شیرینترین سفر حمید برقعی به مشهد + فیلم شعرخوانی جدید برای امام رضا(ع)
حمید برقعی، شاعر برجسته کشور ماجرای اولین سرودهای را تعریف میکند که پخش آن در سرتاسر حرم امام رضا (ع) او را هیجانزده کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدحمیدرضا برقعی، شاعر نامآشنای کشور مهمان دیشب برنامه «دست در دست» شبکه دوم سیما بود. او در گفتوگویی صمیمانه به چند سؤال پاسخ داد و یکی از اشعار خود که تاکنون در جایی نخوانده بود را تقدیم به ساحت مقدس علی بن موسی الرضا علیه السلام کرد.
برقعی خاطرهای را از پخش اولین شعر خود در حرم امام رضا بیان کرد و گفت: اولین شعر بدون ایراد وزنیام برای امام رضا (ع) بود که همان موقع با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و میدیدم که مردم آن را به یکدیگر پیامک میکردند. مطلع این سروده چنین بود: «ای راهب کلیسا دیـگر مــزن به نـاقوس، خاموش کن صدا را، نقاره میزند توس ...» شاید الان این موضوع خیلی برایم رنگی نداشته باشد اما 14-15 سال پیش که تازه شعر میسرودم، دوست داشتم که آن را برای همه بخوانم، تشویقم کنند و ...
وی اضافه کرد: خاطرم هست وقتی این غزل را نوشتم به یکی از مداحان کشور داده بودم؛ برای زیارت به مشهدالرضا رفته بودم و زمانی که وارد صحن شدم، دیدم که همین شعرم از طریق بلندگوها پخش میشود و مداحی آن را میخواند. در ابتدا فکر میکردم که دارم اشتباه میکنم و در خیالم است اما واقعاً شعرم از همه صحنها پخش میشد. این سفر، خاطرهانگیزترین سفرم به مشهد بود.
او همچنین درباره لذتبخشترین لحظه عمر شاعری خود گفت: همیشه فکر میکردم که لذتبخشترین لحظه برای یک شاعر زمانی است که شعرش را ارائه میکند اما مدتی گذشت و فهمیدم که وقتی شعری را مینویسم، بهترین لحظه برایم رقم میخورد. باز هم زمان گذشت و اکنون متوجه شدم زمانی که ایدهای ناب برای سرودن شعر به ذهنت میرسد، بهترین زمان است.
برقعی در بخشی از این برنامه یکی از سرودههای جدیدش را خواند. فیلم شعرخوانی او را در زیر میتوانید ببینید:
مسیر من به سوی خانهات افتاد در باران
ورق میزد زیارتنامهات را باد در باران
چنان آغوش گرمت را دل هر صحن حس میکرد
که هر آیینهای حتی صدا را منعکس میکرد
صدایی ناگهان آمد، صدا فریاد عالم بود
صدا آرام و آشفته، پریشان و منظم بود
نفسها همنفس در سینهها، فریاد هم بودند
تمام زائران نقارهزنهای حرم بودند
بکوب آری، بکوب آری که سرتاسر، جهان گوش است
شفا میریزد از دیوار و در، نقاره چابوش است
بکوب آری که با نقارهات در دل ملالی نیست
که در دنیا به جز آهنگت آهنگ حلالی نیست
به وجد آمدم وجودم بیخود از خود پردرآوردم
میان شعر از نقارهخانه سردرآوردم...