ترجمه "اعتراض اجتماعی" به زبان "انتخاب سیاسی"
هرکسی که از وضع موجود، ناراضی است، در این «حس» به خطا نرفته، امّا هرگز نباید تصوّر کند که این «انتقاد» و «مخالفت» را باید از طریقِ «قهر سیاسی» بیان کند، در غیر این صورت، چهبسا وضع موجود، تداوم یابد و حتّی بر حجم دشواریها افزوده شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مهدی جمشیدی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، نوشت:
[1]. آیتالله خامنهای در سخنرانی اخیر خویش گفت: «قشر ضعیف/ محرومِ مردم» به دلیل اینکه از «برآورده نشدن توقعاتِ بجای خود» گلایه دارند، دچارِ «تردید» برای شرکت در انتخابات شدهاند، امّا واقعیّت این است که هر چند مسئولان باید در طول سالهای گذشته به این قشر، رسیدگی میکردند و از این جهت، گلایۀ آنها بجاست، امّا تصمیم آنها دربارۀ «قهر کردن با انتخابات»، مشکلی را حل نمیکند؛ چراکه راهحل، عبارت است از حضور در انتخابات و رأیدادن به کسی که از عهدۀ حل مشکلاتِ معیشتیِ آنها برمیآید.
[2]. در طول هشت سال گذشته، دولت اعتدالگرا بر اساس یک تحلیل سادهاندیشانه و ناصواب، تمام تخممرغهای خود را در سبد «مذاکره با آمریکا» قرار داد و تمامیّت اقتصاد را متوقف بر این امر کرد، بهطوریکه اقتصاد ما نسبت به تصمیم و رویکرد دولتهای غربی، «شرطی» و «وابسته» شد. این وضعِ «تعلیق» و «تعویق»، هشت سال ادامه یافت و همچنان نیز در جریان است؛ چنانکه دولت اعتدالگرا، حتّی اکنون نیز که در ماههای پایانی خویش است، باز در پی «مذاکره» است و «گشایش اقتصادی» را از این زاویه میجوید. این وضع موجبِ «بیثباتی اقتصادی» و «تلاطمهای معیشتی» بسیار گسترده و بیسابقه شد. در این حال، قشر ضعیف/ محروم، بیش از دیگران دستخوش «فشارها و چالشهای معیشتی» شدند و از هر سو، سالهای بسیار تلخ و سختی را از سرگذراندند.
[3]. «انتظار کشیدن» و «امید بستنهای مکرّر» به امری که حاصلی ندارد، اعصاب عمومی را بسیار فرسود و شکستهشدنِ «امید اجتماعی»، ذائقۀ مردم را تلخ کرد. در هر مقطع زمانی، «وعدهپراکنی» و جامعه با «وعدههای خیالی» سرگرم شد، امّا هیچگاه نتیجهای به دست نیامد، بلکه روزبهروز اوضاع و احوال اقتصاد بدتر و بدتر شد و مردم بیش از گذشته در تنگنا و دشواری قرار گرفتند. چرخۀ باطل «امید بستن و ناامید شدن» و «در انتظار یک اتّفاق خوب نشستن و حاصلی را ندیدن» مردم را «خسته و دلسرد» کرد. سیاستهای نسنجیدۀ دولت اعتدالگرا، نهفقط سرمایۀ اجتماعیاش را تخریب کرد و محبوبیّت آن را به گونهای چشمگیر کاهش داد، بلکه ناکارآمدیهای آن نیز به نظام اسلامی سرایت کرد و پارهای از مردم، «اعتماد سیاسی» خود را از دست دادند. این نتایج، طبیعی هستند و از روندی که در هشت سال گذشته پدید آمد، نمیتوان توقعی جز این داشت. این وضع، از جمله «تلفات و صدمات اجتماعیِ» دولت اعتدالگراست که «امکانها و بضاعتهای اجتماعی» را بهشدّت تخریب کرد.
[4]. روشن است که «امید اجتماعی» در کوتاهمدّت بازسازی نمیشود و نمیتوان انتظار داشت که مردمِ «سرخورده» از سیاست اقتصادیِ ناروای دولت اعتدالگرا، بهسادگی و بهزودی، این «گذشتۀ تلخ و تاریک» را به فراموشی بسپارند و به صحنۀ «بازی سیاسی» وارد شوند. حجم تنگناها و تلاطمها، آنقدر زیاد بوده که هیچ نقطهای از «زندگی روزمرّۀ مردم» از تأثیر منفی و منهدمکنندۀ آنها، در امان نمانده است. مردم در این سالهای ناگوار، هر روز کامشان تلخ شده و نتایج زیانبار اقتصاد برجامی را در عرصۀ زندگی خود، بهخوبی احساس کردهاند. این «حس عمیق و ناگوار»، وجود آنها را فراگرفته و موجباتِ «نارضایتی عمیق» و «ناخرسندی ناامیدانه» را فراهم ساخته است. بااینحال نباید از «گفتن»، منصرف شد و «زنجیرۀ تواصی به حقّ» را گسست، بلکه باید گفت و ذهنها را روشن کرد و گِرهها را گشود.
[5]. مواجهۀ منطقی با این مسئله، آشکار و واضح است؛ هرکسی که از وضع موجود، ناراضی است، در این «حس»، به خطا نرفته و حقّ دارد معترض و مخالف باشد، امّا هرگز نباید تصوّر کند که این «انتقاد» و «مخالفت» را باید از طریقِ «قهر سیاسی» بیان کند و با استناد به وضع معیشتی خود، از «انتخابات» کنارهگیری نماید، در غیر این صورت، چهبسا وضع موجود، تداوم یابد و حتّی بر حجم دشواریها افزوده شود. بنابراین راهحل، «انتخاب سیاسیِ عاقلانه» است، نه «قهر سیاسیِ منفعلانه».
انتهای پیام/