خامه‌یار: هنر مقاومت در سریال‌های لبنان ظهور یافته / معامله قرن ترامپ، هنرمندان عرب را هوشیار کرده است

رایزن فرهنگی ایران در لبنان می‌گوید که فیلمسازان عرب از مکتب سینمای مقاومت به عنوان مکتبی فاخر یاد می‌کنند که از آن درس می‌گیرند. تهران توانسته محفلی برای سینماگران مسلمان باشد اما همه‌چیز به توجه و اقبال خود مسئولین فرهنگی ما در کشور بازمی‌گردد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم لبنان و سوریه دارای روابط نزدیک با ایران هستند و آنان را بدون شک از حیث راهبردی می‌توان دوست و همراه دانست. این همراهی و دوستی در تمام سال‌های قبل بیشتر در زمینه‌های سیاسی و امنیتی و کلان بوده و البته ضمن آنکه در زمینه‌های فرهنگی و هنری نیز فعالیت و تعاملات و تبادلات زیادی انجام شده است به آن نقطه طلایی خود نرسیده است؛ اگرچه زمینه‌های آن در سال‌های قبل به کمک رایزنان، سفیران و فعالان و هنرمندان تا حد قابل توجهی انجام شده است.

براستی بعد از فیلمی مانند «بازمانده» ساخته مرحوم سیف الله داد و «33 روز» ساخته جمال شورجه، چند فیلم و یا سریال قابل توجه به عنوان تولید مشترک میان ایران و کشورهای مسلمان منطقه و عرب انجام شده است. صحبت‌های ما با رایزن فرهنگی ایران در لبنان نشان می‌دهد که قبل از هرچیز وضعیت هنری و سینمایی کشوری مانند لبنان و سوریه از وضعیت چندان خوبی برخوردار نیست و باوجود آنکه زمینه‌هایی مانند بازیگران و موقعیت و مضامین دراماتیک وجود دارد، خبری از «صنعت سینما» به معنای جدی و واقعی نیست.

نمایی از بازمانده

از این رهگذر جریان مقاومت در منطقه و در حوزه سینما دچار ضعف و خلل‌هایی است که باید مرتفع شود هرچند که فعالیت‌های خوبی اخیراً در حوزه تلویزیون آنجا انجام شده که می‌توان آن را نقطه روشن و سکوی پرتابی برای شکل‌گیری سینمای مقاومت و آرمان قدس دانست.

اما بررسی دقیق و روشن ابعاد پرونده سینمای لبنان جز با گفت‌وگو با فعالین حاضر در کشورهای منطقه ممکن نبود. افرادی که خود از نزدیک نقاط قوت و ضعف را دیده و به نگاه کارشناسانه رسیده باشند. از این رو با «عباس خامه‌یار» رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان صحبت کردیم تا بتوانیم نگاه جامعی از وضعیت سینمای لبنان و منطقه و همین‌طور شکل‌گیری سینمای مقاومت پیدا کنیم و بدانیم که جشنواره‌های سینمایی ما برای رونق‌دادن به موضوع مقاومت و جهان اسلام چه نقشی دارند؟

تولیدات سینمایی منطقه اکثراً مشترک ساخته می‌شود

* آقای خامه‌یار علت اینکه تولیدات سینمایی لبنان و دیگر کشورهای مسلمان منطقه در زمینه‌های مقاومت و جهان اسلام کم است چیست؟ چرا بعد از این همه سال هنوز ایران است که در تولیدات سینمایی منطقه نقش ایفا می‌کند؟

قبل از هر چیز باید یادآور شوم که لبنان در صنعت تولیدات سینمایی چندان قدرت‌مند نیست و در حوزه مقاومت آنچه که تولید می‌شود نیز با همکاری برخی از کشورهای همسایه مانند سوریه و فلسطین و نیز ایران صورت گرفته است که در این میان می‌توان به فیلم‌های " 33 روز" به کارگردانی، جمال شورجه، "السّر المدفون" (راز پنهان) به کارگردانی علی غفاری، "حبل کالوَرید" (طنابی مانند رگ گردن) به کارگردانی مسعود اطیابی، اشاره کنم که بازیگران لبنانی دارد. فیلم‌های مشترکی با سوریه و فلسطین بین سال‌های 2009 تا 2017 تولید شده است که می‌توان به فیلم‌های "اهل الوفا"، "عصفور الوطن"، "ارض الحکایة"، "خلة الورد" و "رد القضاء" اشاره کرد. اما کارهای مستقل و فاخر کمتر توسط لبنان انجام شده است.

