جایگاه رأیگیری و مشورت حکومت با مردم از منظر قرآن/ آیا پیامبر(ص) با مردم مشورت میکرد؟
خدای متعال در قرآن به پیامبر(ص) دستور میدهد که با مردم مشورت کند و میفرماید: «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر؛ در امور با آنها مشورت کن.»
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، توصیههای قرآنی برای پیامبر(ص) در شرایطی که آن حضرت حکومت اسلامی را راهاندازی کرده بودند، الگو و سرمشق خوبی برای حکومتها، دولتها و مردم مسلمان است تا از منافع این سفارشها و اوامر بهرهمند شوند. در این میان، مشورت کردن با مردم یکی از اموری است که خدای متعال به رسول خود دستور داده تا از خیر و برکت آن هم مردم بهره ببرند و هم آن حضرت به عنوان حکم اسلامی. چراکه از یک سو، مردم در عین پرورش قدرت تعقل و اندیشه، به حکومت اسلامی اعتماد کرده و آن را دوستدار و حامی خود میدانند و درنتیجه در شرایط حساس از حکومت خود دفاع میکنند و از سوی دیگر، حاکم اسلامی از حمایت و رشد عقلی مردم خود بهرهمند میشود. این در حالی است که مشورت نکردن با مردم و عمل مستبدانه دولتها نتایج مخرب و زیان باری برای آنها به همراه دارد.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام ادیب یزدی، کارشناس و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی ضرورتها و نتایج حاصل از مشورت حکومتها و دولتها با مردم پرداخته است. آن طور که این کارشناس اسلامی توضیح میدهد، اصولاً هر دولتی که مردم را در کارهای خودش سهیم میکند و کارها و برنامهها را با صلاحاندیشی و مشورت دیگران به خصوص کارشناسان و صاحبنظران انجام میدهد، کمتر دچار اشتباه میشود و مردم از آن دولت احساس رضایت بیشتری دارند. برعکس، هر دولت و حکومتی که خودرأی و مستبد باشد، رأیگیری و نظرخواهی را اجرا نمیکند و اشتباهات او زیاد شده و مردم از او ناراضی میشوند.
در عین حال وقتی دولت یا حکومتی در موضوعی با مردم مشورت کند و نظر اکثریت را به اجرا بگذارد، حتی اگر نتیجه کار و برنامه نامساعد باشد، باز هم مردم به او اعتراض نمیکنند که خودسرانه و مستبدانه عمل کرده است. بلکه خودشان را در نتیجه کار سهیم میدانند و سعی میکنند مشکلات را حل کنند و سازگاری بیشتری نشان میدهند. همچنین اگر نتیجه مشورت خوب و مفید هم باشد، باز هم مردم خودشان را در آن نتیجه و اثر رضایتبخش دخیل میدانند و ارتباط آنها با دولت و حکومت تقویت میشود. به همین دلیل است که خدای متعال به پیامبر خود توصیه کرده که مشورت کردن با مردم را جزء برنامههای خود قرار بدهد، هرچند که آن حضرت دارای قدرت فکری فوقالعادهای بودند.
حد و مرزهای مشورت در حکومت اسلامی
در قرآن کریم و روایتهای دینی در خصوص مشورت کردن نکات و مطالبی عنوان شده است؛ اما برای اینکه خط قرمزهای مشورت کردن با مردم را بدانیم، این سؤال مطرح است که حاکم و دولت اسلامی در چه اموری میتواند با مردم مشورت کند؟
خدای متعال در قرآن کریم به پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله دستور میدهد که با مردم مشورت کند و میفرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر؛ از آنها درگذر و برایشان استغفار کن و در امور با آنها مشورت کن.» نکته قابل توجه این است که گذشت و مشورت کردن با مردم در مورد احکام الهی صدق نمیکند؛ یعنی حتی رسول خدا صلیالله علیه و آله به عنوان حاکم اسلامی نمیتواند برای افرادی که از حکم الهی سرپیچی کردهاند، استغفار کند و یا با آنها درباره اینکه حکم الهی را در جامعه اجرا کند، مشورتی انجام بدهد. چون حکم و دستور الهی قاطع است و هیچ کسی حق سرپیچی از آن را ندارد، بلکه امر خدای متعال لازمالاجراست.
اما مشورت کردن با مردم در اموری قابل انجام است که مربوط به مسائل اداری و حکومتی جامعه باشد. در این نوع موارد دولت اسلامی میتواند با رأی و نظر مردم را بخواهد و در صورت امکان طبق نظر اکثریت رفتار کند.
بنابراین عبارت «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» هرچند که به صورت مطلق در آیه آمده است ولی شامل حدود شرعی و احکام دینی نمیشود. به عنوان مثال این طور نیست که اگر کسی مرتکب قتل شد، نبی مکرم اسلام او هم ببخشد و یا اگر فردی مرتکب عمل زشت زنا شد، لازم نباشد حد شرعی برای او جاری شود.
چرا رسول خدا صلیالله علیه و آله هم این اندازه اجازه و اختیار در امور دینی را ندارد؟
به این علت که اگر این نوع اطلاق تا این اندازه گسترده باشد که رسول خدا صلیالله علیه و آله به این علت که نبی و پیغمبر الهی است، بتواند گناهان کبیره را بدون اجرای حکم الهی ببخشد و یا برای انجام امور دینی با مردم مشورت کند که آیا امر خدا را اجرا کنیم یا نه، دیگر آداب و دستورات الهی لغو میشود. درواقع مشورت هم مانند طلب مغفرت و بخشش در چارچوب تدبیر امور جامعه است، نه احکام الهی. چون فقط امور و مسائل اداری جامعه است که قابلیت مشورت کردن دارد.
مشورت جایز در اسلام
منظور از امور اداری چیست که دولت و حکومت اسلامی درباره آنها میتواند با مردم مشورت کند؟
امور اداری مثل رویدادها و اتفاقهای جاری زندگی هستند که هر روز ممکن است دچار تغییر و تحول شوند. مسائلی مانند امور اقتصادی و مالی، نظامی و انتظامی و یا مسائل مربوط به ارتباطات و اداره شهرها و روستاها. این موارد، مسائلی هستند که زمان آن به دست مسئول خاصی است و همان طور که مردی میتواند در امور خانه خودش دخل و تصرفی داشته باشد، مسئولان شهر و روستا هم همین طور هستند. یعنی حاکم و دولت میتواند درباره در خصوص مسئلهای از امور تحت حکومت خودش تصمیمی بگیرد یا برنامهای را اجرا کند، چه امور داخلی او باشد و یا حتی امور خارجی.
البته این نوع برنامهها و تصمیمگیریها باید به صلاح مردمی باشد که در آن جامعه زندگی میکنند. بنابراین او باید با مردم مشورت کند، چون مسائل به زندگی آنها مربوط میشود. همان طور که خداوند متعال در این باره دستور داده است.
لزوم مشورت در امور اداری کشور
با این توضیحات عملی که درباره آن مشورت میشود باید عملی باشد که انجام یا ترک کردن آن جایز باشد.
همین طور است. جای مشورت در مواردی است که کار یا برنامهای که درباره آن مشورت میشود، کاری باشد که مجاز باشیم آن را انجام بدهیم یا نه و ما بخواهیم با مشورت کردن مشخص کنیم که آیا ترجیح این است که آن را انجام بدهیم یا به صلاح است که ترک کنیم.
این در حالی است که اموری که خداوند درباره آن دستور واجب بودن داده، نمیتوانیم ترک کنیم و مسائلی که دستور حرمت داده را نمیتوانیم انجام بدهیم. پس معنی ندارد که درباره امور دینی مشورتی صورت بگیرد. چون هیچ طرف مشورتی حق ندارد موردی که واجب است را جایزالترک بداند و یا کاری که انجام آن حرام است را اجازه انجام بدهد. چون این کار خلاف دین الهی است.
