پیش فروش مخازن زباله شهر به مافیای پسماند
یک کارشناس شهری درباره شرایط تهران گفت: متأسفانه مخازن زباله شهر پیش فروش مافیای زباله میشود و مدیریت شهری علی رغم هزینههای جمع آوری و امحا، از سرمایه ارزشمند قابل بازیافت در پسماندها بی بهره میماند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ سمانه عابدی هیئت علمی دانشگاه دکتری اقتصاد محیط زیست و منابع طبیعی از دانشگاه تهران در یادداشتی نوشت: بطور کلی نارساییهای ما در شهر از سه حوزه خارج نیست. یا نقص در قوانین، یا ناکارآمدی در حوزه اجرا و یا نارسایی در حوزه نظارت بر اجرا. در دو دهه گذشته مصوبات متعددی در شورا به تصویب رسیده است، اما سوال این است که چند درصد مصوباتی که تاکنون به تصویب رسیده به اجرا درآمده؟ چقدر این مصوبات با سطح نیاز شهروندان منطبق بوده؟ و تا چه میزان رضایتمندی شهروندان را به همراه داشته است؟ نگاه ما نباید به شهر نگاه مدیریتی از بالا به شهر باشد بلکه باید تمام تصمیم گیریها و برنامه ریزیهایی که انجام میدهیم منطبق بر اولویتها و نیازهای شهروندان باشد.
بطوریکه مشارکت و تقاضای مردم در برنامه ریزیها ملاک عمل قرار گیرد. بطور مثال در طرح میدان امام حسین و پیاده راه 17 شهریور، خواسته و تقاضای شهروندان ساکن در آن محله عملا در آن بی اثر بود. این طرح علی رغم نگاه توسعهای، از منظر شهروندان یک تحمیل ضد حقوق شهروندی است. ساکنین ناراضی، کسبه ناراضی، پیاده و سواره ناراضی و بعد از اجرای پروژه و هزینه کرد، تازه کمیته بازکاوی علل نارضایتی تشکیل میشود! خوب این همان چرخه معیوب برنامه تا نظارت است که عملا مردم در آن سهمی ندارند!
در دو دوره گذشته شورا در تهرانگردیها حضور داشتم، منطقه به منطقه محله به محله بازدیدهایی داشتیم و از نزدیک با چالشهای هر منطقه آشنا میشدیم. از نگاه من کلانشهر تهران دارای 22 منطقه نیست، بلکه مجموعهای از 22 شهر کوچک با ویژگیها، ظرفیتها، فرصتها و نیازهای مختلف است که قاعدتاً نمیتوان با یک نسخه کلی در شهر بر همه مناطق مدیریت کرد. زیرا توزیع نامتوازن امکانات در شهر باعث ایجاد شکاف عمیق در برخورداری از خدمات شهری شده و این قبیل نارساییها در قرن پیش رو حقیقتا شایسته پایتخت نشینان نیست!
اینکه، بعد از گذشت 3 دهه از آغاز طرح شبکه فاضلاب شهر تهران، هنوز بسیاری از نقاط شهری از عدم اتصال به اگوی سراسری و یا اجرای ناقص و غیر مهندسی تاسیسات که باعث بازگشت فاضلاب به داخل ساختمانهای میشود رنج میبرند.
اینکه، شهرسازی افسارگسیخته افقی و عمودی حجم شهر را طی میکند و جایی برای نفس کشیدن در شهر باقی نمیگذارد. سایه برجها و پیشروی ساخت و سازها، چناران ولی عصر را در کمند مرگ کشانده؛ در شهرک اکباتان توسعه عمودی با هدف ایجاد فضاهای خدماتی و فضاهای سبز انجام گرفت اما نتیجه آن میشود حذف همان فضاهای سبز برای ساخت و سازهای دیگر.
اینکه، هنوز ساخت و بهرهبرداری از ساختمانهای بلند مرتبه در معابر کم عرضی صورت میگیرد که حتی امکان عبور خوردورهای امداد رسان و آتش نشانی را هم ندارد.
اینکه، مخازن زباله شهر پیش فروش مافیای زباله میشود و مدیریت شهری علی رغم هزینههای جمع آوری و امحا، از سرمایه ارزشمند قابل بازیافت در پسماندها بی بهره میماند. در گوشه از تهران کوهی از زبالههای قابل بازیافت دست به دست دهها نیروی کار کودک و نوجوان از سطح شهر جمع آوری، تفکیک و حتی وزن شده و برای صادرات و استفاده صنایع مختلف بار کانتینرهای عظیم میشود. در حالی که در یک سو شهرداری هر روز داد درآمدهای پایدار و ناپایدار می زند و فقط هزینه میکند، جای دیگر درآمدها در گردشی عظیم در جریان است و در سوی دیگر انبوهی از پسماندهای ویژه که هنوز در رفع و دفع آن بحثهای بسیار دارد، و یا با پسماندهای جدیدی که در قوانین فرادست اشارهای به آن نشده است مثل پسماندهای الکترونیک و نظایر آن مواجه است که در چرخهای مبهم گرفتار مانده است.
مدیریت شهری زنجیرهای به هم پیوسته از برنامه تا اجرا و در نهایت نظارت بر اجرا و عملکرد است. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که وقتی برنامهای تنظیم میشود حتما باید برنامه شاخص و چارچوب زمانبندی مشخص داشته باشد تا امکان پایش آن میسر بوده و بتوان از آن خروجی مطلوب را دریافت کرد. در حالی که بسیاری از برنامههایی در شهر اجرا میشود چون شاخص پایش عملکردی مناسب ندارد، عملاً نمیتوان از صفر تا صد آن را رصد کرد و نتیجه آن این حالت در هم ریختگی و گسستگی در مدیریت شهری میشود.
انتهای پیام/