بنابراین لبنان فاقد صنعت سینما به مفهومی که در نظر داریم است اما این موضوع تنها شامل حال لبنان نیست بلکه سوریه نیز به علت بحران‌های اقتصادی، نظامی و امنیتی که در 10 سال اخیر دچار آن شده از نظر تولیدات سینمایی بسیار ضعیف شده است. در صحبتی که با وزیر فرهنگ سوریه داشتم به این نکته مهم اشاره کردم که باید در زمینه مستندسازی وارد شوید و اتفاقات مهم این سال‌ها را از جمله تخریب مظاهر تمدنی سوریه و وحشی‌گری‌های داعش و تکفیری‌ها نمایش دهید تا در تاریخ بماند. باید اهداف شیطانی آنها گفته شود تا نسل‌های بعدی از آن با خبر شوند.

بیشتر بخوانید

 

 

داعش شرایط شکل‌گیری سینمای مقاومت را برهم زده است

کشور فلسطین نیز به مراتب، شرایط بدتری را داشته و از نگاه‌های گوناگون سیاسی و امنیتی چنان گرفتار مشکلات‌ عدیده‌ای است که اجازه تولید فیلم‌‌های حرفه‌ای، خصوصاً در حوزه مقاومت را در بدترین شرایط، ندارند. از این رو در سه حوزه لبنان، سوریه و فلسطین باید گفت که صنعت سینما به صورت جدی وجود ندارد و به طور طبیعی حوزه مقاومت نیز چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

نمایی از ریسمانی نزدیک‌تر از رگ

البته در این میان بازیگران و هنرمندانی، توانسته‌اند جایگاه هنری قدرتمندی داشته باشند و به شهرت برسند. بالطبع آنان نیز، غیر از سریال‌‌های خودشان، بیشتر با کشورهای خارجی قرارداد می‌بندند و در فیلم‌های خارجی بازی می‌کنند. البته برخی از آن شرکت‌ها، شرکت‌های ضعیفی‌اند و تولیداتشان هم مشترک است و به صورت موردی کار می‌کنند. بنابراین باید گفت اثرگذاری خارجی و جهانی صنعت سینمای این سه کشور وجود داشته اما خیلی قدرتمند نبوده است.

در این میان باید گفت آنچه که رونق دارد، صنعت تولید سریال‌ است که نسبت قوی‌تری از تولیدات سینمایی آنها دارد و اتفاقاً در سال‌های اخیر نگاه جریان مقاومت نیز در میان آنان شکل گرفته است و در برخی از سریال‌های خود به این سمت رفته‌اند. مانند سریالی که با عنوان "نگهبان قدس" از شبکه افق پخش شد که درباره زندگی و مبارزات یک سراسقف مسیحی به نام "کاپوچی" از مبارزان ضداسرائیلی است و حتی با امام و رهبر انقلاب هم دیدار داشته است. این سریال محصول شبکه المیادین لبنان است و میان مخاطبان کشورهای عربی توانست به خوبی جای خود را بازکند و تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین سریال‌های جهان عرب شود.

این دست سریال‌ها محدوده جغرافیایی ندارند و فرامرزی و فرامنطقه‌ای‌اند و همه‌جا پخش می‌شوند و مورد استقبال کشورهای همسایه قرار می‌گیرند. به ویژه فرایند فضای مجازی نیز در گسترش و پخش کردن آنها سهم ویژه‌ای دارند. جالب اینجا است که برخی از این سریال‌ها در جشنواره‌ها نیز شرکت کرده، مورد تقدیر قرار می‌گیرند. اما این ویژگی‌ها در حال حاضر برای سینمای این کشورها فراهم نیست و بیشتر تمرکز و سودآوری آنها روی صنعت سریال است.

یکی از عوامل موفقیت این سریال‌ها، رابطه عاطفی میان هنرمندان با جهان عرب است. این ارتباط عاطفی به صورت گسترده‌ای در سطح جهان عرب میان مردم و آنان وجود دارد و باعث می‌شود که به محبوبیت آنان اضافه شود و بیشتر در میان کشورهای عربی دیده شوند.

موضوع مقاومت در سریال‌های عربی در حال جان گرفتن است

* برای ما سؤال است که چرا باوجود اینکه صنعت سریال‌سازی در کشورهای عربی قوی است سینما آن‌قدر ضعیف است؛ چون این دو صنعت از نقاط قوت مشترک زیادی برخوردارند و می‌توانند به یکدیگر کمک کنند؟

این موضوع دلایل مهمی دارد. اولاً رسانه‌ ملی لبنان و کشورهای دیگر نیازمند سوددهی و گردش مالی‌اند، لذا تولید سریال‌ این پتانسیل را به شکل بسیار مطلوبی دارد و در سال‌ نیز فروش بسیار خوبی را از طریق فروش محصولات خود در کشورهای دیگر به دست می‌آورد. از سوی دیگر قابلیت عرضه بسیار آسان‌تری دارد و مانند فیلم سینمایی با دشواری‌های پخش جهانی روبرو نیست.

دیگر این که، در فرصت‌هایی مانند ماه مبارک رمضان سریال‌ها قابلیت بهتری برای فروش و دیده شدن دارند. این رویه از قدیم وجود داشته و در حال حاضر شدت گرفته است. برخی از بازیگران عرب مانند «درید لحام» که هم بازیگر بزرگ و هم ناقد معروفی است و در سریال‌های اجتماعی منتقدانه بازی می‌کند، به تنهایی یک برند بزرگ و معتبر در جهان عرب به شمار می‌رود و به واسطه سریال‌هایی که بازی می‌کند در میان کشورهای گوناگون شناخته شده است. به همین دلیل، سریال‌های عربی، بازار و مخاطبین بسیار خوبی دارد که در مقابل آن صنعت سینما  وفیلم نتوانسته از این امکانات برخوردار باشد.

درید لحام بازیگر و منتقد عرب

اما با تمام این اوصاف در سال‌های گذشته نیز نگاه مقاومت در سریال‌های عربی بسیار کم رمق ظهور کرده اما اخیرا با ساخته شدن سریالی مانند "نگهبان قدس" نگاه به مقاومت نیز در حال جان گرفتن است.

* در سال‌های قبل نگاه مقاومت در سریال‌های عربی کمتر دیده می‌شد و شاید بتوان گفت که اصلاً مورد توجه نبود؛ علت اینکه این مسئله در حال ورود به صنعت سریال‌سازی است چیست؟

به موضوع درستی اشاره کردید، این اتفاق خود زاییده سه عامل ذیل است:

عامل اول، شفافیت رویارویی امروز مقاومت با دشمنانش است.  یعنی آشکار شدن همه مشکلات فلسطین و فجایع آن. همین اتفاق باعث می‌شود که هنر نیز به صورت شفاف وارد میدان بشود و علیه مخربان امنیت و ملت فلسطین حرف بزند و برای صیانت از اهدافشان فعالیت کند.

 امروز مسئله قدس، بحث فرامذهبی و فرادینی و قومیتی است و در واقع تبدیل به یک قضیه انسانی شده که در سطح جهان مطرح است. دلیل آن نیز، پیروزی‌های اخیر غزه و اتفاقاتی است که در فلسطین رخ داده است. کشورهای غربی هر اندازه هم که بخواهند این واقعیت را مخفی کنند، مردم خودشان نخواهند گذاشت. درباره مسائل اخیر فلسطین به حدی خشم مردم کشورهای غربی بالا رفته بود که امکان مخفی کردن این فاجعه بزرگ وجود نداشت. 

وسعت موضوع فلسطین و قدس به حدی زیاد است که به محض تولید یک اثر سینمایی و هنری در زمینه‌های گوناگون، بلافاصله ترجمه و  منتشر می‌شود، و همین امر، نقطه مثبتی به شمار می‌رود.

 نکته دوم، این که هر آنچه، به عنوان بهار عربی و تحولات اسلامی در منطقه رخ داد، باعث شد تا سریال‌های عربی رنگ و نگاه سیاسی به خود بگیرند، و آنهایی که با مقاومت قرابتی دارند دست به تولید بزنند.

معامله قرن ترامپ هنرمندان و نخبگان عرب را هوشیار کرده است

اما عامل سوم به تجزیه‌طلبی غرب علیه کشورهای مسلمان مانند عراق و سوریه و فلسطین بازمی‌گردد. باید برای توضیح، این مطلب را بیان کنم که در اولین تجزیه‌طلبی در کشورهای جهان اسلام در سال 1916 پس از بیانیه بالفور، استعمارگرانی مانند انگلیس و فرانسه این حق را به خود دادند که فلسطین را به راحتی و بدون هیچ اجازه‌ای در اختیار یهودیان قرار بدهند.

حال پس از تلاش‌های استکبار مانند آمریکا برای ایجاد شرارت در منطقه و ایجاد داعش، خواستند تا سوریه و عراق را تجزیه کند و در ادامه فلسطین را هر روز کوچک‌تر کند. این اتفاق حتی در لبنان نیز در حال رخ دادن بود.

اما باید گفت، همان‌طور که تجزیه‌طلبی یک قرن قبل بعد از بیانیه بالفور صورت گرفت این تجزیه‌طلبی اخیر نیز با بیانیه بالفور 2 یا همان معامله قرن ترامپ آغاز شد. اما این بار نخبگان و هنرمندان عرب مانند سوریه و لبنان نتوانستند نسبت به این جنایت، بدون واکنش باقی بمانند و تلاش کردند تا علیه عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل وارد عمل شوند.

کاریکاتور معامله قرن

این اتفاقات اخیر باعث شد تا جبهه مقاومت از صنعا تا دمشق و از آن‌سو از بغداد تا تهران و بیروت شکل گیرد.

کرونا سالن‌های سینمای لبنان را متوقف کرد

* با توجه به صحبت‌های شما سینماهای لبنان فیلم و برنامه خاصی نباید داشته باشند. آیا فیلمی هست که اکران کنند؟

سالن‌های سینمای لبنان بسیار مدرن و باکیفیت‌اند اما دو عامل آنها را متوقف کرده است، نخست بحران اقتصادی و دیگری کرونا است که به نوعی جنبه اقتصادی دارد. امروز بحران اقتصادی لبنان در تاریخ این کشور بی‌سابقه بوده و سینما جایگاهش را به همین دلیل از دست داده است و دیگر اولویت مردم رفتن به سینما نیست.

بیشتر فیلم‌هایی که در سینماهای لبنان اکران می‌شوند، فیلم‌های خارجی و ترجمه شده است. البته فیلم‌های مقاومت و ایرانی نیز در اینجا اکران شده و بزودی یکی دیگر از فیلم‌های ایرانی با موضوع مقاومت در لبنان اکران خواهد شد.

در لبنان نیز مانند دیگر کشورهای منطقه، هفته سینمای ایرانی نیز برگزار می‌شود، که توانسته تأثیرگذار باشد و مردم لبنان را با سینمای ایران آشنا کند. حضور ما در جشنواره‌های دنیا باعث شد تا حدی در سطح جشنواره‌ها شناخته شویم که فیلمسازان مصری از فیلم‌های ایرانی تعبیر به "میوه جشنواره‌ها" کرده‌اند. به همین دلیل، فیلم‌های ایرانی در دنیا شناخته شده است؛ و یکی از دلایل آن نیز همین هفته‌های فرهنگی سینمای ایران است که برگزار می‌شود.

اخیراً در کویت مأموریت داشتم؛ در آنجا نیز جشنواره سینمای ایران برگزار شد که فیلم‌های ما حرف اول را می‌زد. از دیگر عوامل موفقیت سینمای ما در منطقه همکاری شبکه‌های همسو است که توانسته در ایجاد مخاطب جهانی نقش مهمی ایفا کند. مانند سریال های مریم مقدس و یوسف پیامبر و...

مشکل اساسی ما در آوردن و تولید این‌ فیلم‌ها در مرحله اول، ترجمه و دیگری بروکراسی حاکم بر آن است که باعث می‌شود سرعت پخش و نمایش فیلم‌ها و سریال‌های ما در آنجا با مشکل مواجه شود.

بد نیست اینجا به فعالیت گسترده ترکیه در صنعت سریال‌سازی اشاره کنیم. ترکیه با این کار توانست در جذب تروریسم فعالیت بسیار بزرگی کند به طوری که در سال، چندین هزار نفر برای تماشا و عکس  گرفتن از اماکن تاریخی مصنوعی و ساختگی برای سریال‌ها به آنجا می‌روند. صنعت تولید سریال‌ در ترکیه باعث شده تا صنعت گردشگری در آنجا به حرکت بیفتد و رونق پیدا کند که نشان‌دهنده اهمیت این صنعت در این کشور است.

تهران محفل فیلمسازان مسلمان و مقاومت شده است

* آقای خامه‌یار به عنوان سؤال پایانی می‌پرسم که در دو جشنواره جهانی فیلم فجر و مقاومت به عنوان جشنواره‌های بین‌المللی موضوع مقاومت و فلسطین را مورد توجه خود قرار داده‌اند؛ تحلیل شما از عملکرد این دو جشنواره نسبت به موضوع مهم آرمان قدس و مقاومت چیست؟ آیا توانسته‌ایم در این حوزه موفق باشیم؟

جشنواره‌های داخلی ما مانند جشنواره فجر و به ویژه جشنواره فیلم‌های مقاومت، در ایجاد محفلی برای فیلمسازان مقاومت نقش مهمی ایفا کرده‌اند. حتی داورانی از کشورهای عربی و مسلمان به اینجا آمدند و از حضور و فعالیت در ایران بسیار خرسند بودند. رایزنان ما نیز در خصوص ارائه و معرفی فیلم و فیلمساز به این جشنواره‌ها فعالیت داشته‌‌اند و نباید بگوییم که هیچ کاری در این زمینه صورت نگرفته است.

جشنواره‌های فیلم‌های فجر و مقاومت در منطقه و حتی در سطح جهانی، جشنواره‌های جاافتاده و مهمی‌اند و باید برای ارتقا و تقویت این جشنواره‌ها تلاش کنیم.

به نظرم جشنواره فیلم‌های مقاومت، فعالیت بهتری در زمینه مقاومت و فلسطین داشته است که البته باید هم همینطور باشد. هم در تراز دادن و هم جوایز و رسانه‌ای کردن توانست به خوبی و قدرتمندانه کار کند. جشنواره مقاومت امیدی برای کشورهایی مانند لبنان، سوریه و فلسطین است زیرا هم توانست فضای اختصاصی در اختیار هنرمندان آن قرار دهد و هم از سویی بدون اینکه بخواهد رقابتی میان فیلمسازان شکل دهد همه آنان را مورد توجه قرار می‌دهد. در کنار آن کنفرانس بین‌المللی افق نو نیز توانست در ایجاد این محفل نقش مهمی را ایفا کند و هنرمندان زیادی را از جهان اسلام و اروپا به ایران دعوت کند.

اما باید گفت که رونق‌گرفتن و فعالیت مداوم میان ایران و منطقه در حوزه سینما و مقاومت نیازمند اقبال مرکز و خود تهران است. سینماگران عربی و مسلمان که به موضوع مقاومت علاقه‌ دارند، می‌گویند که مکتب سینمایی مقاومت که حاصل سینمای انقلاب اسلامی ایران است مکتب فاخری است که می‌توان از آن آموخت. از سویی سینمای ما می‌تواند برای آنان افتخارآفرینی کند و شهرت برایشان به ارمغان بیاورد. برای همین اقبال و علاقه آنان برای حضور در تهران بالا است اما همان‌طور که گفتم همه‌چیز به برخورد و رویکرد نهادهای فرهنگی مستقر در تهران بازمی‌گردد.

گفت‌وگو از محمدباقر صنیعی منش

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط