تفسیر| چرا نباید با دشمن دست دوستی داد؟ / ۴ علت عدم گرایش به دشمن در قرآن
آیات قرآن گویای آن است که دشمنان با شگردهاى گوناگون با ما برخورد مىکنند که شامل فساد، فشار و نفاق است و خداوند روابط صمیمى با دشمنِ توطئهگر را نشانه بىعقلى میداند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، ظاهر برخی از این آیات قرآن به قدری گویاست که شاید نیاز به شرح و توضیحی نباشد و به تعبیر قرآن وجهی از آیات، «هُدیً لِلناس» یا مایۀ هدایت عامۀ مردم است؛ یعنی مردم عادی هم میتوانند از ظاهر آیات، هدایت الهی را دریابند؛ از جمله این آیات، مربوط به عدم دوستی و اعتماد به دشمن است. این دست آیات یکی از پر موضوعترین آیات قرآن است؛ چه اینکه در صدر اسلام بودند منافقان و خودباختگانی که حماقت آنها سبب میشد به مناسبتهای مختلف به سوی دشمن روی بیاورند و پشت پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر مؤمنان را خالی کنند؛ مضاف بر اینکه عدهای از مسلمانان با یهودیان، به سبب قرابت، یا همسایگی، یا حقّ رضاع، و یا پیمانی که پیش از اسلام بسته بودند، دوستی داشتند و به قدری با آنها صمیمی بودند که اسرار مسلمانان را به آنان میگفتند.
همچنین عدهای بزدلان امت به لحاظ ترس از آسیب احتمالیِ دشمن، به سوی آنها دست دوستی دراز میکردند که مورد توبیخ خداوند در قرآن قرار گرفتند، آنجا که فرمود «فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَة ... ؛ کسانى که در دلهایشان مرض [ترس و دورویى] است، مىبینى که در دوستى با یهود و نصارى شتاب میورزند و مىگویند مىترسیم آسیب ناگوارى به ما برسد»؛ سپس در آیۀ بعد توضیح میدهد که این عده مدام مورد توبیخ مؤمنان واقعی و پایبند به آرمانهای اصیل اسلام قرا دارند: وَ یَقُولُ الَّذینَ آمَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خاسِرین؛ و کسانى که ایمان آوردهاند [ به مؤمنان دیگر ] میگویند: آیا این بیماردلان آناناند که به سختترین سوگندهایشان به خدا سوگند مىخوردند که با شما مؤمناناند؟! [ ولى روشن شد که دروغ مىگفتند. آنان یهود و نصارى را به سرپرستى و دوستى گرفتند و به این سبب ] اعمالشان تباه و بىاثر شد، در نتیجه زیانکار شدند.» (52 و 53 مائده) غافل از اینکه خداوند اینگونه فشار دشمنان را آزمایشی برای مؤمنان حقیقی قرار داده بود و در انتهای همان آیات فرموده بود (نترسید و گرفتار فتنه نشوید) «فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ؛ یعنی امید است خدا از سوى خود پیروزى یا واقعیت دیگرى [ به نفع مسلمانان ] پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دلهایشان پنهان مىداشتند، پشیمان شوند.
اما خداوند در مقام توضیح دربارۀ علت عدم دوستی با دشمنان برمیآید و به تبیین این اصل میپردازد؛ به عنوان مثال در آیات 118 تا 120 آلعمران به وضوح پرده از نهان دشمن برمیدارد و به اهل ایمان هشدارهایی میدهد؛ در آیۀ 118 میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، از غیر خودتان، [دوست و] (بطانه) همراز نگیرید. [آنان] از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمیورزند. آرزو دارند که در رنج بیفتید. دشمنی از لحن و سخنشان آشکار است؛ و آنچه سینههایشان نهان میدارد، بزرگتر است. در حقیقت، ما نشانهها[ی دشمنی آنان] را برای شما بیان کردیم، اگر تعقل کنید.
بطانة یعنی همراز، محرم اسرار و به معنى نهان شدن نیز آمده و مراد از آن در اینجا همراز و محرم اسرار است که مقدمۀ آن دوستی و گرایش به سوی آنهاست. همچنان که گفته شد متأسفانه بودند از صحابی که با توجیهات مختلف دشمنان را همراز خود میگرفتند و در امور مختلف با آنها مشورت میکردند؛ این عمل طبق آیات قرآن با واکنش منفی سایر مؤمنان همراه بود.
خداوند در این آیه حداقل چهار علت را در عدم گرایش و همراز گرفتن کفار مطرح میکند:
1ـ آنها همواره به دنبال «خبال» یا نابکاری یا فساد علیه مؤمنان هستند. خبال به معنى فساد است خواه در بدن باشد یا در عقل و یا در کار
2ـ آرزو دارند مؤمنان در رنج بیفتند. (فشار)
3ـ دشمنی از لحن سخن آنها میریزد (برای عاقل همین موضوع کفایت میکند)
4ـ اهل نفاقاند «ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ»
بر اساس این استدلال قرآنی باید دانست دشمنان با شگردهاى گوناگون با ما برخورد مىکنند: 1. فساد «لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا» 2. فشار «وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» 3. نفاق«ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ» و خداوند روابط صمیمى با دشمنِ توطئهگر را نشانه بىعقلى میداند؛ یعنی برخورد صمیمانه، با افراد منافق، کم عقلى است، چه اینکه در انتهای آیه فرمود «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ».
بنابراین با دشمنی که در ضربه زدن به فکر و اندیشه مسلمانان و ایجاد فساد در جامعۀ آنها کوتاهى نمىکند، نباید دست دوستی و صمیمیت فشرد که این نشانۀ کمعقلی است؛ افزون بر اینکه بخواهیم سایر مؤمنان را به خاطر این دوستی طرد کنیم. نکتۀ آخر اینکه مؤمن بودن مسئلهاى است و عاقل بودن مسئله دیگر، از این رو در این آیه خداوند به مؤمنان مىفرماید: کفّار را محرم اسرار خود قرار ندهید، اگر عقل دارید.
منابع:
تفسیر نمونه آیت الله مکارم
تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی
انتهایپیام/