دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب| احمدی: مردم از ثمره مردم سالاری بهره‌مند نشدند


دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل گفت: مردم نتوانسته‌اند از ثمره مردم سالاری به طور کامل بهره‌مند شوند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم، نشست تصویری جمعی از دانشجویان با رهبر معظم انقلاب، همزمان با بیست و هشتمین روز ماه مبارک رمضان،  عصر امروز در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد.

سید ایمان احمدی، دبیر تشکیلات اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور، طی سخنانی در این دیدار نکاتی را مطرح کرد.

متن کامل سخنان وی به شرح ذیل است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات، سلام گرم و خالصانه اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور را خدمت حضرتعالی ابلاغ مینمایم.

آقاجان! خیلی دلی بگویم که حسینیه امام خمینی(ره) آرامش بخش قلب متالم و چشم‌های نگران همه ماست، هر چند دو سال است کمی دوریم اما بعد منزل نبود در سفر روحانی.

"ساده انگاری حکمرانی"ریشه بسیاری از اختلالات

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

ایده جمهوری اسلامی، سنگ بنای آرزوهای ملتی شد که جان برکف، برای تحقق آرمان‌هایی بزرگ، 42 سال پیش به پاخاستند و در میدان‌های متعدد، پایمردی‌شان را برای حفظ آن نشان دادند. دستاوردها و موفقیت‌‌های نظام در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، علمی و منطقه‌ای برای ملتی که در اوج فشارهای اقتصادی، حماسه تاریخی تشییع پیکر حاج قاسم را خلق کردند، روشن است و عموم مردم منکر این موفقیت‌ها نیستند. اما این مردم امروز حکومت را با سوالی اساسی مواجه می‌کنند؛ آیا حق این همه روراستی، ایثارگری، آزادگی و جانبازی به درستی ادا شده است؟

در پاسخ باید گفت که تلقی عمومی درخصوص موفقیت جمهوری اسلامی در حل‌و‌فصل برخی مشکلات اساسی مانند عدالت اجتماعی و سامان دادن به اقتصاد کشور مثبت نیست. اینکه چرا دولت‌های مختلف با سلایق متنوع و باوجود اختیارات گسترده قوه مجریه، در بهبود پایدار شرایط اقتصادی ناکام بوده‌اند، نیازمند تامل جدی و ریشه‌یابی دقیق است. البته باید توجه داشت که نظام مسائل کشور محدود به حوزه اختیارات دولت‌ها نیست و با شدت‌وضعف، گریبان‌گیر سایر قوا و بخش‌ها نیز هست.

به زعم ما، ریشه بسیاری از اختلالات نظام، «ساده‌انگاری حکمرانی» است. اینکه نخبگان و صاحب منصبان، پیچیدگی‌های ذاتی حکمرانی را درک نمی‌کنند آسیب‌های این مسئله را در چهار بخش «نظری»، «سیاست گذاری»، «اجرا» و «ساختارهای اقناعی» ایجاد کرده است.

نخست. ساده انگاری در حوزه مبانی نظری

در 42 سال گذشته حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها، اندیشکده‌های متعدد حاکمیتی و مجموعه نخبگان، در حوزه شعارها و آرمان‌های اساسی انقلاب، خصوصاً عدالت و آزادی توفیقی در نظریه‌پردازی نداشته‌اند. در نتیجه هنوز هم تکلیف ما با بسیاری از پدیده های پیچیده در اداره کشور معلوم نیست.تا حدی که شاهد عملکرد متناقض نظام در پیاده‌سازی سیاست‌های کلی هستیم.

فی‌المثل در اصل 30 قانون اساسی بر آموزش عمومی رایگان و عدالت آموزشی تاکید شده است. حال آنکه در همین نظام به برخی صاحب منصبان، اجازه استفاده از اموال بیت المال برای تاسیس مدرسه خصوصی داده می‌شود. اداره‌کنندگان مدارس پولی از هر دو جناح سیاسی کشور برای رفتار غلط خود توجیهات تئوریک دارند! وزیرسابق و نماینده مجلس و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بلایی بر سر آموزش کشور آورده‌اند که امروز حداقل 15درصد آموزش عمومی ما پولی است؛ حتی بیشتر از ایالات متحده و این یعنی از پاپ کاتولیک‌تر!

فقدان نظریه در حوزه عدالت، یعنی قصه پر غصه خصوصی‌سازی! تجربه شرکت‌داری دولتی و دغدغه افزایش بهره‌وری بنگاه‌ها، مبنای ابلاغ سیاست‌های اصل 44 بود؛. اما فهم ساده‌انگارانه دولت‌ها از خصوصی‌سازی، کار را به جایی رساند که بر اساس گزارش مجمع تشخیص، این فرآیند تنها 17 درصد موفقیت‌آمیز بوده است.

مع‌الاسف هنوز هم تکلیف ما با مقوله خصوصی‌سازی مشخص نشده و ما در برزخ میان دو ایده ساده‌‍‌انگارانه گرفتاریم!گروهی با دیدن بیکاری کارگران هپکو و هفت تپه منطق دولتی‌سازی را تجویز می‌کنند و گروهی هم با دیدن بهره‌وری پائین و فساد در شرکت‌های دولتی مدافع ادامه خصوصی‌سازی‌ها هستند.

آزادی در حد کنسرت

حضرت آیت الله خامنه‌ای

«ساده‌انگاری نظری» در حوزه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را می‌شود در مناظرات انتخابات ادوار ریاست‌جمهوری دید. وقتی می شود مردم را از دیوار کشیدن در پیاده‌روها ترساند و با کنسرت و گشت ارشاد، از آنها رای گرفت؛ یعنی از آزادی و استقرار آن درک درست نظری وجود ندارد. ساده‌انگاری یعنی اینکه مدتی پیش از این، در یکی از برنامه‌های گفتگو محور صداوسیما مهمان برنامه خطا کرد، آقایان مجری برنامه را اخراج کردند! یاللعجب!

خروجی تلاش‌ها در تدوین و تکمیل سازمان نظری جمهوری اسلامی باید این باشد که در حوزه‌های عدالت و آزادی فهمید کدام مکتب، کدام الگو و کدام ایده، راهبرد اصلی است. آیا به واسطه خلاء این سازمان نظری نیست، که جدال روزانه میان گروه‌های بی‌مبنا در حوزه عدالت، موضوعیت پیدا کرده است؟ و تاسف بارتر سطح سخیف این مجادله میان منبری‌ها و پامنبری‌هاست؛ مثلا اینکه علی(ع) را عدالتخواهان کشتند یا علی را به خاطر عدالتش شهید کردند؟

عدالتخواهی پروژه‌ای، امنیتی

آنجا که فقدان یک نظم تئوریک در مسئله عدالت وجود داشته باشد، عدالتخواهی نیز دچار ساده انگاری می‌شود. عدالتخواهی ساختارمند جای خود را به عدالتخواهی پروژه‌ای و اطلاعاتی امنیتی می‌دهد. ویژگی بارز این نگرش بن بست نمایی است. در تحلیل آنها همه چیز سیاه است. همه چیز آلوده است.

تا آنجا که در روز قدس، مشکلات داخلی جمهوری اسلامی را در کنار جنایات کثیف‌ترین ابنا بشر قرار می‌دهند. اینگونه ظلم می‌کنند و دم از عدالت هم می‌زنند. پایان این تندروی غیر عاقلانه سرنوشت دولتی است که با شعار عدالت آمد اما مروج بانک‌های خصوصی شد. حزب اللهی بود اما امروز مهمان رسانه‌های انگلیسی است. تناقض پایان ساده انگاری و انفعال پایان تندروی است.

دو. ساده‌انگاری در سیاستگذاری

پدیده‌هایی چون سند الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت، سند چشم‌انداز 20 ساله و برنامه‌های شش‌گانه توسعه با وجود استفاده از همه ظرفیت‌های علمی، حقوقی و تقنینی کشور، به دلیل حاکمیت روح ساده‌انگاری در پیشبینی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، به لیست آرزوی‌های محقق نشده ملت افزوده می‌شوند!

تقلیل مدیریت فضای مجازی به فیلترینگ

رهبری عزیز!

بارها در همین جلسه در خصوص عملکرد برخی از شوراهای عالی صحبت شده است. آیا واقعا می شود با سالی چهار یا پنج جلسه، فضای مجازی و تحولات پرشتابش را مدیریت کرد؟ آیا تقلیل دادن مدیریت فضای مجازی به فیلترینگ و بی‌اعتنایی به کارکردهای گسترده شبکه‌های اجتماعی، مصداق عینی «ساده انگاری در سیاست گذاری» نیست؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی با ترکیبی که حداقل نیمی از اعضایش، انگیزه و وقت لازم را برای حضور در شورا ندارند، امروز فقط زینت‌المجالس است. به سان بازی‌ها و لجبازی‌های کودکانه، رئیس شورا با برخی اعضا دعوا دارد و مصوبات شورا را لازم الاجرا نمی‌داند.

قرار بود شورای عالی انقلاب فرهنگی، سکان‌دار تحول در اکوسیستم فرهنگی کشور باشد؛ اما عملکرد شورا، عبارت «انقلاب فرهنگی» را از مفهوم، تهی کرده است! البته ما از حضرتعالی یک سوال هم داریم: به نظر شما آیا تحول و جوانگرایی در شوراهای عالی ضرورت دارد؟ اگر بله، چگونه ممکن است؟ مواجهه غریزی با امر سیاسی را، می توان در مصوبه ی اخیر انتخاباتی شورای نگهبان به وضوح مشاهده کرد. این نهاد با نگاهی ساده انگارانه برای جلوگیری از ثبت‌نام‌های فله‌ای و پرتعداد، انتخابات را با حرکات نسنجیده وارد دوگانه های سیاسی بی فایده می‌کند.

دولت یازدهم و دوازدهم مصداق عینی ساده‌انگاری

سه. ساده‌سازی در اجرا

بخش عمده پیچیدگی‌های حکمرانی معطوف به حوزه اجراست. حوزه اجرا ایستادگی بر اصول می‌طلبد و اصلاح طلبی در روش‌ها! بدون شک می‌توان، تجربه مدیریت صبح جمعه ایِ دولت‌های یازدهم و دوازدهم را به عنوان مصداق عینی «ساده‌انگاری» ذیل سرفصل بی کفایتی در دانشگاه‌ها تدریس کرد.

از ماجرای پیک چهارم کرونا که همین چند هفته اخیر با سهل‌انگاری محض رئیس ستاد ملی کرونا، کشور را به ورطه بحرانی کشاند تا فاجعه آبان 98 که لبخندهای گزنده رئیس‌جمهور، اندوه و تاسف مردم را دو چندان کرد؛ نگاه سطحی، بدون برنامه و بدون توجه به نظرات کارشناسیِ مسئولینِ کلانِ کشور را به رخ کشید.

ماجرای مدیریت اقتصاد کشور هم در همه این سال‌ها دچار این معضلِ مزمن بود؛ نه فقط بازار سکه، ارز و بورس که حتی در بازار مرغ و روغن و سایر مایحتاج ضروری مردم هم خبری از تدبیر نبود.

نمونه دیگرِ همین ساده‌سازی‌ها در زمان اجرای تنها ایده دولت کنونی، گریبان‌گیر ملت شد. مذاکره، این تنها ارمغان دولت یازدهم به واسطه درک غلط و فهم نادرست از شرایط کشور تا پایان دولت دوازدهم هم آورده خاصی برای ایران و ایرانی نداشت. شوربختانه انتشار یک فایل صوتی از وزیرامورخارجه نشان داد آقایان نه تنها انقلابی نیستند، بلکه اصول اولیه دیپلماسی را هم نمی دانند و هنوز از رویکرد غلط خود در نگاه خوشبینانه به غرب باز نگشته‌اند.

دیروز آقایان می گفتند برجام را خدا آورده اما امروز که خروجی سال‌ها تلاش و ادعای ایشان شکست خورده حتی حاضر نیستند، مسئولیتش را قبول کنند و با فریب کاری یا رهبری را مقصر می نامند یا مرد میدان را. در تایید دکترین میدان، چه گزاره ای محکم تر از حکمت امیرالمومنین که فرمود هرکس با دشمنش در زمین خود بجنگد، ذلیل خواهد شد. تراژدی امروز افغانستان می توانست در هریک از شهرهای ایران اتفاق بیفتد اما مرد میدان اجازه نداد.

شهامت داشته باشید مسئولیت"وزیر برجام"را بپذیرید

آقایان! ما مسئولیت حاج قاسم و کارنامه‌اش را تا ابد قبول می کنیم. شما هم شهامت داشته باشید مسئولیت ظریف یا بهتر بگویم «وزیر برجام» و کارنامه‌اش را قبول کنید.

چهار. ساده‌سازی در ساختارهای اقناعی

این بخش را با صدا‌و‌سیمایی آغاز می‌کنیم که خود «یکی داستانست پر آب چَشم!». این تصور ناشیانه که به وسیله نپرداختن به اتفاقات و پدیده های خبری آن، مسئله از موضوعیت ساقط می‌شود، یکی دیگر از سطوح ساده سازی و به نوعی بزرگترین جفای صداوسیما در حق نظام است. مواجهه 20:30‌وار با مشکلات اقتصادی و معیشتی باعث شده است مرجعیت صداوسیما به عنوان اصلی‌ترین رسانه حاکمیت از بین برود.

 

رسانه ملی اول باید رسانه باشد و این رسانه بودن یعنی مرجعیت داشتن در حوزه‌های فکری، سیاسی، خبری و البته سرگرمی. رسانه‌ای مرجعیت پیدا می‌کند که در حوزه فکر و اندیشه از مسائل روز جامعه‌اش عقب نباشد، در وادی خبر اهل سانسور و تحریف و جاماندن از تحولات لحظه ای نباشد و در حوزه سیاست عذر محافظه‌کاری را بخواهد.

مسئله دیگر اختلال در سازمان اقناعی نظام است. جمهوری اسلامی باید بتواند سیاست های کلانش را به عنوان درست ترین تصمیم نزد افکار عمومی جا بیندازد و اذهان مردم را برای اجرایی شدن آن اقناع کند.

حوادث تلخ آبان 98 مثال کاملی از این عدم موفقیت در اقناع افکار عمومی است. و یا ضعف در معرفی و تبیین ضرورت و اهمیت قراردادهای راهبردی نظام نظیر پروژه ایران-چین که منجر به ایجاد سوال و شبهه در افکار عمومی و سودجویی بدخواهان در داخل و خارج از کشور شد.

مردم نتوانسته‌اند از ثمره مردم سالاری به طور کامل بهره‌مند شوند

حضرت آقا

جمهوری اسلامی با برگزاری انتخابات های متعدد، مردم سالاری دینی را نهادینه کرده، اما مردم نتوانسته‌اند از ثمرات این مردم‌سالاری به طور کامل بهره مند شوند. به دلیل آنکه هنوز هم میان نخبگان سیاسی کشور در مواجهه با مسئله انتخابات نگاه ساده‌انگارانه وجود دارد.

ساده انگاری یعنی انتخابات شب امتحانی. یعنی حدود یک ماه به انتخابات مانده است اما مردم هنوز نامزدهای ریاست‌جمهوری‌شان را نمی شناسند؛ چه رسد به ایده های اساسی و برنامه‌های‌شان. ارائه راه حل های صدروزه، یک ماهه و یک شبه توسط مدیران ارشد نظام موید این نکته است که اساساً از نگاه ایشان، اجرا امری مستقل از منشا نظری تلقی می شود. نتیجتا صف طویل کاندیدانماهایی را مقابل وزارت کشور از نماینده یک دوره ای مجلس تا مدیر دو ساله در سطح میانی کشور می بینیم که تصور منجی بودن برای ایران دارند حال آنکه هیچ تصویری از پیچیدگی مسائل و مشکلات کشور ندارند!

امروز تحول در حکمرانی یک ضرورت است

رهبر معظم انقلاب

به عقیده ما رفت و آمد دولت ها و آدم ها، بدون نوگرایی و بازتعریف سیاست ها، ساختارها و روندها، نمی تواند تغییرات جدی در سازمان حکمرانی و زندگی مردم ایجاد کند. امروز تحول در حکمرانی یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که شایسته است پیرامون آن یک نهضت اندیشه ورزانه شکل بگیرد.

آن هم در شرایطی که اساتید دانشگاهی و مراکز عریض و طویل علوم انسانی ما عموما چنین مسئله ای ندارند یا اگر هم دارند آنچنان گرفته ماجرا ارتقا و مقاله بازی هستند که خروجی خاصی ندارند و روشنفکران دینی و غیر دینی هم درگیر رویای رسولانه خود و دغدغه های فناتیک دهه هفتادشان هستند.

انتخابات 1400  اولین دریچه تحول در حکمرانی

در پایان باید گفت بدون شک انتخابات ریاست جمهوری 1400 باید اولین دریچه تحول در حکمرانی و پایان دادن به ساده انگاری در حکمرانی باشد. لذا پیشنهاد می کنیم دهه پنجم انقلاب، به نام دهه ی "تحول و نوگرایی" نام گذاری شود تا این رهنمودی باشد برای تمام کارگزاران و ارکان و اجزا مدیریت در کشور.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط