برای زادروز "جواد بطحایی" / هنر، لذت فهم جهان است
آنچیز که از خوانشِ موسیقیِ جواد بطحایی محسوس و مسموع است، غور و تأمل وی در خویشتنِ خویش بوده و - شاید - "تنهایی" اصلیترین عامل این کشف و شهودِ احوالی و احساسی در وی بوده است.
به گزارشا خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جواد بطحایی از نوازندگان و آهنگسازان موسیقی ایران و متولد هفتم تیر 1336 در مشهد است. بطحایی از سال 1380 گروه نوای دل را تشکیل داد و با همراهی استاد حسن ناهید اجراهایی را در شهرهای مختلف کشور با خوانندگانی چون سالار عقیلی، علیرضا قربانی، فاضل جمشیدی و مجتبی عسگری به صحنه برد.
وی سالها در هنرستان موسیقی پسران به تدریس اشتغال داشته و هنر سنتور سازی را نیز تجربه کرده و در ساختن این ساز نیز دستی توانا دارد.
در ادامه یادداشتی میخوانید به قلم محمدرضا ممتاز واحد که تلاش دارد تا مخاطب را با بخشی از ویژگیهای هنری جواد بطحایی آشنا کند:
اخیراً آلبومهایی توسط «جواد بطحایی» (متولد 7 تیر 1336 - ملودیپرداز، نوازنده و مدرس پیشکسوت سنتور) منتشر و روانهی بازار شده که از وجوهِ اشتراکی این آلبومها میتوان بهبیکلام بودن آنها اشاره کرد. آلبومهایی چون «نغمههای شیرین»، «تنهایی»، «افسانه» و «خاطره شاد» که آلبومهایی بیکلام و حائز موسیقی صِرف هستند با این تفاوت که آلبوم «خاطره شاد» برپایهی بداههنوازی بوده و آن سه آلبوم دیگر، برپایهی ملودیپردازیِ قبلی است.
با تأمل بر سیر تکوینی و تکاملی آثار جواد بطحایی [از آلبومهای پیشینش چون "صبح و شب"، "از فراق تا صبح"، "حدیث سرو و گل و لاله"، "یاد بیبرگی"، "ابدیت"، "فریاد خزان"، "جستجو"، "راجه"، "شب زیبا"، "نبرد کوروش"، "هوای تازه" و همچنین آلبومهای قدیمیترش چون "رسوای دل"، "آرام جان" و "آهنگ وفا" (همراه با استاد فقید "محمدرضا شجریان") تا آلبومهای جدیدترِ وی میتوان بهپیوستی گسستوار در این مجموعهها رسید که - بهعقیدهی نگارنده- این روند در آلبومهای اخیر بطحایی، بهتعالیِ بیش از پیش انجامیده است.
آنچیز که از خوانشِ موسیقیِ جواد بطحایی محسوس و مسموع است که البته مختصر یادداشتهای بطحایی نیز مؤید و مبتنی بر این استدلالِ نگارنده است، غور و تأمل وی در خویشتنِ خویش بوده و - شاید - "تنهایی" اصلیترین عامل این کشف و شهودِ احوالی و احساسی در وی بوده باشد. "دلا خو کن بهتنهایی که از تنها بلا خیزد/ سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد ..."
بهزعم راقم این سطور، بیت فوق ابداً دالّ بر ترویجِ انزوا و مردمگریزی نبوده و نیست بلکه مؤیدِ ساعات و یا لااقل دقایقی از عالم کثرت بُریدن و بهعالم وحدت رجوع کردن است. این ارجاعات باطنی، اهل شناخت را جدا از گشتوگذارِ بیشتر در عوالم درونی خویش، آنان را بهآوا و نوای درونشان سوق میدهد کما اینکه جواد بطحایی نیز باوجود مردمداری و روحیهی اجتماعیاش که مورد تأکید دوستان و آشنایانِ اوست، موهبت این تنهایی را بهخوبی درک و دریافت داشته و خود را در نهایت به "فهم جهان" (و یا بهعبارت صحیحتر "فهم بهتر جهان") نائل ساخته است.
جالب اینکه در حوزهی مطالعات پدیدارشناسی، پدیدارشناس، لاجرم بههستیشناسی فهم رسیده و مقولهی «بیان در موسیقی ایرانی» از این منظر، سوژهای کمتر پرداخته شده است. این مهم شاید در ظاهر با موضوعیتِ این نوشتار مرتبط نباشد ولی باطناً با تفاسیر فوق، مغایر نیست. از این رو مختصری از این پژوهش را تقدیم حضور خوانندگان این سطور میدارد.
تأویلشناسی (یا هرمنوتیک) در خصوص مقولهی "بیان در موسیقی ایرانی"، بررسی مباحثِ معناشناختی، نشانهشناختی و پیامشناختیِ ارکانِ این پدیده [یعنی موسیقی ایرانی] را از منظر پدیداری شامل میشود و فرآیند فهم بهتر و چگونگی دریافت معنای آن را در بر میگیرد. فارغ از پیامشناختی (که انتزاعیترینِ این سهگانههاست)؛ ارزیابی معانی ظاهری و باطنی (تفسیر و تأویل) و بررسی نشانهها در این خصوص و بهعبارت جامعتر، روششناسیِ تعبیری و تفسیریِ "نشانهمعناها" در حوزهی "بیان در موسیقی ایرانی" از منظر پدیداری، بسیار حائز اهمیت است.
تحلیلِ این مبحث از منظر پدیدارشناسی (فنومنولوژی و یا بهتعبیر ادموند هوسرل "بهسوی خود چیزها") نیز، با مطالعهی ساختارِ تجربه (بیواسطه) و آگاهی (مستقیم) - یا بهعبارت بهتر، پژوهش و آگاهی مستقیم از پدیدارها در تجربهی بیواسطه - در برآیند و همانیِ ذهنیت و عینیت (یا معنا و مصداق) پدیدار خواهد شد که از منظر روششناختی، بهپردهبرداری از معانی ذاتی و ماهوی منجر میشود که "پدیدارشناسِ موسیقی"، با توصیف مستقیم - بیحجاب و مانع - و کشف ذات و ماهیت مشترک، رهیافت پدیدارشناسانه خود را پِی میگیرد.1
شایان توجه است که در این فرآیند، نقش ابژه (عین) و عینهای آگاهی و اساساً تحلیلِ واقعیاتِ عینی و محقق و واقعیاتِ فرضی و تقدیری حائز اهمیت خواهد بود و باید این نکته را منظور داشت که ذهن و عین و سوبژه و ابژه، متأثر و مؤثر بریکدیگرند. (سوبژه: شناسنده یا فاعل شناسایی- ابژه: مورد شناسایی) در نتیجه، شناختشناسی هرمنوتیک در خصوص مقولهی "بیان در موسیقی ایرانی"، جای خود را بههستیشناسی (یا انتولوژیِ) فهم - بهتعبیرِ مارتین هایدگر - خواهد داد و پدیدارشناسِ موسیقی که در پی کشف یک سوبژهی محصور شده در نظام معنایی خود بود، بهکشف هستیِ زندهای بهنام "فهم" دست مییابد(2) که بهغیر از ماهیتهای کلی و معانی انتزاعی ذهن، با جهان واقعیت و جنبههای ناب و خالصِ پدیده مذکور [بیان در موسیقی ایرانی] نیز مواجه است.3
و اینجاست که این جملهی معروف - که گویا بهنقل قول از شادروان "نوذر پرنگ" است - بیشتر و بیشتر، خودنمایی میکند: "در تنهایی، گاه انسان بهفهم جهان نزدیک میشود" و هم اینکه، هر چند عنوان کردهاند که "علم، کلید فهم جهان است"(4) ولی بیتردید باید اذعان داشت که این هنر هست که لذت فهم جهان است!
قطعهای تصویری در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بهنوازندگی جواد بطحایی دست بهدست میشود که غور و تأمل در مورد آن در جهت تبلورِ بیش از پیشِ توضیحات فوق، ثمربخش و مفیدِفایده است. قطعهی "مهتاب" در فضای مایگی ابوعطا که از منظر مایهپردازی - در لحظاتی ولو بسیار کوتاه - پدیدآورِ حالتی است که بهدرآمد دستگاه نوا نیز گوشهای میزند که اگر این تداعی از جانب راقم این سطور درست و صحیح برداشت شده باشد! قطعاً بیحکمت نبوده ولی بههر صورت همانطور که عنوان شد، سیر گردش نغماتِ قطعه مهتاب در فضای آواز ابوعطا است.
یکی از ویژگیهای این قطعهی - نسبتاً کوتاه - دینامیکِ صوتی(5) ساز بطحایی است. قطعه یادشدهی هر چند با طمأنینگی خاص آغاز میشود ولی از منظرِ تمپو حائز افت و خیزی است که دلالت بر نشانهمعناهای مدنظرِ آفرینشگرِ آن دارد. شدت و ضعف صدای سنتور استاد، نهتنها القادهندهی آرامش و اندیشه است بلکه در جهت تحریک و ایجاد انگیزش شنوایی مخاطب بسیار مؤثر است. این مهم در قسمت ریتمیک- متریک قطعه بیشتر مصداق مییابد.
در خصوص مختصات نوازندگی جواد بطحایی - حداقل - دو نکته حائز اهمیت است. ابتدا اینکه هر چند بطحایی محاضرِ "مجید کیانی" و شادروانان "فرامرز پایور" و "پرویز مشکاتیان" را درک کرده ولی بهراه و روشی در نوازندگی دست یازیده که با اسلوب نوازندگی آن اساتید کمتر شباهت داشته و بیشتر تفاوت دارد. و هم اینکه، از آنجا که بطحایی در رشته نوازندگی ساز نِی نیز هنرمند پُرسابقهای است - که نسبت بهتجلی سنتورنوازیاش کمتر نمود داشته است - ، از حالات و حرکات خاصِ زبانِ نِی - بهویژه کششهای متصل و منفصلِ این ساز - و تَرجُمان این حالات و حرکات بهزبانِ سنتور موفق نایل آمده و شاید اصلیترین دلیلِ تمایزِ ساز وی با معلمانش در همین نکته نهفته باشد.
باری، امید است که قدر و منزلت هنرمندانِ بیهیاهو و بیقیلوقالی چون جواد بطحایی از جانب اهالی نغمه و همچنین اهالی قلم و اصحاب رسانه بیشتر دانسته شود.
پینوشت:
1. با توجه بهاین نکتهی مهم که هرمنوتیک [فلسفی] با کتاب "هستی و زمان " هایدگر وارد مرحلهای متفاوت از "هرمنوتیک روششناختی" گردید.
2. یکی ازمطالب مهم کتاب "هستی و زمان" هایدگر، "دازاین" (هستی و زمان Dasein , Da-sein) میباشد. "دازاین" به عنوان وجودی که در متن زندگی پرتاب گشته و از تواناییهایی برای رسیدن بهآینده که زمان اصیل و اصلی است، برخوردار است که لازمه آن از نظر هایدگر فهم و تفسیر است. در این خصوص و در اندیشههای هایدگر، واقعبودگی، موجودیت و سقوط بسیار حایز اهمیت است.
3. در رویکردِ غیرفلسفیِ "بیان در موسیقی ایرانی" نیز، بررسی معرفت توصیفی در مقابل معرفت تبیینی جای تأمل دارد.
4. حسین، محمد. 2019. علم کلید فهم جهان است. ضمیمهی روزنامه Efimerida ton Syntakton (روزنامه سردبیران). 12 اکتبر
5. dynamics (داینامیک)
منبع:
- محمودی، محسن و جمشیدی، سجاد. 1390. هستی و زمان. اطلاعات حکمت و معرفت: تهران، سال ششم، شماره 8. آذر ماه
انتهای پیام/