تورج زاهدی: کاریزمای آوینی دست مخالفینش را برای پول‌سازی بسته بود/ مدیران فرهنگی دهه شصت می‌خواستند خود را به آوینی بچسبانند

نویسنده سینمای معناگرا می‌گوید که یکی از علمای قم بعد از شهادت آوینی رویایی دیده بود که نشان‌دهنده عظمت معنوی و روحی سیدمرتضی آوینی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی  خبرگزاری تسنیم ، بعد از انتشار بخش اول گفت‌وگویی که از تورج زاهدی، موسیقی‌دان، نویسنده رمان و محقق درباره دوستی با شهید آوینی و تأثیرگذاری او بر فرهنگ و هنر دوران خود داشتیم، در ادامه این هنرمند انقلاب اسلامی بیشتر بر نگرش‌های سیاسی و فرهنگی دهه 1360 پرداخته و نگاه آوینی را نسبت به سینما و مدیریت سازمان سینمایی آن دوران که همواره یکی از بحث‌های جنجالی سال‌های دهه 1360 بوده را شرح می‌دهد.

 تورج زاهدی 

 آوینی بعد از فیلم دستفروش، مخملباف را پیش‌بینی کرد 

 * شهید آوینی از نظر شما چه دیدگاه‌هایی داشت؟

زمانی که کتاب بار هستی میلان کوندرا در دهه 60 چاپ شد، در آن جا نوشته بود در حکومت کمونیستی که بر ما حاکم بود، مدام برای ما موسیقی سمفونیک پخش می‌کردند و چه چیزی بهتر از آن. اما اینکه همیشه موسیقی سمفونیک پخش می‌شد حتی در دستشویی، و هیچ زمانی از شرش رها نمی‌شدیم به صورت سخت خسته‌مان کرده بود.

 میلان کوندرا 

من در مجله فیلم مطلبی نوشتم با این مضمون که چرا برنامه کودک تلویزوین طرفدار دارد؟ چون تبلیغاتی نیست و چرا سایر قسمت‌ها و برنامه‌های تلویزیون تا این حد استقبال نمی‌شود؟ چون مسلسل وار تبلیغ می‌کنند و بعد هم مثال میلان کوندرا را آوردم. نوشتم که اگر می‌خواهیم ارزش‌های انقلاب را تبلیغ بکنیم راهکارها و اصولی دارد که البته رعایت نمی‌شود.

می‌دانید که در دهه 60 عشق ممنوع بود و اولین فیلمی که در آن به هم ابراز علاقه می‌کنند فیلم گل‌های داوودی از رسول صدرعاملی بود که در آن بیژن امکانیان به همسر عقدی‌اش که هنوز با هم ازدواج نکرده‌ند و نابینا هم هستند ابراز عشق می‌کند. من مطلبی نوشتم و ثابت کردم که تمام عرفای ما مسئله‌شان عشق است حتی زمینی و مآخذ را هم آوردم. هوشنگ گلمکانی گفت اگر این را چاپ کنم مجله را می‌بندند. آن مطلب قبلی هم که نوشتی فخرالدین انوار تماس گرفت و گلایه کرد.

 فخرالدین انوار مدیر سازمان سینمایی در دهه 1360 

برای همین مطلب را بردم مجله سروش و آنچا چاپ شد. این اولین نوشته‌ در مورد اینکه که سینمای ایران می‌تواند به عشق بپردازد و اسلام هم مشکلی با این ندارد بود. شهید آوینی وقتی موضوع را شنید، گفت اگر می‌آوردی من در مجله سوره چاپش می‌کردم. خیلی مطلب خوبی بود و مورد تأییدش بود.

آوینی این بود. و برای کل نگاهش بود که برخی از خودی‌ها با او مبارزه می‌کردند؛ اما خودی‌هایی که با جناح روشنفکری همکاری می‌کردند. الان هم همین است که خودی‌هایی داریم که از براندازهای خارج نشین خطرناک‌تر هستند. دقیقاً محسن مخملباف از همین دست افراد بود. اتفاقاً زمانی که او فیلم شب‌های زاینده‌رود یا شاید نوبت عاشقی را ساخت، شهید آوینی به من گفت: دیدی چی ساخت؟ آوینی حتی زمانی که مخملباف فیلم دستفروش را ساخت گفت که دارد از خط خارج می‌شود.که این نظر او برای من محل سؤال بود. اما وقتی فیلم‌های بعدی را ساخت معلوم شد پیش‌بینی سید درست بود؛ امروزه که صد در صد نظر درستی است.

 محسن مخملباف در پشت صحنه دستفروش 

 حضرات مدیر نسبت به ارزش‌ها گشاده‌دست‌اند 

 * شما واقعاً معتقدید که نوشته‌های آوینی حتی روی سینمای اجتماعی دهه 60 اثر داشت ؟ 

بله کاملاً. نوشته‌های شهید آوینی روی کارگردان‌ها اثر داشت. برای وزارت ارشاد و فارابی و مدیران و همه هنرمندان نوشته‌های او مهم بود. همه آثارش را رصد می‌کردند، نه فقط کارگردانان سینمای دفاع مقدس. برای همین می‌گویم که حتی سینمای اجتماعی ما در آن دوران تحت تأثیر تفکر او بود. البته سینمای اجتماعی کمتر از دفاع مقدس بود. مدیران و هنرمندان هم در آن دوران به آن گشاده‌دستی که حضرات امروز نسبت به ارزش‌ها رسیده‌اند نرسیده بودند؛ برای اینکه در آن زمان ارشاد با آنها برخورد می‌کرد.

پس تأثیر هنرمندان را نمی‌شود انکار کرد. سؤالم این است که کیومرث پوراحمد چند فیلم دفاع مقدسی دارد؟ یکی یا دوتا. و فیلم‌هایش اکثراً صبغه اجتماعی دارد. اما به شدت عاشق مرتضی و دیدگاهش بود. معلوم می‌شود که عقایدش را قبول داشته است که مستند «مرتضی و ما» را ساخت. پس قطعاً اثر شهید آوینی در فیلم‌های پور احمد قابل ردیابی است.

 کاریزمای آوینی دست مخالفینش را برای پول‌سازی بسته بود 

* آیا سینمای دهه 60 که از آن آنقدر ستایش می‌کنند واقعا عالی بود؟ اگر این طور است پس چرا شهید آوینی آنقدر مدیریت آنان را نقد می‌کند؟

نمی‌گوییم که سینمای ایده‌آلی بوده است اما نسبت به دهه‌های بعدی بهتر بود، شریف‌تر هم بود. از سویی طبیعی است که شهید آوینی انتقاداتی هم باید می‌داشت  و به شخصاً فکر می‌کنم که این انتقادات مورد تأیید شخصیت‌های اصلی نظام هم بود. به نظرم این طور می‌آمد و به همین دلیل کسانی که در دستگاه‌های تصمیم‌گیری سینمایی بودند و خود دست اندرکاران سینما کوشش می‌کردند به افکار آوینی نزدیک شوند تا فیلم‌هایی که قرار است ساخته شود کمتر مورد هجمه انقلابیون قرار گیرد.

به نظر من همه قبول داشتند که نظریات شهید آوینی نظر همه انقلابیون ا‌ست، سینماگران هم چون می‌دانستند که بخش تصمیم‌گیری سینما به نوشته‌های آوینی اهمیت می‌دهند، سعی می‌کردند که این اسکلت‌بندی را حفظ کنند. حتی آنان که فیلم‌های اجتماعی می‌ساختند و خارج از دفاع مقدس قرار داشتند. افرادی که گوشه دلشان این بود که اگر این فیلم را آوینی ببیند چه می‌گوید؟

 دیدار شهید آوینی با رهبر انقلاب 

از طرفی دیگر فقط نقدهای آوینی که نبود، صحبت از یکی دو مقاله هم نبود بلکه کلی سخنرانی و کتاب بود و مدام هم تلویزیون مستندها را با آن صدای گرم او نشان می‌داد و در نتیجه حالتی ایجاد می‌کرد که به شدت جذاب بود حتی برای فیلمسازان غیر از دفاع مقدس.

نکته دیگر اینکه آوینی کاریزما داشت. البته کمتر روشنفکری هست که کاریزما داشته باشد. مثلاً جلال آل احمد داشت. آوینی برای مخالفینش هم کاریزما داشت و شاید چون کاریزما داشت، مخالفین علیهش بودند چرا که می‌خواستند کاریزمای او را بی‌اثر کنند. چون می‌دیدند که در سینمای ایران اثر دارد و دستشان را برای پول‌سازی یا برای القای افکار سیاسی‌شان می‌بندد. ترکیب کاریزما و تفکر در او عالی بود و دیدم که در امام چه کار کرد. این کاریزما و تفکر برای خودی و غیرخودی مؤثر بود.

اگر محققی برود سراغ سیمای دهه شصت و البته مدیران و فعالین فرهنگی خواهند دید که آنها بسیار تحت تأثیر آوینی بودند. به طور مشخص با آقایان بهشتی و انوار در بحث مدیریت و هنرمندانی مانند پوراحمد، جیرانی، صباغ‌زاده یا غلامرضا موسوی و حتی اکبر صادقی حال گیرم غیرمستقیم‌تر. این فیلمسازان در سینمای اجتماعی و خیلی‌ها از جمله حاتمی‌کیا در سینمای دفاع مقدس. مطمئن باشید که به این نتیجه می‌رسید.

 برخی می‌خواستند بساط سینمای دفاع مقدس برچیده بشود 

پس شهید آوینی نمی‌گفت که سینمای ایده آل داشته‌ایم در حالی که خیلی‌ها می‌گویند سینمای عالی بود برای اینکه بیشتر از سینما انتظار داشت. خیلی‌ها هم بودند که میل داشتند سینمای ما به سمت اجتماعی و آپارتمانی شدن برود و سینمای جنگ در اقلیت باشد. می‌گفتند که بیخود جنگیدیم. همین الان هم هستند عده‌ای که می‌گویند بیهوده انقلاب کردیم و حتی علیه امام حرف می‌زنند در حالی که از درون نظام هستند. در حقیقت آوینی سینمایی در طراز انقلاب را مطالبه می‌کرد اما چون این هدف به طور کامل محقق نشده بود انتقادات‌هایم داشت.

مخصوصا از سینمای دفاع مقدس راضی بود. یکی از چیزهایی که می‌طلبید این بود که چرا بخش‌های سینما از سرمایه‌گذاری در سینمای دفاع مقدس صرفه نظر می‌کند یا اگر می‌کند آنقدر نیست که بشود از نظر تکنیکی ابزارآلاتی را که در سینمای جهان حاکم بود بخرند و کار کنند. یادم است که مرتضی می‌گفت که تمام ابزار آلاتی را که در برخی از فیلم‌های قوی دنیا بود داریم اما در اختیار گذاشته نمی‌شود.

بعدها خود مسعود ده‌نمکی به من گفت فیلم سرباز رایان را که دیدم برای من تمام لحظه‌های جنگ زنده شد. اگر آن امکانات را داشتیم چه می‌توانستیم بکنیم. اما هنوز از نظر تکنیکی فیلمی ساخته نشده است که بتواند این صحنه‌ها را ایجاد کند. مرتضی آوینی هم در دهه 1360 متناسب با دهه خودش همین را می‌گفت که اراده‌ای برای این کار وجود ندارد. نیازی نمی‌بینند که در این راه هزینه بکنند.

شاید خیال می‌کردند از رونق فیلم‌های جنگی کاسته می‌شود، که چه بهتر. حتی در ساخت همین مستند روایت فتح هم گلایه‌های شدید داشت و می‌گفت آن‌طور که باید و شاید امکانات در اختیار ما قرار نمی‌دادند. باورم نمی‌شد که برای دفاع مقدس این همه مشکل تراشی بکنند. اما ظاهراً اوضاع همین طور بود! یعنی اینجا مشکلاتی که در جبهه داشت را به نحوی دیگر داشت؛ آنجا ابزارش کم بود و خطراتی مانند مین تهدیدش می‌کرد و اینجا منتقدان داخلی‌اش برایش تهدید و مانع تراشی ایجاد می‌کردند.

 آوینی پشت سر یکی از مدیران حوزه نماز نمی‌خواند 

 * آیا در حوزه نیز گرفتاری و مشکلاتی را بر سر راه خود می‌دید؟ کلیت حوزه با او چگونه بودند؟ 

یکبار در حوزه بودیم نماز جماعت شد یوسف گفت برویم بیرون من اینجا نماز نمی‌خوانم و فرادا خواند! چون یکی از مدیران حوزه پیش نماز بود و سید و یوسف قبولش نداشند. پیدا بود که آن مدیر هم متقابلاً با شهید آوینی و میرشکاک مشکل دارد.

همیشه متحول شدن آوینی برای من جالب بود؛ اینکه آن شخصیت با آن مختصات که تعریف می‌کرد یکباره بعد از انقلاب تحول پیدا کرد و جذب انقلاب شد.

درباره شهادت شهید آوینی یک نکته بسیار مهم از بزرگی شنیدم که می‌گویم تا در تاریخ بماند. زمان شهادت شهید آوینی یکی از علمای قم با شخصیت بلند پایه‌ای در تهران تماس گرفته بود و از فردی پرسیده بود که آیا یکی از آقایان علما و یا عرفا فوت کرده است؟ زیرا در عالم غیب انواری را می‌بینم که از شخصی که رحلت کرده است به آسمان می‌رود. به ایشان گفته شد که خیر، هیچ یک از آقیان علما نبود. بلکه کسی که از این دنیا رفته مرتضی آوینی است و مراتبش در همان حد و پایه است. ایشان که شناخت کاملی از آوینی نداشت و از نزدیک او را ندیده بود، باورشان نشد و گفته بودند آیا مقصودتان همین جوانی است که فیلمساز است؟!

پایان.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط