شاعر زیاد دیده‌ام، اما، تو دیگری


شاعر زیاد دیده‌ام، اما، تو دیگری

رضا اسماعیلی تازه‌ترین سروده خود را به استاد سخن، سعدی شیرازی تقدیم و در آن اشاره‌ای به تأثیر سعدی بر زندگی ایرانیان کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، تازه‌ترین سروده خود را در آستانه روز بزرگداشت سعدی به این شاعر بزرگ تقدیم کرده است. 

اول اردیبهشت ماه در تقویم ملی ایرانیان همزمان با سالروز تولد شیخ اجل سعدی که اهل فرهنگ و ادب، او را به‌عنوان استاد سخن می‌شناسند، یادروز سعدی نام گرفته است. سعدی از ستارگان درخشان در سپهر ادب پارسی است. شیرینی کلام و لطف سخن شیخ اجل آنچنان است که با گذشت چند قرن، از تأثیر آن کاسته نشده است و تا زمانی که زبان فارسی پا برجاست، نام بلند سعدی نیز بر تارک این آسمان می‌درخشد.

اسماعیلی در تازه‌ترین سروده خود که آن را به افصح‌المتکلمین تقدیم کرده، به تأثیر او بر زندگی ایرانیان اشاره کرده است. این سروده را می‌توانید در ادامه بخوانید:

به شاعر عاشقانه‌های روشن، افصح‌المتکلمین سعدی شیرازی

سعدی! سلام، روح تغزل، سفیر مهر
در باغ عشق، رایحه دلپذیر مهر

سعدی! سلام، جای تو خالی است در ادب
چون شاعری شبیه شما نیست در ادب

آموزگار روشنی و مهر و مردمی
مانند روح آینه، گرمِ تبسمی

استادِ اول غزل عاشقانه‌ای
در آسمانِ سبز غزل، جاودانه‌ای

تو عاشق تمامی و عاشق‌تر از تو نیست
در عاشقی، امامی و عاشق‌تر از تو نیست

عشق از نگاه تو، گل سرخی معطر است
با لهجه شما، سخن عشق خوش‌تر است

داری به سینه قلب نجیبی، که دیدنی است
در جسم خویش، جان غریبی، که دیدنی است

من هر چه خوانده‌ام ز تو، تفسیر عشق بود
شعر و کلام و پند تو، اکسیر عشق بود

با دیدن جمال خدا، خوب‌تر شدی
"اکسیر عشق بر مِس‌ات افتاد و زر شدی" (1)

ای روح عشق! حضرت قرآن، امام توست
تفسیر آیه آیه قرآن، کلام توست

جانِ سخن! نژند و ملولی ز دیو و دد
«انسان» ز سمت روشن شعر تو می‌وزد

«سلمان» تویی و شُهره به تقوا، عجیب نیست
«مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست» (2)

از جمله شاعران، تو به فضل و ادب سری
شاعر زیاد دیده‌ام، اما، تو دیگری

با این که اوستاد سخن‌آوری تویی
آموزگار مکتب صنعتگری تویی

شعری به حُکم نَفسِ مُلوّن نگفته‌ای
عاشق شدی، ولی غزل تن نگفته‌ای

عاشق شدی، ولی به هوس دل نداده‌ای
بر آب و رنگ بال مگس دل نداده‌ای

شعری نگفته‌ای که فقط شاعری کنی
در چشم خلق، سروری و ساحری کنی

شاعر شدی که شب‌زدگان را خبر کنی
با نور شعر، شام جهان را سحر کنی

شاعر شدی به مذهب آیینه رو کنی
از چشمه‌سار روشنی دل، وضو کنی

ما تشنه‌ایم، تشنه باران حکمتت
ما را ببر به سمت «گلستان» حکمتت

ما را ببر به قافله گفت‌و‌گوی گل 
سمت بهار، سمت تماشای بوی گل

ما را ببر به باغ تماشای آسمان
سمت صدای سبز خداوند مهربان

تا در پناه لطف خدا زندگی کنیم
با ذکر دوست، روی زمین بندگی کنیم

سعدی! سلام، حضرت شاعر، حکیم جان
نامت بلند و شعر فصیح تو جاودان

-----------------
پانوشت:

1 - وامی از سعدی:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

2 - وامی از سعدی:
مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست
چندان که می‌رود همه ملک خدای اوست

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
بیشتر بخوانید...
بیشتر بخوانید...
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران