به یاد "حمیدرضا صدر" و آن دستهای بیقرار
در آن فضای داغ سیاست و فوتبال در سال ۷۷، مرحوم صدر یادداشتی خواندنی و نوستالژیک درباره دوران نوجوانی خود در ورزشگاه امجدیه در آن شماره خاص ماهنامه «فیلم» نوشت که طلیعهای برای سبک منحصر به فرد او در تحلیل سینمایی مسابقات فوتبال بود.
خبرگزاری تسنیم- سهیل صفاری
اولین بار که نگارنده به نام «حمیدرضا صدر» برخورد، زمانی بود که جامعه ایران در تب و تاب سیاست و فوتبال بود. تیم ملی فوتبال ایران، در آذرماه 76، در سینماییترین مسابقه تاریخ خود، در بازی برگشت در ورزشگاه ملبورن استرالیا، با تساوی دو بر دو مقابل اروپاییترین تیم آسیا و اقیانوسیه و با گل استثتنائی خداداد عزیزی به جام جهانی 98 فرانسه صعود کرده بود. در بهار سال 77، کمی مانده به برگزاری جام جهانی، مجله سینمایی «فیلم» یک ویژهنامه خاص منتشر کرد که مربوط به سینما و فوتبال و پیوند این دو بود.
هوشنگ گلمکانی سردبیر وقت مجله در مقدمه آن شماره ویژه نوشت که ایده و تلاش اصلی این ویژهنامه متعلق به «حمیدرضا صدر»، فوتبالیترین عضو تحریریه این نشریه سینمایی است. مرحوم صدر یادداشتی نوستالژیک درباره دوران کودکی و نوجوانی و حضور در ورزشگاه شهید شیرودی (امجدیه) در آن شماره نوشت که طلیعهای برای سبک منحصر به فرد او در تحلیل سینمایی مسابقات فوتبال بود.
از قضاء، آن سالها، شروع یک چرخش جدی در پسند عمومی، از سینما به فوتبال بود. نشریات رنگی فوتبالی از همین مقطع مهمان دکههای مطبوعاتی شدند و مدارس فوتبال بعد از برگزاری جام 98 با حضور تیم ملی فوتبال ایران رونقی عجیب یافتند. از همین مقطع بود که ستارگان فوتبال، به تدریج تبدیل به «سلبریتی» شدند و البته لژیونر شدن ملیپوشهایی چون علی دایی، کریم باقری و مهدی مهدویکیا بعد از آن جام جهانی، کمک مهمی به این روند بود.
طبعاً کشف چنین درگاهی برای ارتباط با ذائقه عمومی، برای نویسنده و منتقد سینمایی که تا پیش از این در نشریات مخاطب خاص می نگاشت، وسوسهانگیز بود و البته دکتر صدر، هم دانش سسینمایی خوبی داشت و هم شناخت فوتبالی متناسبی که البته این دومی، مدیون دریای موّاج خاطرات و نوستالژی عاشقانه فوتبالی او بود. البته زندهیاد صدر این هنر را داشت که سلیقه خاص خود را در سینما و ادبیات، با دنیای عامهپسند فوتبالی متوازن کند و مورد توجه دستکم بخشی از طرفداران پرشمار فوتبال قرار گیرد. رفاقت او با عادل فردوسیپور و حضور در برنامه «نود»، نقش اساسی در شناخته شدن حمیدرضا صدر برای مخاطب عام داشت و از اینجا بود که کمکم سینما به اولویت دوم او تبدیل شد و خود را بیشتر وقف تحلیل و تفسیر فوتبال کرد. این را هم باید به خاطر داشت که او تنها منتقد سینمایی حرفهای بود که توانست به زاویه دید مخاطبان پرشمار فوتبال راه پیدا کند و این هم به خصلتهای خاص شخصی او و هم به ارتباطات اجتماعی قوی و گستردهاش بازمیگشت.
لحن دراماتیک و پرهیجان او وقتی در برنامههای کارشناسی فوتبال حضور مییافت، و از ستارگان قدیمی و اسطورهای دنیای فوتبال و مسابقات به یادماندنی و تاریخی میگفت، برای مخاطبان فوتبالی جدید و جذاب بود. اطلاعات آرشیوی قوی از تاریخچه فوتبال ایران و لیگ فوتبال انگلستان، دایره لغات گسترده، فرهیختگی آشکار در بیان و نکتهسنجیهای غیرفوتبالی او در کنار ظاهر خاص و «استاد دانشگاهی»، حقیقتاً شخصیتی خاص و متمایز در بین تحلیلگران فوتبال در سیمای جمهوری اسلامی به او بخشیده بود.
شادروان دکتر صدر که که به مانند حوزههای متنوع مورد علاقهاش، تحصیلات دانشگاهی متنوعی هم در ایران و خارج از ایران داشت، آنگونه که دوستان و نزدیکانش روایت میکنند برای اقشار مختلف مخاطبان و حتی سنین مختلف، حرفهای جذاب برای گفتن داشت و خیلی زود به محور جمعها و محفلهایی که حضور مییافت، تبدیل میشد و این بیش از هر چیز، مدیون تجربهی زیستهی غنی او و مطالعات پردامنهاش بود. ادبیات، سینما، تئاتر، جامعهشناسی، فوتبال و...شاخههای مختلف و پرجاذبهای بودند که دکتر صدر به آنها علاقه جدی و حرفهای داشت. محجوبیت و آدابدانی آشکار او، گاهی به شدت در کنتراست با فضای پر زد و خورد و جنجالی و حتی لمپنی فوتبال قرار میگرفت، و از قضا همین تضادها و کنتراستها، او را تبدیل به یک «مفسر فوتبال» خاص و متمایز تبدیل میکرد.
بیقراری و حرکات خاص دستهایش در اوج بحث و نوع زبان بدن هیجانی او هنگام صحبت (و آن پلکزدنهای سریع)، به ویژه وقتی از موضوعات مورد علاقه خود (نوستالژی فوتبال و سینما) سخن میگفت، به امضای صدر تبدیل شد، حرکات دستی که حکایت از یک درون پرشور و متلاطم، در ورای ظاهر محجوب و آرام و این سالهای اخیر رنجور از بیماری، داشت. حمیدرضا صدر، به گفته خودش، بسیار به مفهوم «مرگ» میاندیشید و به تعبیر مرحوم فردید، انسانی «مرگآگاه» بود و عاقبت در 25 تیرماه 1400 روحش از تختهبند تن رها شد.
روحش غریق رحمت الهی و یادش ماندگار.
انتهای پیام/