وقتی آمریکا با فیلمهای آخرالزمانی هالیوود بر سر مردم جهان "کلاه هستهای" میگذارد + فیلم
شاهحسینی در «راز آسمان» میگوید که در برخی از فیلمهای آخرالزمانی آمریکا منجی بشریت است و میگوید که اگر من بمب اتم داشته باشم میتوانم جهان را از شر موجودات بیگانه نجات دهم درحالی که او تنها کشوری است که از بمب اتم علیه بشریت استفاده کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجید شاه حسینی مدرس تاریخ سینما در بخش دیگری از مباحث سینمای آخرالزمانی خود که مرتبط با موضوع آسمان، ستارگان و موجودات فضایی است، توضیحات دیگری را در جهت تکمیل مقدماتی که در قسمت قبل مطرح شده بود، بیان کرد.
شاه حسینی با بیان اینکه سینمای آخرالزمان از دیرباز دغدغه جریان سینمایی جهان بوده است، گفت: طبق تقسیمبندی که من سالها قبل به آن رسیدهام سینمای آخرالزمانی به پنج زیرگروه تقسیم میشود: آخرالزمان طبیعی، آخرالزمان فناورانه یا تکنولوژیک، آخرالزمان علمی-تخیلی، آخرالزمان اسطورهای و آخرالزمان دینی.
دکتر مجید شاهحسینی
وی ادامه داد: توضیح و شرح هرکدام از این اقسام زمان زیادی میبرد و باید در جای دیگری به صورت مفصل مطرح شود. اما سه تا از این اقسام مرتبط با بحث آسمان، ستارگان و موجودات فضایی است و از همان دوران شکلگیری سینما یا همان EARLY CINEMA دغدغه فیلمسازان جهان بوده است. اولین گرایش گرایش آخرالزمان طبیعی است که در آن، طبیعت و شورشهای طبیعت مانند برخورد شهاب سنگ به زمین، شرایط آخرالزمانی را پدید میآورند و حالا دانشمندان باید با این پدیده مقابله کنند.
در دیگری که آخرالزمان فناورانه است محصول دست بشر علیه بشر قیام میکند و شرایط آخرالزمانی را برای او فراهم میآورد. مانند فیلم نابودگر TERMINATOR و حالا بشر باید با برگشت به طبیعت و فطرت با این خطر مقابله کند.
پوستر قسمت سوم ترمیناتور: قیام ماشینها
گرایش سوم آخرالزمان علمی-تخیلی است که در آن شاهد موجودات فضایی هستیم که آمدن آنها و نسبت ما با آنها شرایط آخرالزمانی را پدید میآورد. ارتباط ما با آن موجودات فضایی و فرازمینیها نیز در تاریخ سینما سیری دارد. از وحشت تا مذاکره تا مهاجرت. خلاصه جریانات مورد اشاره این است که موج اول فیلمهای بیگانه محور، ما را از این موجودات میترساند. این موجودات روزی به زمین میآیند و برای بشر خطراتی ایجاد میکنند و فضای زندگی انسان با پدیدههای آخرالزمانی مواجه میشود، مانند فیلم روز استقلال.
این مدرس تاریخ تحلیلی سینما در توضیح بیشتر این جریان سینمایی بیان کرد که از جایی برخی از سینماگران به این سمت رفتند که بگویند تمام این موجودات ترسناک نیستند بلکه برخی از آنان بیخطرند و حتی ایکاش بتوان با آنان مذاکره کرد. اگر با آنان وارد مذاکره و مفاهمه بشویم خیری هم دربر دارد. البته در فیلم روز استقلال آنهایی که طالب مذاکره بودند ناداناند چون مذاکره با موجودات فضایی عین سفاهت است آنها فقط ویران میکنند.
در موج دوم مانند فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» یا «ای تی» این موجودات به زمین میآیند اما نه برای ویرانگری بلکه برای مذاکره با انسان و حتی میتوان گفت که مهمانان انساناند. باید دانست که چگونه با آنها سخن بگوییم و آداب سخن گفتن به آنها را بیاموزیم. فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» ساخته «استیون اسپیلبرگ» یکی از اولین فیلمهای مرتبط با این گرایش است که بعد از این فیلم «ای تی» او هم این موج را ادامه میدهد و مذاکره با فرازمینیها را مطرح میکند.
پوستر فیلم ای تی
اما موج سوم هم از این عجیبتر است؛ حالا فرازمینیها شما را به سمت خود دعوت میکنند. جهان خوب جهان آنها است. اگر انسان به آن سمت برود ظرفیت فراانسانی او متبلور میشود. حالا انسان میتواند مانند جریانی که در فیلم آواتار دیده شد، به پادشاه آلرونها تبدیل بشود. انسان دیگر ظرفیتهایی پیدا میکند که فراتر از یک انسان است.
پس از وحشت تا مذاکره و از مذاکره تا مهاجرت یک سیر مفهومی است که تا امروز طی شده است اگرچه که هنوز هم فیلمهای موج اول ساخته میشود اما غلبه دیگر با این موج نیست.
مجری و کارشناس برنامه «دوران» در ادامه جریانشناسی سینمای آخرالزمانی بیان کرد که نکته مهم دیگر این است که سه موجی از مدرنیته به پست مدرنیته و ترانس مدرنیته را در سه نسل فیلمهای فضایی شاهدیم. در موج اول قرار است که از موجودات بیگانه بترسیم، در پست مدرن التقاط مذاکره و نفی این انگاره که تمام موجودات فضایی بد باشند دیده میشود و در ترانس مدرن به جهان آنها میرویم و دعوت میشویم و ظرفیت انسان در جهان آنها تکمیل میشود.
نسبت انسان به تکنولوژی از قرن نوزدهم تا به امروز دغدغه بشر بوده است و از سالهای شکلگیری سینما تا به امروز نیز دغدغه بسیاری از فیلمسازان خصوصاً در هالیوود بوده است و در طیف گستردهای به آن پرداخته شده است. تکنولوژی از قاتل انسان تا منجی انسان در نوسان بوده است. به این معنا که زمانی محصولات تکنولوژیک بشر را به عنوان صانع خود نابو میکردند و زمانی به عنوان مصنوع بشر قرار بوده است که جان او را از بلایای آخرالزمانی نجات بدهند.
مورد دوم سوژه یکی از فیلمهای 1998 هالیوود به نام «آرماگدون» به کارگردانی «مایکل بای» است. در این فیلم شاهدیم که یک جرم بزرگ سماوی به زمین نزدیک میشود تا حدی که احتمال دارد با زمین برخورد کند و این به معنای پایان حیات بشری بر کره خاک است.
پوستر فیلم آرماگدون
طبق معمول تکنسینهای آمریکایی باید در چنین موقعیتی منجی بشر باشند. در ادامه گروهی از حفاران به رهبری شخصیتی که بازی آن را «بروس ویلیس» برعهده دارد به همراه دانشمندان فضایی و هستهای عازم یک مأموریت خطرناک میشوند قرار است که روی جرم سماوی فرود بیایند و با حفاری عمیق یک بمب اتمی را در دل این جرم سماوی کار بگذارند و قبل از برخوردش با زمین آن را منهدم کنند.
وی بیان کرد: پیامهای سیاسی فیلم مشخص است. آمریکا میخواهد بگوید انرژی هستهای برای هر کشوری که بد است برای من مفید است. اگر من انرژی هستهای داشته باشم منجی بشریت هستم در حالی که میدانیم آمریکا تنها کشوری است که از بمب اتم علیه بشریت استفاده کرده و دهها هزار انسان را کشته است؛ اما در این فیلم مدعی منجی بودن است و اینکه من با انرژی هستهای خودم کره زمین را از یک بلای طبیعی نجات میدهم.
این نگاه که ما در جهانی بری از خدا زندگی میکنیم و همینطور باور کج اندیشانه فیلسوفان قرن نوزدهم و اینکه خدا مرده است و انسان و علم او باید جهان را رهبری کنند، متأسفانه در فیلمهای پایان هزاره دوم میلادی به وضوح دیده میشود.
شاهحسینی در پایان گفت: تعداد زیادی از فیلمهای آخرالزمانی در آن سالها دیده شد که سوژه آنها همین بود: انسان، تکنولوژی، فرجام بشر، نسبت انسان با آسمان و اینکه در این جهان خالی از خدا انسان چگونه حیات خودش را رقم بزند و نهایتاً در این فرایند چگونه باید همه به آمریکاییها افتخار و آنان را تشویق کنند. در این دست آثار همه مذاهب و ادیان، آمریکا را منجی خود میدانند. ادعایی که امروز از منظر ما خیلی مسخره و مضحکه آمیز است ولی در آن سالها طرفداران زیادی داشت.
انتهای پیام/