اهداف ترکیه از پیوستن به همکاری نظامی اروپا چیست؟
ترکیه رسماً خواستار آن شده که در پروژه جدید پیمان همکاری دائمی نظامی اتحادیه اروپا عضو شود.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، تلاش ترکیه برای ارتقای قدرت نظامی و بهره گیری از ظرفیت های قدرت سخت، همچنان ادامه دارد. در جدیدترین اقدام، ترکیه رسماً خواستار آن شده که در پروژه جدید پیمان همکاری دائمی نظامی اتحادیه اروپا عضو شود.
پروژه همکاری ساختاری دائمی (PESCO) در واقع، یک نوع پیمان و راهی برای تقویت توان نظامی کشورهای اروپایی با هدایت آموزش های نظامی و تقویت لجستیکی از طریق شبکه ای در سراسر این قاره است. همچنین کشورهای عضو ایجاد واحد آموزش مشترک افسران نظامی را از دیگر اهداف این معاهده برشمرده اند.
همه چیز زیر سر آلمان است؟
مهم ترین اخبار و اطلاعات مربوط به اصرار ترکیه برای عضویت در پسکو، از سوی رسانه های های آلمانی منتشر شده است.
ابتدا روزنامه آلمانی «ولت آم سونتاگ»(Welt am Sonntag) و سپس بخش ترکی دویچله، این خبر را منتشر کردند و حتی به ذکر یکی از جزئیات آن اشاره کردند که در مورد احتمال واکنش منفی قبرس و یونان به عضویت ترکیه در این پیمان است.
اماچرا آلمان ها در این مورد خبررسانی کرده اند؟ پاسخ چنین است: مبدع و ارائه دهنده اولیه این ایده، کشور هلند بوده است. اما کشوری که بیش از دیگران، این موضوع را جدی گرفت آلمان بود.
به دستور آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، در دوران مسئولیت اورسلا وندرلاین وزیر دفاع سابق آلمان، یک تیم کارشناسی برای بررسی طرح پسکو تشکیل داد. با آن که در همان دوران، امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه از طرح تلاش برای ایجاد واحد آموزش مشترک اروپا صحبت کرده و با واکنش تند آمریکا روبرو شده بود، اما تیم آلمانی، صبورانه بر کار خود پافشاری کرد و به شکلی زیرکانه، پای آمریکا را هم به میان کشیدند.
در دوران ریاست دوره ای آلمان بر اتحادیه اروپا در سال 2020 امکان گسترده شدن این پروژه به کشورهای ثالث فراهم شده و دولت آلمان به شدت از مشارکت آمریکا در این پروژه نظامی حمایت کرد.
آنگرت کرامپ کارن باور وزیر دفاع کنونی آلمان، در مورد مزایای طرح دائمی مشارکت دفاعی، آن را به عنوان یک جهش کوانتومی قللمداد کرده که انتقال نیرو به مرزهای اروپایی را آسان تر می کند.
وی تاکید کرده که اهداف این پروژه، تنها در دستور کار اتحادیه اروپا نبوده بلکه برای ائتلاف نظامی ناتو که 21 عضو این اتحادیه به آن تعلق دارند مهم است.
علاوه بر آمریکا، از کانادا و نروژ نیز برای حضور در این طرح دعوت شده و تا اینجای کار هیچکدام از این کشورها، واکنش منفی نشان نداده اند و پیداست که تیم جو بایدن نیز با این ایده موافق است.
یعنی در شرایطی که دونالد ترامپ، همواره غر می زد و می پرسید: آخر این ناتو به چه دردی می خورد؟ حالا جوبایدن، نه تنها مشکلی با ناتو ندارد، بلکه حاضر است که بخشی از هزینه های نظامی یک طرح جدید دفاعی را نیز تقبل کند.
تا اینجای کار، مالت، دانمارک و ایرلند، اعلام کرده اند که تمایلی به عضویت در پسکو ندارند. اما ترکیه، با آن که عضو رسمی و کامل اتحادیه اروپا نیست، مشتاق است هر چه زودتر وارد پروژه شود.
با آن که ظاهراً آلمان، همه کاره پسکو است اما قرارگاه هماهنگی آن در لاهه هلند است و هیاتی از دیپلمات های ترکیه با سفر به لاهه، مقدمات اداری درخواست عضویت را به پایان رسانده اند.
در گام نخست، این پروژه روی موضوعاتی همچون لجستیک، گذرگاه های ترانزیتی محل عبور ادوات نظامی، پل های مورد استفاده یگان های زرهی و نقل و انتقال نیرو متمرکز می شود اما در ادامه، ابعاد سیاسی، امنیتی و مشارکت های خاص نیز خواهد داشت.
تاکنون در چند حوزه نیروی دریایی، نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی سایبری، پروژه های بزرگی در چهارچوب پسکو اجرا شده اند و حالا 46 پروژه پایان نیافته نیز در حال اجرا است.
هر کدام از اعضای اتحادیه اروپا یکی از پروژه های تعریف شده در طرح پسکو را رهبری می کند که در آن تعداد مختلفی از کشورها همکاری می کنند. آلمان هماهنگی 6 پروژه در این طرح را بر عهده دارد.
هدف غایی: مهار روسیه
شاید نخستین سوال این باشد: وقتی که اغلب اعضای مهم اتحادیه اروپا، عضو پیمان نظامی ناتو هستند، چه نیازی به یک نهاد جدید، مبتنی بر پیمان دفاعی – تسلیحاتی نوین وجود دارد؟
در پاسخ باید گفت: اتحادیه اروپا، به این جمع بندی سیاسی رسیده که ناتو، هنوز هم یک سازمان نظامی مهم و تعیین کننده است اما اصلی ترین و حیاتی ترین تصمیمات آن، تابع خواسته های آمریکا است و همین مساله موجب آن شده که در روابط اتحادیه اروپا – ناتو و آمریکا، یک حفره و باگ مهم کشف شود که عبارت است از ضرورت مستقل شدن اروپا در اتخاذ تصمیمات دفاعی سریع، بدون وابستگی مستقیم به آمریکا و ناتو.
بدون تردید مهم ترین انگیزه و هدف اتحادیه اروپا برای تقویت ساختارهای دفاعی و نظامی مشترک، برجسته کردن احتمال تهدیدات نظامی روسیه علیه اروپا است.
در واقع، بخش مهمی از سناریوهای فعالیت پسکو، مرتبط با پیش بینی رفتارهای نظامی روسیه است. به عنوان مثال، این پروژه از لحاظ فنی و لجستیکی، این موضوع را بررسی کرده که با ایجاد زیر ساخت های لازم در صورت حمله خشونت آمیز علیه اروپا مثلاً حمله روسیه به لتونی، نیروهای غربی هر چه سریع تر در صحنه درگیری حاضر شوند.
به این ترتیب این پروژه نه تنها به اتحادیه اروپا سود می رساند بلکه به نفع ناتو و آمریکا هم هست.
اتحادیه اروپا در دوران زمامداری دونالد ترامپ، نتوانست در خصوص اقدامات روسیه در خصوص اوکراین، اقدام خاصی انجام دهد و پس از آن نیز نه تنها در نشست های سیاسی و امنیتی اتحادیه، بلکه در ساختار ناتو نیز به دلیل عدم همراهی آمریکا، توفیقی به دست نیامد و به جرات می توان گفت در چند دهه اخیر، برای نخستین بار، اتحادیه اروپا در برابر تهدیدات سیاسی و دفاعی پوتین، خود را تنها و بی پناه دید و جنس و ماهیت رویکردهای تاجرمآبانه دونالد ترامپ، اتحادیه اروپا را در حیرت و نگرانی فرو برد.
بنابراین مهم ترین انگیزه این است که بدون آن که نیازی به کاغذبازی و هماهنگی های مرسوم وجود داشته باشد، اتحادیه اروپا در گام نخست، در برابر روسیه و در گام بعدی، در مقابل هر گونه احتمال دور از ذهن تهدید چین علیه اتحادیه، از آمادگی آن برخوردار باشد که در کوتاه ترین زمان ممکن، برای اعزام و جابه جایی نیرو، به اجماع نظر و تصمیم گیری مشترک برسد.
ترکیه علیه روسیه؟
مرور اجمالی تابلوی بالا، این واقعیت را نشان می دهد که اتحادیه اروپا و متحدینی همچون کانادا، آمریکا و نروژ، به شکل جدی در تدارک طراحی استراتژی های دفاعی و سیاسی مبسوطی هستند که یگانه هدف آن، مهار روسیه است.
حال سوال اینجاست: در شرایطی که در چند سال اخیر، ترکیه در حوزه های ترانزیت انرژی، احداث نیروگاه هسته ای، جذب 5 میلیون توریست در سال، خرید سامانه موشکی دفاعی اس 400، همکاری در حوزه قفقاز جنوبی، سوریه و چندین پرونده دیگر، خود را به روسیه نزدیک کرده و منافع حیاتی و بلندمدتی در تقویت رابطه با مسکو دارد، چگونه می تواند عضو پیمان نظامی جدیدی شود که یگانه هدف و غایت نهایی آن، مقابله با تهدیدات احتمالی روسیه است؟
در پاسخ به سوال بالا باید گفت، ترکیه به شکلی زیرکانه در این ماجرا، به دنبال موازنه ای است که هم موجب تقویت روابط ترکیه و جایگاه این کشور نزد اتحادیه اروپا و ناتو شود و هم می خواهد کدورت و مواضع منفی غربی ها به خاطر خرید سامانه اس 400 را رفع کند.
اما در عین حال، به شکلی عمل گرایانه، ارتباط خود را با روسیه حفظ می کند و همچنان که در مورد تنش های اخیر دریای سیاه روی داد، حاضر است در مواضع اعلانی از اوکراین حمایت کرده و بر ضرورت حفظ حقوق تاتارها و وضعیت کریمه پافشاری کند اما در دیگر حوزه ها، به همکاری با روسیه، ادامه دهد.
انتهای پیام/