن آنها در لشکر ابلیس طراحی شده است؛ چرا که بهشت موعود خداوند برپا نمی‌شود مگر آنکه انسان‌ها از هر نوع رذیله پاک شوند و ابلیسیان، همان‌ها که اکنون ریختن خون بی‌گناهان را بر خود مباح می‌شمارند،‌ از صحفه روزگار محو شوند. امام کاظم در روایتی فرمود:

ای ابو اسحاق؛ به خدا سوگند، این قضیه (ظهور قائم) اتفاق نمی‌افتد تا آنکه شما از یکدیگر متمایز شده (تُمَیَّزُوا) و مورد آزمایش و پالایش (تُمَحَّصُوا) قرار گیرید و از شما جز اندکی باقی نمانده باشد؛ سپس کف دستش را (به نشانه کمی افراد) متمایل کرد. أَمَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا إِسْحَاقَ! مَا یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی تُمَیَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ، ثُمَّ صَعَّرَ کَفَّهُ.

امام کاظم علیه السلام طی این روایت، برنامه‌ای از برنامه‌های خداوند برای مقطع آخرالزمان را معرفی می‌کند که شامل «تمییز» و «تمحیص» است. تمییز به معنای فصل و جدا کردن است. تمحیص از مادۀ محَصَ به معنای خالص کردن و تنقیه شیء است. عبارت «مَحَصْتُ‏ الذهب و محصته» در وقتى است که من طلا را از ناخالصى خالص‏ کنم و مواد زائدش را دور کنم. طبیعتاً چنین حالتی همراه با سختی و آتشی همراه خواهد بود.

اما دربارۀ خداوند در قبال بندگان، پاک‌سازی از هر عیب است؛ گفته می‌شود مَحَصّ اللَّه العَبدَ مِن الذّنبِ؛ یعنی خداوند بنده را از گناه پاک می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام در روایتی می‌فرماید ‏ «یُمْحَصُ الناس فیها کما یُمْحَصُ ذَهَبُ المَعدِن مِنَ التّرابِ»؛ یعنی خداوند مردم را از فتنه تمحیص می‌کند، همچنان که طلای معدن را از خاک تمحیص می‌کند.  پس‏تَمْحِیص‏اینجا مانند تزکیه و تطهیر است و از اینگونه الفاظ در دعا گفته می‌شود «اللَّهُمَ‏ مَحِّصْ‏ عَنَّا ذُنُوبَنَا». خدایا گناهان را از ما بزدای.

اما درباره  تمییز و تمحیص نیاز است بیشتر بررسی کنیم.

الف) تمییز:
دربارۀ تمییز در آیات 178 و 179 سورۀ آل‌عمران می‌خوانیم:

«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین»، «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب‏ ...»
ترجمه: «و البته نباید کسانى که کافر شده‌‏اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت مى‌‏دهیم براى آنان نیکوست؛ ما فقط به ایشان مهلت مى‌‏دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند، و [آنگاه‏] عذابى خفت‏‌آور خواهند داشت. خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى‏] که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک تمییز کند.»

در این دو آیه، وعدۀ جداسازی خبیثان (بدطینتان) از پاکان (پاک‌طینتان) مطرح شده است که به طور قطع این اتفاق به طور کامل رخ نداده و بر اساس اعتقاد ما بناست تا قبل از حکومت آرمانی امام عصر عجل ‌الله تعالی فرجه این امر صورت گیرد. در این باره عیاشی در تفسیر خود ذیل همان آیۀ179 سورۀ آل‌عمران از عجلان بن ابى صالح روایت کرده از امام صادق علیه‌السلام شنیدم می‌فرمود «روزها و شب‌ها بپایان نمی‌رسد تا اینکه صدایى از آسمان شنیده مى‌‏شود که می‌گوید: اى پیروان حق، اى اهل باطل؛ از هم جدا شوید پس از هم جدا می‌شوند. عرض کردم بعد از این اعلام باز هم اهل حق و باطل به هم مخلوط می‌شوند؟ فرمود: نه؛ خداوند در قرآن می‌فرماید:ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّب‏.»

ب) تمحیص
همان طور که مطرح شد در بین افراد مثبت (در اینجا اهل ایمان) صورت می‎گیرد. در این باره خداوند در دو آیه سخن می‌گوید:

آیۀ اول: 140 و 141 سورۀ آل‌عمران:
 «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمین‏»
اگر به شما آسیبى رسیده، آن قوم را نیز آسیبى نظیر آن رسید؛ و ما این روزها[ى شکست و پیروزى‏] را میان مردم به نوبت مى‌‏گردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانى را که [واقعاً] ایمان آورده‌‏اند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانى بگیرد و خداوند ستمکاران را دوست نمى‏‌دارد.
«وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ» تا خدا کسانى را که ایمان آورده‌‏اند خالص و کافران را [به تدریج‏] نابود کند.»

آیۀ دوم: آیه154 آل‌عمران است؛‌ آنجا که خداوند از گروهی از مسلمانانی سخن می‌گوید که در یکی از نبردها قلب‌شان مورد آزمون قرار می‌گیرد و به خداوند گمان نا روا می‌برند؛ بعد خداوند در انتها می‌فرماید « ... قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فی‏ بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلى‏ مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللَّهُ ما فی‏ صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ‏ ما فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور؛ اگر شما در خانه‌‏هاى خود هم بودید، کسانى که کشته شدن بر آنان نوشته شده، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاه‌هاى خویش مى‌‏رفتند. و [اینها] براى این است که خداوند، آنچه را در دل‌هاى شماست، [در عمل‏] بیازماید؛ و آنچه را در قلب‌هاى شماست، پاک کند؛ و خدا به راز سینه‏‌ها آگاه است.»

در این دو آیه، خداوند حداقل سه حکمت از فلسفۀ گردش ایام برای مردم در بین شاهان و حاکمان را برگزیدن اهل ایمان از بین آنها، تمحیص اهل ایمان و نیز نابودی و سرکوب کافران معرفی کرده است که قطعاً به صورت تدریجی و در طی زمان و اوج آن، در عصر ظهور امام عصر عجل ‌الله تعالی فرجه شکل می‎گیرد.

در روایتی جابر بن عبدالله از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: آیا قائمى که از فرزندان توست غیبت دارد؟ حضرت با اشاره به آیه141 سوره آل‌عمران فرمود: به خدا چنین است وَ لِیُمَحِّصَ‏ اللَّهُ‏ الَّذِینَ‏ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ‏ الْکافِرِین؛ تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافران نابود شوند. بعد فرمود یَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِیٌّ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِیَّاکَ وَ الشَّکَّ فِیهِ فَإِنَّ الشَّکَّ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُفْرٌ. اى جابر، این امر از امور الهى و سرّى از اسرار ربوبى و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شکّ کنى که شکّ در امر خداى تعالى کفر است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج‏1، ص288)

از عبارتحَتَّی لَا یَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَقَلُّ  بر می‌آید که امر ظهور بند به تعداد فراوان یاران نیست بلکه مسئلۀ اصلی، رشد یاوران است هرچند اندک باشند؛ یکی از این دسته‌جات یاوران ظهور، گروهی به نام امة معدوده‌اند که خداوند عذاب کافران را در گروی تشکیل چنین گروهی قرار داده است (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ...) (8 سوره هود) همچنان که (معدود) در مورد چیز کم و اندک به کار می‌رود.  

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط