ناصر‌نصیر: مدیران تلویزیون در سفارش سریال، بی‌سلیقگی می‌کنند/ کسانی که به شبکه ترکیه‌ای رفتند اشتباه محاسباتی کردند

رامین ناصرنصیر درباره اینکه چرا سریال‌های رمضانی مثل گذشته نیستند، گفت: این سؤال را باید از مدیرانی پرسید که سریال سفارش‌ می‌دهند؛ حتماً بدسلیقگی می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مثلِ خیلی‌ از طنازان و بازیگران کاربلد این عرصه، از "ساعت خوش" قدم به عرصه تصویر گذاشت. البته رامین ناصرنصیر در زمینه‌های دیگری به عنوان عکاس، نویسنده، مترجم، کارگردان و منشی صحنه نیز سابقه‌ فعالیت دارد. از جمله بازیگرانی بود که با مجموعه‌های طنز موفقی که در دهه 1370 از تلویزیون پخش شد، خود را به مخاطبان معرفی کرد و با توانایی بالا در حرفه خود، خصوصا عرصه طنز و کمدی، توانست در مدت زمان کوتاهی تبدیل به یکی از چهره‌های محبوب شود.

چند زبان زنده دنیا را می‌داند و حتی کاراکتر بزِ "کلبه عموپورنگ" را به زبان اسپانیایی هدایت می‌کند. او را در عرصه ترجمه هم فرد فعال و پویایی می‌شناسند که تجربه‌های خوبی در این زمینه دارد. سال 1377 کتاب "پابرهنه در پارک" با ترجمه رامین ناصرنصیر منتشر شد و اخیراً هم خاطرات گروگان آمریکایی در لانه جاسوسی را ترجمه کرده که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. او این روزها علاوه بر حضور در "جشن سربرون" و "روزهای آبی" و حتی تصویربرداری "کلبه عموپورنگ" به عنوان گوینده در خدمت گروه مرضیه برومند و ساختمان "کلیله و دمنه" است. 

ناصرنصیر در ماه رمضان "یادداشت‌های کودکی" و "پشت کنکوری‌ها" را از خودش به یادگار گذاشته که در جریان گپ و گفت بارها به نام این سریال‌های ماندگار را بر زبان می‌آورد که هنوز هم مردم این سریال‌ها را می‌بینند و با شخصیت‌هایش همذات‌پنداری می‌کنند. البته او در کارهای مهران مدیری، "شهرزاد" حسن فتحی، کتاب‌فروشی هدهد مرضیه برومند، "پشت کنکوری‌ها" پریسا بخت‌آور و خیلی از کارهای دیگر ایفای نقش کرده است. 

ناصرنصیر در جریان گپ و گفت با خبرنگار تسنیم  به نقش‌های متفاوت این روزهایش اشاره کرد که در سریال تاریخی "جشن سربرون" نقش پزشک هوادار جنبش مشروطه و در "روزهای آبی" محمدرضا حاجی‌غلامی که قرار است از شبکه پنج سیما پخش شود، نقش معلم روستا را بازی می‌‌کند. پیش از این با "شهرزاد" و خیلی از کارهای دیگر تجربه کارهای جدّی و تلخ را هم داشته‌ و معتقد است برای بازیگر همیشه کار کردن در نقش‌های متفاوت و قالب‌های مختلف جذاب است. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

بازیگری در دو سریال و گویندگی در کار مرضیه برومند

* این روزها در چند پروژه تلویزیونی حضور دارید؛ از این کارها بگویید و اینکه شنیده‌ایم در یک کار عروسکی نمایش‌خانگی هم گویندگی می‌کنید.

بله. سریالی در شمال تصویربرداری می‌شود به نام "روزهای آبی" که برای شبکه پنج سیما تولید می‌شود. "جشن سربرون" مجتبی راعی نقش یک پزشکی را بازی می‌کنم. پروژه طولانی است که یک سال و نیم به طول انجامیده و هنوز ادامه دارد. آن کار عروسکی که شما اشاره کردید اثر جدید مرضیه برومند است که برای نمایش‌خانگی تولید می‌شود. کار جدیدی که نامش هنوز قطعی نشده و ما فعلاً این اثر را به ساختمان کلیله و دمنه می‌شناسیم، در آن پروژه گویندگی می‌کنم. 

ماجرای پزشکی که مخفیانه مشروطه‌طلب است

* در "جشن سربرون" نقش متفاوتی را بازی می‌کنید؛ پزشکی هوادار مشروطه!

قصه راجع به مشروطه است و نقش متفاوتی دارم. پزشکی که به صورت مخفی جزو مشروطه‌طلبان است و نقش کاملاً جدی را بازی می‌کنم. به نظرم با این وسواس‌ها و ظرافت‌هایی که آقای راعی در کار دارند، سریال خروجی خوبی خواهد داشت. 

* در روزهای آبی هم کاراکتر جدّی دارید یا آن فضای کمیک هم چاشنی کار شده است؟

سریال کمدی نیست اما حال و هوای شیرین دارد و روی هم رفته نمی‌توان تعریف کار کمدی روی آن گذاشت.

بُزی پرماجرا و مسلط به زبان اسپانیایی

* دیدم در مجموعه "کلبه عموپورنگ" نقش بُزی را دارید که به زبان اسپانیایی مسلط است؛ از این نقش و کاراکتر هم بگویید. 

پیشنهاد آقای درویشعلی‌پور (کارگردان) بود؛ چون شخصیت بُز داستان‌شان کتاب‌خوان، دنیا دیده و سفر کرده است، از این جهت خواستند این تسلط در زبان اسپانیایی را در شخصیت‌پردازی اجرا کنم. چون می‌دانستند زبان می‌دانم و تجربه ترجمه کتاب داشتم؛ پیشنهاد کردند از این مقوله و کارکرد برای این نقش و شخصیت استفاده کنم.

ترجمه خاطرات یک گروگان آمریکایی 

* گفتید ترجمه؛ کتابی به تازگی منتشر شده به نام "مهمان انقلاب" خاطرات گروگان آمریکایی به نام کاترین کوب (ماجرای لانه جاسوسی) که خیلی برایم قابل توجه بود...

به هر حال اهل مطالعه‌ کردنم. مترجم حرفه‌ای نیستم؛ چون مترجم حرفه‌ای به کسی اطلاق می‌شود که شغلش ترجمه کردن باشد و براساس معیارهای سفارش‌دهنده پیش برود. اما من برای خودم سِیر مطالعاتی دارم و یکسری از کتاب‌هایی را که جذاب است و احساس می‌کنم برای طیف گسترده‌تری از مخاطبین قابل توجه باشد برای ترجمه انتخاب می‌کنم.  

هرگز فکر نکردم مترجم این کتاب جایزه برده و به سراغ سفارش‌دهنده بروم، معیار ترجمه فقط توجه مخاطب و جذابیت آن کتاب بوده است. کتاب‌‌هایی که ترجمه کردم آن‌قدر به لحاظ سبک و موضوع متنوع‌اند که کنار هم قرار می‌گیرند بی‌ربط به نظر می‌رسد. وجه مشترک‌شان این بوده که به هنگام مطالعه برایم جذابیت داشتند و در نتیجه انتخابشان کردم. 

اگر درباره این کتاب بخواهم نکته‌ای بگویم مقوله جالب و تعیین‌کننده‌ای در تاریخ معاصرمان به شمار می‌رود. به خصوص برای نسل جدید که آن روزها نبودند و در جریان خیلی از اتفاقات نیستند. همه از زاویه دید این طرفی‌ها به ماجرا نگاه کرده‌اند و کتاب‌هایی مثل "تسخیر" هم منتشر شده است اما انصاف این است روایت‌های هر دو طرف را بشنویم؛ بنابراین کتاب مهمی به نظرم رسید که می‌تواند برای مخاطب جذاب باشد.  

