نوسروده‌هایی در مدح حضرت خدیجه سلام‌الله علیها


نوسروده‌هایی در مدح حضرت خدیجه سلام‌الله علیها

در سالروز وفات حضرت خدیجه(س) چند نوسروده به قلم افشین علا، مرضیه عاطفی و حسین کُردی منتشر می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حضرت خَدیجَه سلام الله علیها مشهور به خدیجه کبری (س) و ام المؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت زهرا (س) است. او قبل از بعثت با حضرت محمد(ص) ازدواج کرد و اولین زنی است که به ایشان ایمان آورد. حضرت خدیجه همه ثروت خود را در راه نشر اسلام به کار گرفت. 

دهمین روز از ماه مبارک رمضان، سالروز وفات این بانوی بزرگ اسلام است. به این مناسبت چند نوسروده از شاعران کشورمان تقدیم می‌شود. 

افشین علا

«باغبان عترت»

بانوی مکه گرچه خداوند مال بود
در جستجوی موهبتی لایزال بود

معشوق را چو یافت، ز دارایی‌اش گذشت
آری، که کمترین هنرش بذل مال بود

 دلداده‌ی جمال مهی نودمیده شد
چون بدر کاملی که خراب از هلال بود

 اعداد عاجزند ز درک حساب دل
کی عشق پاک در گرو سن و سال بود؟

دل باخت در اوان چهل سالگی به یار
چون شرط عشق خاتم خوبان، کمال بود

دوشیزگان به بنت خویلد حسد برند
از بس که در سراچه‌ی حسنش جمال بود

پیغمبری که خال و خطش رشک یوسف است
مدهوش آن فضایل و آن خط و خال بود

آباد، باغ عترت از آن ازدواج شد
میلاد یاس در گرو آن وصال بود

عمری پس از وفات غریبانه‌اش، رسول
در حسرت خدیجه‌ی نیکوخصال بود...

مرضیه عاطفی

شد أنیسَ المصطفی می‌گفت از دینش سخن
عشق هم دارد برای خود هزاران فوت و فن

کیست هم‌کفو محمد(ص)؟ گفت جبرییلِ امین
هست أم المؤمنین! درّ رکابِ پنج تن

عاشقانه پای اسلام و پیمبر(ص) ایستاد
مرد و مردانه ولی در قالب یک شیر-زن

مادرِ زهرا (س) شدن تنها به او می‌آید و
بُرد کرده هر که دارد بر خدیجه (س) حُسن ظن

از خدیجه (س) کینه‌اش لبریز شد روزِ جمل
شد حسادت‌های آن مکاره پاپیچِ حسن (ع)

شک ندارم مریم و هاجر گرفتند از ازل
حاجت از مادربزرگِ حضرتِ اربابِ من

ثروتش را خرج دین کرد و به جایش از نبی (ص)
وقت رفتن خواست تنها یک عبا جای کفن

کاش می‌دانست؛ در کرب و بلا با تشنگی
می‌دهد جان زینت دوش نبی(ص) دور از وطن

دوره‌اش کردند در گودال با بغض علی(ع)
تیرها و نیزه‌ها و عده‌ای شمشیرزن

خوب شد رفت و ندید آن ساعتی را که حسین(ع)
شد رها بر خاک...بی سر، غرق خون، بی پیرهن

پیکر صدپاره نعلِ تازه می‌خواهد چکار؟!
ای بمیرم من! نمی‌مانَد که چیزی از بدن!

حسین کُردی

تمام زندگی‌ات خرج راه دین شده است
حضور محکم تو سدِّ مشرکین شده است

قلم به مدح تو هر وقت روی دست نشست
به دفترم عرق شرم بر جبین شده است

امیر عالم امکان علی ست دامادت
و نام فاطمه با نام تو عجین شده است

کنار تیغ علی صحبت از کرامت توست
مقام زن چقدر با شما وزین شده است

چقدر عاطفه باریده از نگاه شما
که بهترین خدا با تو همنشین شده است

تویی که مکه همه پا رکاب مهرت بود
وجود کوثر تو بر جهان نگین شده است

امین مکه دلش را سپرد دست شما
کدام همسر پیغمبر اینچنین شده است

فقط خدیجه سزاوار مادری ماست
کسی که هستی بابای مؤمنین شده است

انتهای پیام/ 

 
 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران