نقد فیلم «صدای متال» | نوازندهای که زیبایی سکوت را کشف میکند
صدای متال فیلمی آرام است که روی دیگر مسائل سخت زندگی را نشان میدهد که میتواند باوجود تضادش با مسیر طبیعی حیات، تقدیر و مسیر تازهای را رقم بزند.
خبرگزاری تسنیم-محمدباقر صنیعی منش: معضلات و وقایع تلخ دنیای پیرامون ما و بهتر است بگوییم جامعه امروز، در سینما میتواند بازنمایی شود و بسته به نگاه کارگردان و تفکر نویسنده این بازنمایی صورت و شکلهای خاص خود را خواهد داشت که در ایجاد برآیند کلی فیلم مؤثر است.
صدای متال مشکل ناشنوایی را با سبکی ملودرام به فیلمی احساسی تبدیل کرده است که به تعبیر یکی از منتقدین خارجی حال آدم را خوب میکند.
«روبن» با بازی ریز احمد درامری است که شنوایی خود را از دست میدهد و حالا او که دنیایی از آرزو و کارهای نکرده دارد بعد از مدتی وقوف در محل نگهداری معلولین معتاد، عمل جراحی میکند تا شنوایی خود را به دست آورد. این عمل در ابتدا موفقیت آمیز است اما خیلی زود خراب میشود و روبن را در مسیر جدیدی قرار میدهد.
صدای متال داستانی بسیار روان و خطی بدون هرگونه پیچیدگی است. چیزی که در سالهای اخیر در دنیای سینمای هالیوود بیشتر از گذشته دیده میشود و همین امسال نیز فیلم «سرزمین بیچارگان» نمونه دیگری از آن بود. فیلمهای ملودرام رئال که واقعیتهای تلخ را زیبا بازنمایی میکنند. یا بهتر است بگوییم وجه بالقوه روشن معضلات را که در کنش و مقابله با متن زندگی خود را به فعلیت میرسانند، ترسیم و امید را به انسان منتقل میکنند.
نمایی از صدای متال
صدای متال دقیقاً از این فرایند و یا همان سبک پیروی میکند. آنچه که در ظاهر امر تاریک و اساساً معضل است روی دیگری هم دارد که میتواند تقدیر خاص و مسیر متفاوتی را برای انسان رقم بزند. تصمیمها و انتخابها که در روانشناسی و فلسفه مدرن کانون و مرکزیت جدی دارد اینجا نقش مهم خود را نشان میدهند و فیلمها به تعبیر «پل شرایدر» نویسنده و محقق هالیوودی با نمایش «کنش تعیین کننده»، اهمیت تصمیمها و انتخابهای آزادانه را بیان میکنند.
روبن زمانی که میبیند باید عمل جراحی کند حاضر میشود اتوبوس کاروانی خود را که در حقیقت تمام زندگی و سرپناهش است بفروشد تا بتواند هزینه عمل را فراهم کند. اما این عمل به نتیجه منفی میرسد و درست در نمای پایانی زمانی که او میفهمد مسیری را که دیگران هشدار داده بودند نتیجه روشنی ندارد به نقطه پایان رسیده است، دست به اقدام مهم دیگری میزند: قطعات کمکرسان صوتی را از روی سر بر میدارد و خود را در سکوت ابدی فرو میبرد؛ تصمیم دیگری که حالا او از ته دل گرفته است و حاضر میشود تا با دنیای تماشا و چشمها زندگیاش را ادامه دهد. خرسندی او در این پلان-سکانس گواه این است که تصمیم او قاطعانه است. او بدون صدا آزادتر از زمانی است که قطعات حلزونی روی سرش به او میگویند که چگونه صداها را باید بشنود.
دنیای پیرامون او وسعت پیدا میکند و جهانی دیگر خلق میشود که باید بار دیگر آن را فهم کند. او حالا صدای موسیقی خود را از درونش باید بجوشاند.
نمایی از صدای متال
مسیر روشنی که او تا میانه رفته و از مسیر خارج شده بود حالا بار دیگر به آن ادامه میدهد اما این بار بدون تردید.
در خلال فیلم بازنمایی این بحران که بسیار تلخ است نیز همراه با تماشای لحظات زیبایی از زندگی ناشنوایان همراه است. بازیها، شادیها، جریان داشتن زندگی و حس امید باوجود محروم بودن از یک نعمت و امکان بزرگ خدادادی. این سکانسها که مشخصاً برای امیدوار کردن روبن به این شکل از زندگی ساخته شده است، خود نشان از زیبایی زندگی در شکلهای دیگر دارند و در لحظه پایان فیلم تصمیم نهایی روبن را تأیید میکنند.
اساساً فیلم صدای متال حتی قصد اینکه بگوید صورت زندگی ناشنوایان نقصان دارد را هم ندارد و به صورت قابل تقدیری میگوید که آنان تنها به شکل دیگر و با امکان و ایدههای متفاوتی زندگی میکنند.
انتهای پیام/