عرصه فرهنگ را رها کردند/ سایه سنگین اقتصاد بر آثار نمایشی 

* در سینما، تئاتر، تلویزیون و نمایش‌خانگی کار کردید، فارغ از بدحسابی برخی از تهیه‌کنندگان که بارها گلایه خود شما را هم به همراه داشته، چه اتفاقات دیگری شما را ناراحت می‌کند و به آن مسائل انتقاد دارید؟

آن چیزی که از همه ناراحت‌کننده‌تر است، به نظر می‌‌رسد عرصه فرهنگ خیلی به حال خودش رها شده و هیچ‌گونه سیاستگذاری از هیچ جهت صورت نمی‌گیرد. نه از جهت برنامه‌ریزی بلندمدت و نه از جهت حمایت‌هایی که باید از تولید فرهنگی و هنرمند جماعت بشود؛ همه مغفول باقی مانده‌اند و در برهوتی به حال خودش رها شده و طبیعتاً وقتی رها می‌شود، چون به خصوص سینما و کار نمایشی یک طرف آن کار هنری و یک طرف دیگر به اقتصاد ربط پیدا می‌کند، وقتی رها می‌شود جنبه اقتصادی آن غالب می‌شود.

تنها چیزی که می‌شنویم می‌گویند کدام کار می‌صرفد بسازیم!

بنابراین اصلی‌ترین یا تنهاترین معیار تولید آثار نمایشی همین توجه مستقیم به اقتصاد است. بسیار می‌شنویم که می‌گویند کدام کار می‌صرفد بسازیم! این رویه باعث می‌شود هرچه جلوتر می‌رویم کار ما از جنبه‌های فرهنگی خالی‌تر می‌شود. تا جایی که وقتی به گذشته نگاه می‌کنم؛ زمانی که این حرفه را برای آینده‌ام انتخاب می‌کردم صادقانه بگویم چنین چشم‌اندازی را نمی‌دیدم. 

همه‌چیز تابع بازار شده؛ سطحی‌ترین و نازل‌ترین‌ها

به این نکته فکر می‌کردم که می‌خواهم کار هنری بکنم؛ به این معنا که از طریق فعالیت هنری در سرنوشت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم شریک باشم. یک اندیشه و تفکری را به وجود بیاورم؛ الان خیلی به ندرت از این جنس تولید هنری داریم و متأسفانه بیشتر تابع بازار شده و آن هم سطحی‌ترین و نازل‌ترین سلیقه‌ای که در بازار هست را می‌بینیم؛ یا به قابِ تلویزیون می‌آید، یا روی پرده سینما و پلتفرم‌های اینترنتی می‌نشیند.

فرهنگ را از سبد مصرفی سرگرمی خانواده‌ها هم خارج کرده‌اند

* مقصر کیست؟

پیچیده است و در یک جمله نمی‌توان جواب آن را داد. مقصر شاید در وهله اول فقدان نگاه بلندمدتی باشد که در فرهنگ و هنر ما وجود ندارد در وهله بعدی اصلاً فرهنگ جدّی گرفته نمی‌شود. برخلاف همه شعارهایی که داده می‌شود، در عمل نمی‌بینیم که فرهنگ به شکل زیربنایی دنبال شود. وقتی به عرصه فرهنگی زیربنایی نگاه نشود نه برنامه‌ریزی وجود دارد و نه مدیریتی! وقتی شرایط کشور به سمتی حرکت کند که مشکلات اقتصادی بر آن غالب شود این فرهنگ حتی از سبد مصرفی سرگرمی خیلی از خانواده‌ها هم خارج می‌شود. چه برسد به اینکه بخواهیم خیلی جدّی‌تر از سرگرمی، به آن نگاه کنیم.

وقتی زیربنایی وجود ندارد اتفاقی هم نمی‌افتد

بنابراین تا حرف بزنیم با این جواب مواجه می‌شویم که مردم نان ندارند بخورند...  اما به هر حال هیچ جامعه‌ای به پیشرفت نرسیده مگر اینکه در آن اتفاقات زیربنایی فرهنگی افتاده است. به نظرمن فرهنگ یک جامعه، جهت‌گیری هر جامعه را به سمت آینده، روشن می‌کند؛ وقتی آن جهت‌گیری خنثی و یا غلط باشد، متأسفانه آن اتفاق خوب نخواهد افتاد.

* در خیلی از کارهای خوب در تلویزیون چه برنامه در شبکه ایران‌کالا و چه سریال تلویزیونی و حتی بعضاً نمایش‌خانگی مثل کارهای مهران مدیری و حسن فتحی شما حضور داشتید؛ اما برخلاف برخی از همکاران‌تان در آگهی‌های بازرگانی و موضع‌گیری‌های فضای‌مجازی هیچ فعالیتی ندارید، دلیل آن چیست؟

کار تبلیغاتی نکردم و این یک انتخاب است و نمی‌گویم این انتخاب غلط بوده یا اشتباه است؛ انتخاب من نیست موضع‌گیری در فضای‌مجازی هم یک کار شخصی است و این کار هم انتخاب من نیست و مخالفتی ندارم.

رمز موفقیت یک اثر نمایشی...

* شخصیتی بوده که آرزو داشتید شما بازی‌اش کنید؟

نمی‌توانم بگویم شخصیت خاصی را دوست داشتم اما دلتنگ کارهایی‌ام که احساس کنم آن کارها آیینه‌ای است در مقابل مسائل روز جامعه؛ آثاری که تماشاگر و مخاطب ما مسائل و دغدغه‌هایشان را در آن کارها ببینند. رمز موفقیت یک اثر نمایشی همین است که وقتی مخاطب بتواند با آن اثر همذات‌پنداری کند و به عبارتی خودش را در آن کار ببیند که در این صورت، آن اثر نمایشی می‌تواند در ذهن مخاطب تأثیر بلندمدت داشته باشد. 

این شخصیت‌ها ربطی به ما ندارند

* این نکته‌ای که شما درباره تأثیر بلندمدت بر مخاطب گفتید شاید پاسخ این سؤال ما بود که چرا سریال‌های قدیمی مؤثرتر بودند و سریال‌های جدید می‌آیند و می‌روند و آن تأثیرات و ماندگاری‌های گذشته را ندارند؟

اگر به خیلی از کارهایی که در تلویزیون ساخته می‌شود و خیلی از کارهایی که حتی در سینما ساخته می‌شود به خصوص کمدی‌ها، نگاه کنید انگار برای این جامعه ساخته نشده‌اند. شخصیت‌هایی که هیچ ربطی به افراد این جامعه ندارند و مسائل‌شان مسائل ما نیست. 

* منظورتان لاکچری‌بازی‌هایی که دارند و کارهای زرق و برق‌دارِ آنچنانی‌شان است؟ 

یا لاکچری و یا فانتزی‌ها؛ ذهنیت‌ها و دغدغه‌هایشان، دغدغه هیچ‌کدام از مردم ما نیست. پس این کارها دروغ است و نمی‌تواند روی تماشاگرهایشان تأثیر بگذارد.

 مردم در کوچه و خیابان با "پشت کنکوری‌ها" از من یاد می‌کنند

* در کوچه و خیابان به نام رامین ناصرنصیر صدایت می‌زنند یا فلان کاراکتر و کاری که در سینما و یا تلویزیون به یادگار گذاشتید؟

طبیعتاً کمدی‌ها برای مردم جذاب‌تر است. بیشتر از همه با کارهای تلویزیون که رسانه فراگیرتری است ارتباط برقرار کرده؛  بیشتر با سریال "پشت کنکوری‌ها" من را یاد می‌کنند، جزو سریال‌هایی است که هر سال بازپخش می‌شود. سریال‌های جدید را هم دیده‌اند و کارهایی که با آقای مهران مدیری داشتم را هم دوست دارند. 

این سؤال را باید از مدیرانی بپرسید که سریال سفارش می‌دهند/ حتماً بدسلیقگی می‌شود

* اشاره خوبی داشتید به سریال‌های قدیمی که بیشتر دیده می‌شوند و رمز موفقیت یک اثر نمایشی؛ این اتفاق سال‌ها در ماه رمضان با همین "یادداشت‌های کودکی" و "پشت کنکوری‌ها هم می‌افتاد. اما چند سالی است از آن همذات‌پنداری‌های رمضانی چه با سفره‌های افطار و خیلی از اتفاقات دیگر، خبری نیست. همه‌چیز عادی شده و حتی سریال‌هایی که برای دوران‌های دیگر هم ساخته شده را بعضاً برای آنتن رمضان انتخاب کرده‌اند. مناسبتی‌سازی اصولی داشت که الان وجود ندارد؛ نظر شما در این باره چیست؟

این سؤال را باید از مدیرانی بپرسید که سریال سفارش می‌دهند. حتماً بی‌سلیقگی می‌شود و البته حقیقتی هم وجود دارد که واقعیت سهم و تأثیر تلویزیون نسبت به گذشته در جوامع مختلف کم شده است. فقط منحصر به ایران هم نمی‌شود! البته نباید این نکته را نادیده بگیریم که به دلایلی برخی از تماشاگرها با تلویزیون ایران قهر کرده‌اند. اما این نکته‌ای که اشاره می‌کنم گسترده‌تر است و به فضای‌مجازی و پیشرفت‌های تکنولوژی هم برمی‌گردد. 

تلویزیون دنیا قافیه را به فضای‌مجازی باخته است

زمانی ماهواره‌های فارسی‌زبان رقابت تنگاتنگی با تلویزیون داشتند و الان کمرنگ شده‌اند؛ این گوشی‌های هوشمند بیش از هرچیز توجه مردم را به خودش جلب کرده یعنی در واقع تلویزیون دنیا قافیه را به فضای‌مجازی و تکنولوژی باخته است. این هم خودش ماجرایی است جدا از امکانات خوبی که دارد یک روی تاریک هم وجود دارد که خیلی خطرناک است. البته ابعاد خطرناک بودن آن را همه متوجهش نشدیم؛ منظورم تهاجم فرهنگی نیست. 

راهش کنار گذاشتن نیست؛ بدانیم با چه چیزی طرفیم

انگار فضای مجازی ذهن انسان‌ها را کنترل، هدایت و خط‌دهی می‌کند. طراحی شده هرچه بیشتر توجه ما را به مدیوم‌ها و اپلیکیشن‌های مختلف جلب کنند؛ این توجه را از ما می‌گیرند و به بنگاه‌های اقتصادی می‌فروشند که تبلیغ می‌کنند و خودشان هر روز ثروتمندتر می‌شوند. این دام بزرگی است؛ راهش کنار گذاشتتن فضای‌مجازی نیست اما حتماً راهش این است که آگاه باشیم با چه چیزی طرفیم و از آن درست استفاده کنیم.

آن‌هایی که رفتند اشتباه محاسباتی کردند

* به شبکه‌های فارسی‌زبان اشاره کردید؛ یکسری از هنرمندان ما به همین شبکه‌ها مهاجرت کردند...

عادت ندارم درباره دیگران قضاوت کنم اصولاً کسی که مهاجرت می‌کند تصمیم شخصی گرفته و اگر هم جای قضاوت داشته باشد من این کار را نمی‌کنم. اما در خصوص شبکه جم پیدا بود از اول پشتوانه‌و آخر عاقبت پویایی ندارد. به نظرمن آن‌هایی که رفتند یک مقدار اشتباه محاسباتی کردند.

یا می‌خواهیم به هر قیمتی بخندانیم و یا کار را به کاردان نمی‌سپاریم

* کارهای ماه رمضانی مثل "یادداشت‌های کودکی" و "پشت کنکوری‌ها" را خودتان بازی کرده‌اید و کارهای درام و طنز بسیاری از آن ایام در خاطره‌ها مانده است. خودتان دل‌تان برای کدام سفره‌های رمضانی تلویزیون تنگ شده است؟

ماه رمضان یک حال و هوای معنوی دارد، می‌توان با آثار نمایشی این حال و هوا را تقویت کرد. صادقانه چند سالی است این اتفاق نمی‌افتد؛ یا صرف اینکه کمدی بسازیم مردم بخندند عمل کردیم؛ البته خندیدن چیز بدی نیست اما به هر قیمتی خنداندن خوب نیست.  و یا کارهایی ساخته می‌شود قصد داشتند به جنبه‌های معنوی بپردازند اما این کارها دست آدم‌هایی می‌افتد گاهی اوقات یا بلد نیستند و ابزار نمایش را نمی‌شناسند و یا اینکه گاهی می‌شناسند خودشان اعتقادی به آن مسائل ندارند. من فکر می‌کنم هر دو مهم‌اند؛ کار را به کاردان بسپاریم و کسی که کار می‌کند به آن حرف‌ها و محتواهای سریال، معتقد باشد تا کار تأثیرگذار شود.

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط