ماجرای ۳۹ سال ابهام در پرونده ربودن حاج احمد چیست؟
برخی معتقدند به صلاح نیست که نظر قطعی در مورد شهادت یا زنده بودن چهار دیپلمات ربوده شده بدهیم. وقتی ۳۹ سال از ابهامات این پرونده میگذرد، چه مصلحتی در این باره نهفته است.
خبرگزاری تسنیم-نجمه السادات مولایی
39 سال پیش یعنی 14 تیر 1361 احمد متوسلیان فرمانده تیپ 27 محمد رسول الله(ص) و فرمانده نیروهای ایرانی که به سوریه اعزام شدند به همراه سه تن از همراهانش توسط فالانژهای لبنانی در حین ورود به شهر بیروت و بههنگام عبور از پست ایست و بازرسی ربوده شدند. در این آدمربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی بهاسارت درآمدند. در تمام این سالها هیچ خبر قطعی از زنده بودن یا شهادت این افراد در دست نبوده است. اما همواره سناریوهایی با احتمال شهادت یا احتمال اسارتشان وجود داشته و دارد.
آخرین مقام مسئولی که در مورد وضعیت این چهار دیپلمات اظهار نظر کرد، سردار حسین دهقان وزیر دفاع سابق بود که در مصاحبه ای گفت: «ادعای ما این است که اینها زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجود دارد... دولت این مسئله را پیگیری خواهد کرد.» بازتاب مردمی و رسانهای این خبر از زبان وزیر دفاع گستره وسیعی پیدا کرد. برخی شخصیتهای سیاسی کشور از جمله محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم با اشاره به اظهارنظر جدید وزیر دفاع، این موضوع را تأیید کردند.
هرچند شخصیت های سیاسی و فرهنگی زیادی در مورد وضعیت حاج احمد اظهارنظر کرده اند ولی هیچ کدام جزو مقامات رسمی کشوری نبوده اند و بعد از اظهارات سردار دهقان به غیر از بیانیه ای که هر سال توسط وزارت خارجه در سالروز ربوده شدن این دیپلمات ها منتشر می شود، هیچ اظهار نظری در مورد آنان صورت نمی گیرد. وزارت خارجه هرساله در این بیانیه زنده بودن دیپلمات ها را یادآور می شود و رژیم صهیونیستی را مسئول آن عنوان میکند. بعد از اظهارات دهقان موجی از اشتیاق مردم برای تصویرسازی از چهره حاج احمد بعدت از سی و جند سال به راه افتاد و گمان اینکه او این روزها چه خواهد کرد؟
ماجرا گذشت و سالهای بعدش نیز عدهای تلاش کردند گمانه زنیها را بر شهادت حاج احمد قوت ببخشند. تریبونهایی را در اختیار گرفتند و به حکم همرزم بودن یا سفرهای متعدد به لبنان و پژوهش در این زمینه خود را محق دانستند تا در این باره قضاوت کرده و پرونده چهار دیپلمات ربوده شده را به زعم خود ببندند.
احسان محمدحسنی، مسئول سازمان هنری رسانهای نیز کرنومتری را یک سال پیش یعنی در 13 تیرماه سال 1399 روشن کرد و نوشت: «اکنون میتوانیم مجسم کنیم که در همین نزدیکیها و ماههای آینده و تا قبل از فرارسیدن چهاردهم تیرماهِ سال 1400، به جای جسم خسته و نحیف حاج احمد، پیکر مطهر او پس از سالها غربت، به دامانِ میهن بازگردد و چشم و چراغ ملّت گردد...اگر منافعی در «زنده نمایی» و نیامدن این پیکرهای دور افتاده از وطن برای عده ای خاص نباشد، حتماً آن جریان مصلحتاندیش و منفعتطلب هم در برابر مطالبۀ عمومیِ مردم و اصحاب رسانه، مقاومت نخواهند کرد...برای آغاز یک جهاد رسانهای، تا قبل از شمارش معکوس و از راه رسیدن چهاردهم تیرماه 1400، این پرونده قطور و بلند بالا، به صفحه آخر خود خواهد رسید. پس با توکل به حضرت مقلب القلوب؛ شروع میکنیم: «365»...»
شمارش معکوس او هم برای این مطالبه جدید امروز به پایان رسیده است اما حتی احتمالاتی که آنها را قوی میدانست و امیدوار بود یکی از مسئولین در راستای تحققش حرفی بزند و چراغ امیدی روشن کند، در کنار سایر شایعات مطرح شده جاخوش کرده و ناکام ماند. بعد از اظهارات او این بار موجهای مردمی در شبکههای اجتماعی برای تشییع و خاکسپاری حاج احمد شدت گرفت و باز هم موضوع ابتر ماند.
و در میان این سناریوهای ضد و نقیض شاید کمتر کسی به فکر خانوادههای آنان بوده است. ولی لازم است گاهی بگوییم تکلیف برزخ خانوادههای 4 دیپلمات ربوده شده چه میشود؟ هر سال وقتی به 14 تیرماه و سالروز ربودن این چهار نفر نزدیک میشویم، تنشان میلرزد که امسال دیگر قرار است چه بمب خبری درباره سرنوشت دیپلماتها منفجر شود و آنها را با چه سناریوی جدیدی مواجه کند؟ کدام را باور کنند و کدام را جدی بگیرند.
حتی میان این خانوادهها نیز نابرابریهایی درباره اطلاعات به دست آمده از پرونده دیپلماتها وجود دارد. یکی معتقد است سال ها از اخبار و احتمالات پرونده دیپلمات ها دور نگه داشته شده است و دیگری معتقد است تمام اسناد آمار و اطلاعات آنان زیر دستش است.
حاج احمد، قهرمان هشت سال جنگ نابرابر مقابل عراق است. قهرمان عملیاتهای نفس گیر رزمندگان در جنگ تحمیلی که رژیم بعث را زمین گیر کرده و به زانو درآورد. آنهایی که معتقدند فالانژها او را در همان ساعت نخستین به شهادت رساندهاند شاید فراموش کردهاند که دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام کرد: «ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» بهاسارت گرفته شد.» و این یعنی اسرائیل در کمین قهرمان ما بوده است.
هنوز حتی بسیاری از مردم جنگ دیده و حماسه شنیده، او را قهرمان منحصر به فرد خود میشناسند. اسرائیل ربودن او را پنهان کرد و به لطف شانه خالی کردن مسئولین از موضوع اسارت یا شهادت حاج احمد حالا بعد از گذشت 39 سال، هنوز هم نمیدانیم باید منتقم خون ریخته شده او باشیم و مطالبه مجازات قاتلش و یا مطالبه پیکر رنجورش در اسارت را از رژیم صهیونیستی داشته باشیم.
وقتی 39 سال از ابهامات این پرونده میگذرد، آیا هنوز هم مردم را لایق حقایق ماجرا نمیدانید؟ آیا معتقدید افکار عمومی توان پذیرش واقعیت پیش آمده برای قهرمانش را ندارد؟ آیا هنوز هم در شهادت یا اسارت حاج احمد منفعتی برای گروهی نهفته است؟
آنچه از حاج احمد برای مردم سرزمین ما یک قهرمان ساخت اسارت او توسط جیره خواران رژیم صهیونیستی نبود، بلکه روحیه مبارزه، غیرتش در فرماندهی جنگ، صلابتش در محازات دشمن و صراحتش در بیان مواضعش بود. کاش حداقل در الگوی رفتاری خود کمی شبیه حاج احمد باشیم.
انتهای پیام/