«پاسخ به نبرد مخفی با ایران»-۱۵/ چرا امام بعد از ورود به ایران به بهشت زهرا رفت؟

«حتی کسانی که آن ایام را درک نکرده و صرفاً با تصاویر آن روز کم‌نظیر تاریخی ارتباط برقرار کرده باشند می‌فهمند در شرایطی که جمعیت بسیاری، اتومبیل امام را احاطه کرده بودند اصولاً امکان برقراری ارتباط و دعوت از ایشان برای حضور در دانشگاه وجود نداشت.»

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- کتاب «نبرد مخفی با ایران» در سال 2008 میلادی به‌قلم «رونین برگمن» خبرنگار مشهور صهیونیست و توسط انتشارات سایمون اند شوستر در ایالات متحده آمریکا منتشر شده است.

رونین برگمن (متولد 1972) دانش‌آموخته روابط سیاسی خاورمیانه از دانشگاه تل‌آویو، یکی از شناخته‌شده‌ترین خبرنگاران و تحلیل‌گران صهیونیست در حوزه نظامی و امنیتی است که سابقه همکاری با نشریات اسرائیلی نظیر «هاآرتص» و «یدیعوت آحارونوت»، نشریات آمریکایی نظیر «نیویورک تایمز»، «نیوزویک»، «وال استریت ژورنال» و همچنین رسانه‌های انگلیسی ازجمله «گاردین» و «تایمز» را در کارنامه خود دارد.

مسائل مربوط به دشمنان رژیم صهیونیستی (خصوصاً ایران، حزب‌الله و گروه‌های مقاومت فلسطینی) و نیز موضوعاتی نظیر تاریخچه عملیات‌های ترور این رژیم (کتاب اخیر وی با عنوان «برخیز و اول تو بکش» به این موضوع پرداخته است) ازجمله سرفصل‌های مورد علاقه برگمن است که علاوه بر نگاشتن کتاب، به ایراد سخنرانی، مصاحبه و نوشتن مقاله‌های متعدد نیز می‌پردازد.

او در گفتگو با تلویزیون فارسی‌زبان ایران اینترنشنال، مشخصاً به مسئله پرونده هسته‌ای ایران و مسائل مرتبط با آن ـ خصوصاً تلاش‌های مخفی صهیونیست‌ها برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای و موضوع ترور دانشمندان ایرانی ـ می‌پردازد و از قول «مایکل هایدن» رئیس اسبق سیا می‌گوید که ترور دانشمندان هسته‌ای، بهترین راه برای جلوگیری از روند رو به رشد ایران در این زمینه است و تلویحاً اسرائیل را مسئول این کار معرفی می‌کند.

برگمن در کتاب «نبرد مخفی با ایران»، به تاریخچه‌ای از تقابلات ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته است که البته بخش عمده‌ای از این کتاب به حزب‌الله لبنان ـ به عنوان مهمترین متحد جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با این رژیم (از پیدایش تا جنگ 33روزه) با تمرکز بیشتر به‌روی نقش شهید عماد مغنیه ـ اختصاص دارد.

مقطع پایانی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، مقاطع کوتاهی از جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران (با تمرکز به‌روی موضوع مک‌فارلین)، نقش ایران در حمایت از گروه‌های مبارز فلسطینی و البته مسئله هسته‌ای کشورمان ازجمله موضوعاتی است که برگمن در کتاب خود به آنها پرداخته است.

اظهار نظرهای غیرمستند و خلاف واقع متعدد، کنار تحلیل‌های شخصی و هدفمند (با رویکرد اصلی نمایش قدرت اسرائیل خصوصاً در رقابت با ایالات متحده) که همچون اظهار نظرهایش، در جای جای کتاب او نیز دیده می‌شود، کتاب وی را مستلزم نقد و بررسی برای مخاطب ایرانی می‌کند.

عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در قالب یک کتاب به نقد مفصل «نبرد مخفی با ایران» پرداخته است.

سلیمی نمین متولد 1333 ازجمله روزنامه‌نگاران باسابقه و یکی از شناخته‌شده‌ترین محققان و پژوهشگران ایرانی در حوزه تاریخ و علوم سیاسی است که تا کنون مقالات و کتاب‌های متعددی از وی به چاپ رسیده است.

متن کامل کتاب وی را در نقد و بررسی نبرد مخفی با ایران ـ که در آینده به‌زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر خواهد شد ـ می‌توانید به‌صورت روزانه در قالب پاورقی در گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم بخوانید.

* * *

 قسمت پانزدهم:

ادامه فصل دوم

در فصل دوم نیز همانند فصل اول، آقای برگمن همچنان از هیچ فرصتی برای تخریب شخصیتی که پرچمدار اخراج صهیونیست‌ها از این دیار شد، دریغ نمی‌ورزد؛ حتی با توسل به جعل و نقل قول‌هایی ساختگی از امام، مانند آن ‌چه در صفحه 34 در گیومه آورده شده است!

اصولاً نویسنده برای سهل کردن کار خود به ذکر منبع نمی‌پردازد تا امکان تحقیق در مورد ادعاها و آن‌ چه به امام و دیگر شخصیت‌ها نسبت داده می‌شود، وجود نداشته باشد.

خوشبختانه همه مطالب مربوط به بنیان‌گذار انقلاب اسلامی براساس روزشمار جمع‌آوری شده و تشخیص صحت و سقم ادعاها در مورد ایشان را آسان ساخته است.

صهیونیست‌ها که نقش پررنگی در اختلاف‌افکنی بین اقشار جامعه ایران در دوران پهلوی داشتند تا ملت ایران نتواند با اتحاد و ایجاد قدرت ملی گام در مسیر استقلال بردارد، از هیچ کوشش و تلاش مجددی برای ایجاد چندپارچگی در میان صفوف ایرانیان دریغ نمی‌ورزند.

از جمله سوژه‌های ساخته و پرداخته آنان طرح موضوع مخالفت امام با حضور در دانشگاه تهران در روز ورود به ایران است... آقای برگمن که هیچ درکی از جمعیت چندین میلیونی مستقبلین از رهبر انقلاب از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا ندارد، به زعم خود تلاش کرده به این اختلاف‌افکنی بین دانشگاه و روحانیت وسعت بیشتری بخشد: «خمینی یک سری پیشنهادهایی را جهت بازدید از دانشگاه‌های مختلف دریافت کرد، یعنی همان جایی که سرچشمه‌های انقلاب در آن شکل گرفته بود، اما نپذیرفت؛ زیرا نمی‌خواست افتخار پیروزی که به دست آورده بود را با آن‌ها تقسیم کند و در عوض به بهشت زهرا رفت.» (فصل دوم، ص34)

در حالی که از ابتدا کاملاً روشن بود که در برنامه کمیته استقبال از امام، اولین برنامه ایشان حضور بر سر مزار شهدای خیزش سراسری ملت ایران و ادای احترام به این مشعل‌های فروزان راه‌ آزادی از سلطه و استبداد خواهد بود.

اعضای این کمیته که از جریانات مختلف از جمله نهضت آزادی بودند هیچ ‌یک در خاطرات خود طرح پیشنهاد حضور ایشان در دانشگاه شریف، یا دانشگاه تهران را مطرح نساخته‌اند؛ زیرا اصولاً در این روز امکان هدایت جمعیت مستقبلین به یک محیط محصور در طول مسیر حرکت از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا- که همه خیابان‌ها مملو از جمعیت متراکم بود، وجود نداشت و حتی قابل تصور نبود بنابراین هرگز برنامه‌ای برای حضور در هیچ دانشگاهی پیش‌بینی نشده بود که با آن مخالفت شود؛ زیرا همه می‌دانستند که هدایت حتی بخشی از جمعیت هیجان‌زده به دانشگاه ضمن این‌که خروج از آن را ناممکن می‌کرد، فاجعه انسانی زیر دست و پا ماندن را رقم می‌زد. حال چگونه و بر اساس چه مستنداتی آقای برگمن مدعی است امام قرار بوده در طول مسیر به دانشگاه‌های مختلف سر بزند؟!

روایت آخرین رئیس دفتر منطقه‌ای موساد در تهران در این زمینه که خود از ساختار قابل قبولی برخوردار نیست خط بطلانی بر تمامی یافته‌های آقای برگمن است: «امروز [12 بهمن] آیت‌الله «سید روح‌الله الموسوی الخمینی» به تهران بارگشت.... میلیون‌ها میلیون انسانی که خیابان‌ها و هر نقطه‌ای از خاک تهران را اشغال کرده و برای دیدن جمال رهبر انقلاب صف کشیده بودند، اشک در چشم داشتند و قلبشان از فرط هیجان، ‌گویی در حال ایستادن از طپش بود...

همه جا از جمعیت سیاهی می‌زد. هیچ نقطه‌ای نمانده بود. هرجا را که نگاه می‌کردید، صدها و هزاران نفر تنگ در دل یکدیگر ایستاده بودند.

حسابی که ما قبلاً برای تخمین شمار شرکت کنندگان در راه‌پیمایی‌های مخالف با شاه به دست آورده بودیم، برای تخمین شمار حاضران امروز، صددرصد باطل بود. رسانه‌های گروهی می‌گفتند چهار میلیون نفر. بعید نیست اگر بیشتر بوده باشد... افرادی تلاش کردند که خمینی را تشویق کنند دقایقی وارد دانشگاه شود... اما خمینی هیچ اعتنایی نکرد و به راننده گفت راه خود را ادامه دهد... خمینی همین حالا به صورت آن‌ها تف انداخت، این را درک نکردند و تف را به منزله باران الهی تلقی کرده، و وقتی دیدند اتومبیل او از جلوی درب اصلی ورودی دانشگاه به سوی شرق خیابان شاهرضا پیش می‌رود یکباره از دانشگاه بیرون ریخته و چون طفلی که دنبال مادر می‌دود، کوشیدند خود را به اتومبیل حامل او برسانند و حداقل دودی از لوله آن را استنشاق کنند. کسی اعتراض نکرد. این «آزاداندیشان» نیز کوشیدند در پی خودروی خمینی روان گردند...» (شیطان بزرگ، شیطان کوچک، الیعزر تسفریر... صص 311-309)

هرچند روایت رئیس دفتر منطقه‌ای موساد در تهران همچون روایت برگمن بسیار خصمانه است، اما چون شاهد عینی ماجرا بوده است حتی رقم چهار میلیونی اعلامی توسط رسانه‌های غربی از تعداد مستقیلین از رهبر انقلاب را نادرست می‌داند و ارزیابی می‌کند «بعید نیست اگر بیشتر بوده باشد».

وی همچنین صرفاً مسئله دانشگاه تهران را مطرح می‌سازد و به‌گونه‌ای سخن می‌گوید که گویا افرادی در همان زمان عبور امام از برابر درب اصلی از ایشان خواهش می‌کنند که به دانشگاه تهران وارد شوند؛ زیرا نمی‌توانند برنامه اعلامی توسط کمیته استقبال- که دانشگاهیان نیز در آن عضویت داشتند- را نادیده بگیرند.

حتی کسانی که آن ایام را درک نکرده و صرفاً با تصاویر آن روز کم‌نظیر تاریخی ارتباط برقرار کرده باشند می‌فهمند در شرایطی که جمعیت بسیاری، اتومبیل امام را احاطه کرده بودند اصولاً امکان برقراری ارتباط و دعوت از ایشان برای حضور در دانشگاه وجود نداشت حتی اگر عقلاً چنین توقفی در دانشگاه تهران بدون برنامه‌ریزی قبلی می‌توانست صورت گیرد.

نباید فراموش کرد که خودروی امام در مسیر بهشت زهرا با آن که جمعیت در خیابان‌های مختلف موازی توزیع شده بود عملاً متوقف مانده بود و در نهایت با تدابیر مختلف ایشان توانستند به بهشت زهرا برسند.

در این فصل با اغلاط تاریخی بسیاری که ناشی از بی‌اطلاعی آقای برگمن از تاریخ انقلاب اسلامی ایران است مواجهیم که از آن جمله‌اند: تاریخ سفر یاسر عرفات به ایران و رخدادهای دیگری که زمان آن به‌غلط ذکر شده است. قره‌باغی هرگز توافقی با امام نداشت و در روز 22 بهمن مخفی شد و مدتی مخفیانه زیست و سپس به صورت غیرقانونی از ایران گریخت. هانی‌الحسن - اولین سفیر فلسطین بعد از پیروزی ملت ایران- هرگز مسئول تیم حفاظت امام نبود.

آمارها در مورد تلفات مجاهدین خلق بعد از شورش مسلحانه در سال 1360 بسیار دور از واقعیت است که به نوعی حمایت آقای برگمن از این تشکیلات تروریستی را منعکس می‌سازد، ادعای باقی ماندن اسنادی در سفارت اسرائیل در تهران کاملاً خلاف واقع است.

آقای برگمن به منظور وجهه ضد صهیونیستی دادن به صدام حسین ادعایی را مطرح می‌کند که اسنادی در مورد فهرست اسامی شبکه نیروهای موساد در عراق در سفارت برجای مانده بود که عرفات از هانی‌الحسن خواست آن‌ها را در اختیار حاکم بغداد قرار دهد، یا داستان‌پردازی‌ها در مورد «گفن» بیشتر با هدف مظلوم‌نمایی یهودیان مطرح می‌شود که هر محققی به سهولت بر تبلیغاتی بودن آن وقوف می‌یابد.

بیشتر بخوانید

 

ادامه دارد...