چقدر از "نوروز رنگی" زندگی خود علی مشهدی است؟/ مردم به من پیام میدهند، واقعاً افسوسِ آن دوران را میخوریم
علی مسعودی کارگردان سریال نوروزی تلویزیون تأکید کرد: قصد داشتم با "نوروز رنگی" تلنگری بزنم به چیزهایی که فراموش شده، آن دوران چه بودیم و الان چه شدیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریال "نوروز رنگی" از 30 اسفندماه به عنوان سریال نوروزی شبکه پنج سیما روی آنتن رفته است که تاکنون 10 قسمت از آن پخش و با استقبال مخاطبان همراه شده است. این سریال که به کارگردانی علیرضا مسعودی (علی مشهدی) و تهیهکنندگی اکبر تحویلیان ساخته شده، داستانی متفاوت از آخرین روزهای سال 1366 در حاشیه شهر مشهد است.
ورود اولین تلویزیونهای رنگی به خانهها
پیوند اتفاقات سریال با یکسری اتفاقات خاص اجتماعی در دهه 1360 از جمله ورود اولین تلویزیونهای رنگی به خانهها، دفاع مقدس، صمیمت همسایهها با یکدیگر و ... صحنههایی نوستالژیک و در عین حال طنز را برای مخاطب ایجاد میکند. با گذشت بیش از یک هفته از پخش سریالهای نوروزی از شبکههای مختلف سیما، جدیدترین نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات رسانه ملّی از برنامهها و سریالهای نوروزی تلویزیون اعلام شد.
براساس اعلام این نظرسنجی، سریال "نوروز رنگی" که از شبکه پنج سیما پخش میشود با 18.4 درصد مخاطب و رضایت 82.6 درصدی «در حد زیاد»، رکورد سریالهای شبکه پنج از سال 1397 تاکنون را شکست. به عبارت دیگر، این سریال توانسته رکورد بیشترین تماشاگر و رضایت را در بین سریالهای پخش شده از شبکه پنج سیما از سال 1397 تاکنون به خود اختصاص دهد.
در "نوروز رنگی" بازیگرانی نظیر رابعه اسکویی، جواد خواجوی، هادی عامل هاشمی، یوسف تیموری، شهرام قائدی، پریسا مقتدی، ماهان عبدی، شاهو رستمی، سیمین بهفر، الهه جعفری و حدیثه زارعی ایفای نقش میکنند و بازیگران جدید به نامهای محمد اسلامی، سینا رازقی و حمیدرضا حافظ شجری حضور دارند.
خاطرات خود کارگردان از دوران زندگیاش
مخاطبی که سریال "نوروز رنگی" را میبیند مثل "پایتخت" و "نونخ" وارد فضای قومیتی جدید میشود؛ این بار نه مازندران و نه کُرد؛ بلکه مشهد مقدس. سریالی که علی مشهدی (علی مسعودی) خاطرات خودش را از دوران زندگیاش به رشته تحریر درآورد و حالا به مجموعهای نوروزی تبدیل شده است. کمدی موقعیتی که جلوتر از کار قبلی علی مشهدی یعنی سریال "آخر خط" است. داستان اصلی این سریال در خانوادهای در حاشیه شهر مشهد اتفاق میافتد. رابعه اسکویی مادر این خانواده است و هادی عامل هاشمی پدر آن خانواده را ایفا میکند.
هر کدام از شهرهای ایران فرهنگ و آداب و رسوم منحصر به شهرشان را دارند و مشهد نیز از این قاعده مستثنی نیست و در این سریال سعی شده تا به فرهنگ و آداب و رسومی که در این شهر است پرداخته شود. البته علی مشهدی به عنوان نویسنده و کارگردان پا فراتر گذاشته و برای اولین بار صحنههایی از حرم امام رضا(ع) در دهه 1360 را نیز به نمایش میگذارد.
** مردمِ آن موقع تجملگرا نبودند؛ میگفتند بچه برکت میآورد!
** نمایشِ مؤلفههایی همچون توجه به فرزندآوری، خانوادههای پرجمعیت، صمیمیت میان آدمها و همسایهها، محلهداری و محور قرار دادن مسجد برای حل و فصل مشکلاتِ خانوادهها، این سریال را جزو مجموعههایی قرار داده که مردم آن را هر شب در ایام نوروز پیگیری کنند. البته برای مخاطبانی که همیشه بیننده پروپاقرصِ کارهای قومیتی هم بودند این کار با به تصویر کشیدن المانهایی از مشهد،"نوروز رنگی" را از هر زاویه، مخاطبپسندتر کرده است. به همین بهانه با علی مسعودی کارگردان این سریال که بیشتر به نام علی مشهدی میشناسند گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
* بعد از مدتها سریالی روی آنتن آمده که خانوادههای پرجمعیتی را کنار هم نشان میدهد. این نکته خیلی مهمی است واقعا چطوری به بازسازی این فرهنگ مهم رسیدید؟
فرهنگی که در آن دوره و دهه وجود داشت داستان را وارد این فضا کرد؛ چون مردم قناعت داشتند و سطح توقعشان پایین بود. تجملگرا نبودند و میدانستند بچه برکت میآورد. طوری خانوادههایشان ترییت شده بودند به کمترین چیزی قانع بودند. همیشه با اینکه نداشتند خوشحال بودند و از لحظه لحظه زندگیشان لذت میبردند.
** آن زمان مادر بودن با امروز فرق میکرد
* فارغ از این موضوعی که شما به آن اشاره کردید در فرهنگ آن مقطع وجود داشت قومیت مشهد که محور اصلی سریال شما است بیشتر به این فرهنگ بها میدادند درست است؟ یعنی در آن محلههایی که خودتان در مشهد زندگی میکردید این طور بود؟
بله. به طورکل دهه 1360 همهجا بچه زیاد بود و همه اقوام به بچهداری و بچه بزرگ کردن اهمیت میدادند. اصلاً آن موقع مادر بودن فرق میکرد با الان. مادر صبحها ساعت 6 با همسرشان بیدار میشدند و شروع میکردند به کار کردن و اما امروز سبک زندگی به سمتی دیگر رفته است.
** آقازادگی نبود و مسئولین بیشتر به فکر مردم بودند
* چرا رفته رفته این فرهنگ ما از بین رفت و به بچهدار شدن، تشکیل خانواده و فرزندآوری اهمیت نمیدهند؟
یک بخشی به خاطر این است که سطح توقعها بالاتر رفت و تجملگرایی اتفاق افتاد. فرهنگ اشتباهی بر جامعه حاکم شد و از همه مهمتر در دهه 1360 چیزی به نام تورم وجود نداشت. در سریال هم دیالوگی بود که "الان هم جنگ است و هم تحریم؛ اما هیچ چیز تغییری نکرده است." واقعاً اینطور بود. ما آن موقع در جنگ بودیم اما نه تورمی بود و نه این همه گرانی؛ چون مسئولین به فکر مردم بودند. آقازادگی نبود و همه آدمها همسطح بودند و مسئولین و آدمهایی که زندگی میکردند هیچ فرق چندانی نداشتند. مسئولین از دل خود مردم جامعه بودند و بین خودشان و مردم فرقی نمیدانستند.
** "نوروز رنگی" زندگی خودِ علی مشهدی است؟
* در جریان ساخت این سریال چندین بار با هم صحبت کردیم و هر بار به این نکته اشاره میکردید که "نوروز رنگی" خاطرات دوران کودکی و نوجوانی و زندگی خودم در مشهد مقدس است...
بخشی از این داستان، بله. مدرسه رفتنهایش. آن دبیرستان جابر بن حیان که در سریال میبینید دبیرستان خودم است.
* خودتان مثلاً نقش پدرتان را بازی میکنید؟
نقش پدرم را بازی نمیکنم اما آدمهایی که دور و برِ ما در آن محلهها و سالهای کودکی زندگی کردند را به شکل و شمایل کاراکترهایی، در این سریال میبینید.
* یعنی در آن محله زندگی کردید؟
در محله پنج تن خیر. همیشه در محلی که زندگی میکردیم حاشیه مشهد بوده است. تنها شانسی که آوردیم محله ما الان جزو بهترین محلههای مشهد شده است.
** واقعاً محلهها و همسایهها این شکلی بودند
* بحث محله که خیلی این روزها در زندگی شهری مغفول مانده را خوب نشان دادید؛ چطور به این نکته و شاخصه در سریال رسیدید؟
واقعاً آن دوران همین طوری بودیم. همسایهها محال بود روزی دو سه بار به هم سر نزنند. هرچیزی لازم بود از همدیگر قرض میگرفتند. همسایه از خواهر و برادر به هم نزدیکتر بودند.
** من خودم نماز صبح ماه رمضان هم به مسجد میرفتم
* فارغ از همسایه، مسجد را محور قرار دادید و همسایهها به آنجا میروند و مشکلاتشان را برطرف میکنند؛ در حالی که اکثر فیلمها و برنامههای ما دیگر این فضای مسجد را به تصویر نمیکشند؟
واقعاً آن دوران همینطور بود و الان مسجد تبدیل شده به جایی که یک مراسم ترحیمی در آنجا برگزار کنند. در صورتی که، مسجدها آن موقع به جز کلاس قرآن، کلاس نقاشی و خطاطی و امکانات دیگر در اختیار بچهها قرار میدادند و کلاسهای ورزشی هم داشتند. اکثر مسجدها کلاس کاراته میگذاشتند و آموزش دفاع شخصی برای بچهها درنظر میگرفتند. کارهایی میکردند تا بچهها جذب مسجد شوند. یادم میآید دهه 1360 بچهها از طریق مسجدها، استخر هم میرفتند. مثل الان نبود که در هر محله استخر باشد؛ یکی از امتیازات بچهها این بود وقتی مسجد میرفتند از طرف آن مسجد، در هر هفته یکی دو بار به استخر میرفتند.
* خودتان هم این فضا را درک کرده بودید؟
به شدت. من نماز صبحها ماه رمضان به مسجد میرفتم.
** خواستم آن دوران خوش را به تصویر بکشم تا تلنگری به همه بخورد
* دغدغههایتان بیشتر این بود آن زندگیها و آن فضا را برای مردم نشان دهید و یا یک طوری ادای احترام به قومیت مشهد داشته باشید؟
خیر. من خواستم آن دوران خوش را به تصویر بکشم و تلنگری به همهمان بزنم. واقعاً مثل سریال که صاحبخانه چندین سال به اجاره بهای مستأجرش اضافه نمیکند و برخورد خداپسندانهای با مستأجرش دارد. حتی موقعی که مستأجر میخواهد خانهاش را عوض کند یا باید خانه خریده باشد و یا باید دلیل قانعکنندهای برای این انتقال و اسبابکشی بیاورد. به هر حال آن دوران نمیگذاشتند همسایه خوب به راحتی از محله برود و از طرفی دیگر صاحبخانهها خیلی با انصاف بودند.
** مردم پیام میدهند واقعاً "نوروز رنگی" به یادمان آورد که چقدر ما خوب بودیم!
مرم در دایرکتهایی (پیامهای اینستاگرامی) که به من میدهند، مینویسند، این شبها که "نوروز رنگی" میبینیم گریه میکنیم و افسوس آن دوران خوشی را میخوریم که چقدر ما خوب بودیم. من همیشه میگویم ما وظیفهمان در ساخت این است یک تلنگری بزنیم. چقدر انسان بودیم. همه نگران میشدیم اتفاقی در محله میافتاد؛ همه مراقب هم بودند. وقتی این شبها سری به داستان ما میزنند میبینند که وقتی یک همسایهشان آنقدر مشکل دارد که حتی تلویزیونش را هم میفروشد همه به او کمک میکنند تا شب عید شرمنده خانوادهاش نشود. من اینها را دیدهام و به تصویر کشیدهام. اما امروز اصلاً این صمیمیتها و انسانیتها را نداریم.
من سریال فانتزی نساختم بلکه یک رئالی را به تصویر کشیدم. چیزهای فراموش شدهای را به یاد آدمها میآورم؛ بچهای که دهه 1370 بهدنیا آمده از پدر و پدربزرگش این چیزها را شنیده و حالا میبیند. یکسری از دهه هشتادیها به من پیام دادند که چقدر این صحنهها و اتفاقات خوب است. ما حتی امروز با بچه همسایههایمان هم ارتباطی نداریم و بچه محلی اصلاً وجود ندارد.
** "نوروز رنگی" بامسماتر بود
* فکر میکنم هرچه امروز روندِ داستان را میبینیم به این نتیجه میرسیم نامِ "نوروز رنگی" بامسماتر از "هشت آباد" بود؛ قبول دارید؟
دو اسم مدنظرمان بود یکی هشتآباد که نام یکی از محلههای مشهد است اما به این نتیجه رسیدیم که "نوروز رنگی" بیشتر به عید نوروز نزدیک است و من هم قبول دارم نامِ بامسماتری است.
** اگر داستان خوبی باشد "نوروز رنگی" هم ادامه پیدا میکند
* قرار است "نوروز رنگی" تا پایان ما را به کجا ببرد و عمق هدفِ شما کجاست و همچنین آیا قرار است به داستانِ چفت و بستداری برسید تا این سریال هم به برندی دنبالهدار در تلویزیون تبدیل شود؟
اگر قصه خوبی پیدا کنیم "نوروز رنگی" هم ادامه پیدا میکند. البته در زمانِ تولید مثل خیلی از سریالهای دنبالهدار دیگر فقط به فصل اول فکر کرده بودیم. به این نکته فکر میکردم مردم این قصه را دوست داشته باشند اما نه تا این حد! خوشبختانه کار را دهان به دهان به همدیگر میگویند که ببینند. خوشبختانه در فضای مجازی هم خوب دیده میشود.
* بنابراین فیلمنامه خوبی باشد "نوروز رنگی" هم به فصلهای دیگر میرسد؟
شرایط ساخت هم باید مهیا باشد و واقعاً بازسازی دهه 1360 کار سخت و مهمی است. حمایت عجیب و غریبی میخواهد که خوشبختانه آستان قدس رضوی و شهرداری و مسئولین دیگر در مشهد ما را یاری کردند. اما این را بدانید که ساخت سری دوم از سری اول به مراتب سختتر است چون هم توقعها بالا رفته و هم نیازهای بیشتری وجود دارد که با حمایت اتفاق خوبی رقم خواهد خورد.
** بازیگران غیرمشهدی را مجبور نکردیم مشهدی حرف بزنند
* نکته دیگر در سریال شما وجود دارد کسی ادا درنمیآورد و 90 درصد ترکیب بازیگران مشهدیاند و برخلاف برخی از سریالهای قومیتی که اصرار دارند بازیگران فرعی هم با لهجه و گویش صحبت کنند اینجا آدمهای فرعی مشهدی صحبت نمیکنند...
اعظم (رابعه اسکویی) تهرانی صحبت کند و آن چیزی که من نمیخواهم و همیشه به آن تأکید دارم بازیگر غیرمشهدی را مجبور نکردم و نمیکنم با لهجه و گویش صحبت کنند، چون به ضدّ آن تبدیل میشود. اولاً سعی کردم از هنرمندان بومی استفاده کنم؛ تئاتریهایی که هم با استعدادند و هم چهرههاییاند که خوب است از این دریچه معرفی شوند.
** مراقبت کردیم به هیچکسی توهین نشود
از طرفی هم به هر قیمتی نباید بیننده را بخندانید که خدایی نکرده به قشر خاصی توهین نشود؛ این تمام مراقبت و همّ و غمّ ما بود. اصولاً مشهدیها را هم آن چیزی که هست نشان دادیم و تمام حواسمان این بود که در ادایِ دیالوگی به کسی برنخورد.
** برگِ برنده امسالِ سریالهای نوروزی تلویزیون؟
* به نظرشما با توجه به حضور ژانرهای مختلف در سریالهای نوروزی امسالِ تلویزیون که در شبکه سه کار امنیتی و جاسوسی، شبکه یک طنز و شبکه دو ملودرام و سریال کمدی شما در شبکه پنج سیما، با ذائقه و سلیقهای که از مردم سراغ دارید کدام کارها را بیشتر میپسندند و یا به تعبیری برگِ برنده در دست کدام سریالها یا شبکهها است؟
خدا را شکر در این یکی دو سال اخیر، مردم دوباره به تلویزیون اعتماد کردند و تلویزیون در این دو سه ساله تمام تلاش خودش را کرده کارهایی را بسازد که به ذائقه مردم نزدیک باشد. هرچند که تلویزیون رقیب پولداری به نام نمایش خانگی دارد و واقعاً از لحاظ مالی خیلی اوضاع خوبی دارد. امیدوارم تلویزیون هم به آن شرایط برسد؛ واقعاً برای پشت صحنه فرقی نمیکند تلویزیون کار کند یا نمایشخانگی، هرجا دستمزد بهتری بدهند. این شرایط دستمزد برای بازیگران به مراتب بهتر است و باید تلویزیون شرایطی فراهم کند عوامل خوبِ صحنه و پشت صحنه خودش را از دست ندهد.
** همهچیز لطف امام رضا(ع) بوده است
* در رقابت نوروزی، سریال "نوروز رنگی" چه جایگاهی پیدا میکند؟
الان هم آن اتفاق خوب برای سریالِ ما افتاده است؛ هم خوب در تلویزیون دیده میشود و هم فضایمجازی. من روزی که رفتم این کار را شروع کنم، فکر میکنم یک ماه از حرم امام رضا(ع) لایو میرفتم. از امام رضا(ع) خواستم که خودش این کار را مدیریت کند تا به سرانجام برسد و شرمنده مردم نشویم. همهچیز این کار لطف امام رضا(ع) است.
* کار جدیدتان را چه زمانی شروع میکنید؟
طرح را درآوردیم و باید برای بقیه مراحل به توافق برسیم با کدام شبکه و کدام تهیهکننده کار کنیم. حتماً کار کمدی و طنز است، چون به غیر از این ژانر فعلاً به سراغ کارِ دیگری نمیروم.
انتهای پیام/