مشورت نبی مکرم اسلام با مردم
با این توضیحات آیا رسول خدا صلیالله علیه و آله در زمانی که حکومت اسلامی را تشکیل داده بودند، باز هم با مردم مشورت میکردند؟
بله. در بعضی موارد روایت شده که پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله با وجود اینکه از علم الهی و دانش و تجربه برخوردار بودند، باز هم در امور اداری و حکومتی با مردم مشورت میکردند. یکی از مهمترین نمونههای مشورت آن حضرت با مردم در زمان قبل از جنگ احد است. در آن زمان نبی مکرم اسلام مردم را جمع کرده و با آنها موضوع دفاع در برابر حمله لشکر ابوسفیان را در میان گذاشتند. در عین حال درباره این موضوع که در داخل شهر با آنها مواجه شوند و یا لشکر را به بیرون از مدینه هدایت کنند، با مردم مشورت کرده و نظر آنها را جویا شدند.
در میان مردم درباره انتخاب محل جنگ اختلافنظر شدید وجود داشت. گروهی معتقد بودند اگر جنگ در داخل شهر اتفاق بیفتد احتمال پیروزی بیشتر است، چون مردم مدینه به کوچهها و راههای شهر آشنا هستند و میتوانند دشمن را شکست بدهند. آنها میگفتند اگر در کوچههای تنگ مدینه با دشمن روبرو شویم، حتی مردان ضعیف و زنان هم میتوانند تا اندازهای به لشکر کمک کنند. این نظر به دلیل شرایط خاص مدینه در آن روزگار مورد توجه پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هم بود. آن حضرت هم در نظر داشتند که در مدینه بمانند و در داخل شهر با دشمن مواجه شده و دفاع کنند.
احترام پیامبر صلیالله علیه و آله به نظر اکثریت مردم
اما گروهی از مردم به خصوص جوانان هم میخواستند جنگ خارج از شهر و دور از خانهها باشد. در میان گروهی شعارهای شجاعانه سر میدادند که: در گذشته کسی از عرب نمیتوانست در ما طمع کرده و ما را شکست بدهد، با وجود اینکه ما مشرک و بتپرست بودیم، اما حالا که مسلمان شدهایم بعید است کسی ما را شکست بدهد. بنابراین تأکید میکردند که حتماً از شهر بیرون بروند. این نوع حماسهها باعث شد که طرفداران دفاع در بیرون از شهر بیشتر شود.
به این ترتیب پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در این مورد با مردم مشورت کردند و نظر آنها را جویا شدند. درنهایت با وجود آنکه آن حضرت تمایل به خارج شدن از مدینه نداشتند، به این مشورت و نظر جمعی احترام گذاشته و نظر اکثریت مردم را که تعداد زیادی از آنها را جوانها تشکیل میدادند، انتخاب کرده و لشکر مسلمانان را به بیرون از شهر و دامنه کوه احد منتقل کردند.
در اینجا ابهامی پیش میآید، مبنی بر اینکه در بعضی موارد مشاهده میشود که مشورت کردن و اجرای نظر اکثریت مردم، چندان رضایتبخش نیست. در حالی که اگر حکومت اسلامی نظر اقلیت را اجرا میکرد، منافع بیشتری نصیب مردم میشد!
درست است. حتی در مورد مثالی که درباره ماجرای جنگ احد زدیم و اینکه رسول خدا صلیالله علیه و آله نظر اکثریت را اجرا کردند با وجود اینکه خود ایشان هم نظری خلاف آن داشتند، نتیجه شکست ظاهری اسلام در جنگ احد بود. در حالی که اگر جنگ در داخل شهر انجام میشد، احتمال پیروزی بیشتر بود.
درست است که در بعضی از امور مشورتی و مسائلی که به رأیگیری گذاشته میشود، گاهی نظر اکثریت چندان رضایتبخش و مفید فایده نیست، اما باید در نظر داشت که سود کلی حاصل از احترام به نظر اکثریت در مجموع بیشتر است از اینکه مشورتی انجام نشود و از مردم نظرخواهی نشود. به بیان دیگر هرچند که نتیجه مشورت در بعضی از امور مفید نباشد، ولی وقتی نگاه کلی به ماجراها و رویدادهای نظام و حکومت اسلامی داریم متوجه میشویم منافع آن روی هم رفته از ضررهای آن بیشتر است.
چه منافعی در این نوع نظرخواهی و رأیگیری از مردم وجود دارد، وقتی نتیجه مشورت مفید نباشد؟
از یک طرف نظرخواهی از مردم و مشورت گرفتن از آنها در هر قالبی مانند رأیگیری و رفراندوم، باعث میشود که آنها متوجه شوند که حکومت اسلامی صلاح آنها را میخواهد و نظر مردم برایش مهم است و به آن احترام میگذارد. درنتیجه مردم بیشتر و محکمتر پای حکومت اسلامی میایستند و از آن حمایت میکنند.
از طرف دیگر همین نظرخواهی و مشورت با مردم باعث پرورش و رشد فرد و اجتماع میشود و شخصیت افراد را ارتقا میدهد. نتیجه این رشد و پرورش فکری را میتوان در رویدادها و موقعیتهای مهم اجتماعی هم مشاهده کرد. به این ترتیب یکی از عوامل موفقیت حکومت اسلامی در پیشبرد اهداف، مشورت کردن با مردم است.
ضرورت سهیم بودن مردم در نتیجه فعالیتهای حکومتی
اصولاً هر دولتی که مردم را در کارهای خودش سهیم میکند و کارها و برنامهها را با صلاحاندیشی و مشورت دیگران به خصوص کارشناسان و صاحبنظران انجام میدهد، کمتر دچار اشتباه میشود و مردم از آن دولت احساس رضایت بیشتری دارند. برعکس، هر دولت و حکومتی که خودرأی و مستبد باشد، رأیگیری و نظرخواهی را اجرا نمیکند و اشتباهات او زیاد شده و مردم از او ناراضی میشوند.
در عین حال وقتی دولت یا حکومتی در موضوعی با مردم مشورت کند و نظر اکثریت را به اجرا بگذارد، حتی اگر نتیجه کار و برنامه نامساعد باشد، باز هم مردم به او اعتراض نمیکنند که خودسرانه و مستبدانه عمل کرده است. بلکه خودشان را در نتیجه کار سهیم میدانند و سعی میکنند مشکلات را حل کنند و سازگاری بیشتری نشان میدهند. همچنین اگر نتیجه مشورت خوب و مفید هم باشد، باز هم مردم خودشان را در آن نتیجه و اثر رضایتبخش دخیل میدانند و ارتباط آنها با دولت و حکومت تقویت میشود. به همین دلیل است که خدای متعال به پیامبر خود توصیه کرده که مشورت کردن با مردم را جزء برنامههای خود قرار بدهد، هرچند که آن حضرت دارای قدرت فکری فوق العاده ای بودند ولی توجه به منافع و نتایج حاصل از مشورت با مردم را نباید نادیده گرفت.
بر همین اساس است که در پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله فرمودند: «اذا کان امرائکم خیارکم و اغنیائکم سمحائکم و امرکم شورى بینکم فظهر الارض خیر لکم من بطنها و اذا کان امرائکم شرارکم و اغنیائکم بخلائکم و لم یکن امرکم شورى بینکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها؛ زمانی که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران و مردم ثروتمند شما سخاوتمندان و کارهایتان با مشورت انجام شود، روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است (لایق زندگی و حیات هستید) اما وقتی زمامداران شما، بدهای شما و توانگران شما مردمی بخیل بوده و در کارها مشورت نکنید، در این شرایط زیر زمین از روی آن برای شما بهتر خواهد بود.»
انتهای پیام/