فولادگر: بازتعریف ارتباط دولت با جامعه نیاز ضروری دولت سیزدهم است
رئیس پژوهشکده چشم انداز وآینده پژوهی مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به رابطه حداقلی دولت یازدهم و دوازدهم با مردم گفت: دولت آقای رئیسی، فراتر از پیوست اجتماعیِ حداقلی، نیاز ضروری به بازتعریف ارتباط دولت با جامعه دارد.
محمدمجید فولادگر رئیس پژوهشکده چشم انداز وآینده پژوهی مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به چالشهای پیش روی دولت سیزدهم گفت: امروز انتظارات اجتماعی از دولت بسیار بالا است و ایرانیان به دلیل گرفتاری در تنگناهای معیشتی و فشارهای اقتصادی و بیکاری و مسکن و ... مطالبات زیادی دارند. از سوی دیگر مسائل کشور مزمن و بهم تنیده شده و گرهها به دلیل بی تدبیری و فساد و رانت و سوء مدیریت، کور شده است.
وی با تاکید بر اینکه اصلاح امور، زمان بر است و کن فیکون نمیتوان کرد، خاطرنشان کرد: در خلال انتخابات و مناظرهها نیز وعدههای رنگی و پر زرق و برق داده شده و انتظارات اجتماعی را باز هم افزایش داده و دشواری مسیر را افزون کرده است. همه دولتها برای همراه سازی مردم و حمایت طلبی از آنان، نیازمند پیوست اجتماعی برای برنامهها و اقدامات هستند، یعنی باید طرحها و برنامهها را اجتماعی سازی کنند و به زبان مردم، تعریف کنند. به همین دلیل رسانه و طراحی پیوستهای رسانهای و اجتماعی یکی از ضروریات است.
فولادگر ادامه داد: به ویژه زمانی که دولت قصد دارد اقدامات بزرگ مقیاس و ملی را در دستور کار خود قرار دهد. تجربه موفق کشور، سهمیه بندی بنزین و تجربه شکست خورده، افزایش قیمت بنزین است که در اولی، پیوست اجتماعی و همراه سازی عمومی و ملاحظه ذینفعان رعایت شد و در تصمیم دوم، علی رغم تمام ادعاها، چنین رویکردی لحاظ نشد و منجر به آشوب و اغتشاش و نارضایتی فراگیر شد. نکته مهم با توجه به شرایط موجود و مقدمات ارائه شده این است که دولت آقای رئیسی، فراتر از پیوست اجتماعیِ حداقلی، نیاز ضروری به بازتعریف ارتباط دولت با جامعه دارد. متاسفانه رابطه دولتها و مخصوصا دولت یازدهم و دوازدهم با مردم حداقل بوده و نهایتا به سخنگوی دولت ختم شده است در حالی که لایههای مختلف جامعه و قشرها و بخشهای متنوع با تقسیم بندی های جنسیتی، طبقات اقتصادی و اجتماعی، نسلی، تحصیلی، جغرافیایی، قومی و مذهبی، ایجاب می کند که رابطه دولت و جامعه بازطراحی گردد و ارتقا یابد.
رئیس پژوهشکده چشم انداز وآینده پژوهی مجمع تشخیص گفت: این امر یک پیشنهاد حاشیه ای نیست، بلکه یک اولویت ضروری و الزام حرکت موفق و اثرگذار دولت است. در غیر اینصورت، موانع و سوء برداشتها و تخریبها و روایتهای جعلی و جنگ شناختی دشمنان خارجی و غرض ورزان داخلی، حرکت دولت را به شدت کُند و پر دست انداز و حتی منحرف خواهد کرد و زمان و هزینه هنگفتی را هدر خواهد داد. دولت باید فراتر از نسخههای معمول به جریانسازی اجتماعی و همراه سازی مردم فکر کند و با نگاه به ظرفیتهای جوان و نسل سوم انقلاب، برای آن طرح و برنامه ویژه داشته باشد.
وی عنوان کرد: یک جریان جوان، توانمند و متخصص، با پشتیبانی ویژه رئیس جمهور و اراده ایشان، می بایست قبل از دولت، حرکت کند و پیش قراول تحولات و تصمیمات دولتی باشد و با بخشهای مختلف جامعه ارتباط برقرار کند. این ارتباط باید در راستای تبیین برنامه، پاسخ به انتظارات اجتماعی و تعدیل آن و پیوند میان برنامه های دولت و مطالبات اجتماعی و مسائل اولویت دار کشور باشد خصوصا اینکه دولت سیزدهم نیاز به اجرای طرحهای تحولی و فراگیر ملی دارد و برای موفقیت در میدان عمل، حمایت و همدلی اجتماعی میخواهد. این جریان پیش از اقدام، حین اجرای برنامه و پس از آن، باید مواجهه فعال و هوشمند اجتماعی داشته باشد و دولت را با جامعه پیوند داده و هم آهنگ کند.
رئیس پژوهشکده چشم انداز وآینده پژوهی مجمع تشخیص خاطرنشان کرد: دولت آقای رئیسی اولین دولت در قرن پانزدهم است و با توجه به ماموریتهای بر زمین مانده گام دوم انقلاب، بار مسئولیت سنگینی به دوش میکشد. افقهای متعالی گام دوم، هنوز به تصویر مشترک اجتماعی تبدیل نشده و برعکس، چشم اندازهای روشن هم با بی تدبیری های مفرط گذشته و غفلت از روایت گری امید بخش آینده، کم فروغ و مکدر شده است. دولت سیزدهم باید پیشران تحولات گام دوم باشد و گامهای سخت و پرچالش اولیه را بردارد. در این مسیر، رابطهای دو سویه میان ترمیم تدریجی بعد شناختی پیشرفت و تغییر در میدان عمل وجود دارد. یعنی باید جامعه، گام به گام تصویر ایران پیشرفته را باور کند و آرام آرام، شوق و هیجان اجتماعی و اراده ملی برای حرکت به سمت قله ها در دل ایرانیان پدید آید و هم زمان، قدم به قدم، این اراده را به دستاوردهای عینی و میدانی و حل و فصل مسائل مزمن تبدیل کند.
فولادگر ادامه داد: در این صورت پیامد آن، گره گشایی و درآمد و اشتغال و بازآفرینی امید اجتماعی خواهد بود و منجر به خلق چرخه امید بخش یا نظام پویای امید اجتماعی می شود و این منظومهی هم افزا، کشور را به حرکت درمیآورد. اصل مهم این است که در موقعیت کنونی نمیتوان بدون تغییر در میدان، یعنی بعد عینی و ملموس، روایت گری معتبر و موجه خلق کرد و در حقیقت، حرکت در مسیر پیشرفت، نیازمند یک چاشنی انفجاری کوچک است که از تغییری کوچک در میدان عمل ایجاد میشود. این چاشنی، حرکت پاندولی مستمر میان دو بعد عینی و ذهنی را شکل میدهد که حلقهای فزاینده و امیدآفرین است.
وی افزود: به بیان دیگر، مردم باید روی زمین تغییر را مشاهده کنند و طعم آن را بچشند تا کمی ترمیم شناختی و ادراکی حاصل شود و با بهبود ذهنیتشان، دست به تغییری جدید بزنند یا با قدم بعدی دولت و حاکمیت همراهی کنند و مجدد این مسیر رفت و برگشتی را در یک سیکل توسعه یابنده تکرار کنند. اگر این الگوی حرکت را بپذیریم باید ببینیم چاشنیها یا اولین جرقه های پیشرفت چه میتواند باشد؟ مثلا اقدام با اقتدار دولت آقای رئیسی برای تک رقمی کردن مرگ و میر کرونا یا تسهیل مجوزها یا واگذاری برخی امتیازات به مردم یا توزیع برابر یارانههای پنهان یا اصلاح ساختار قیمت گذاری و نظام حمایتی یا ... میتواند در ترمیم شناختی و ادراکی مردم از دولت کمک شایانی کند.
انتهای پیام/