ماجرای مردی شامی که با معجزه امام باقر(ع) زنده شد/ پیامبر(ص) چگونه امام پنجم را معرفی کرد؟
کارشناس دینی در شرح حدیثی از امام باقر(ع) میگوید چالشهای جامعه ما از فاصلهگیری نسبت به خاندان عترت ناشی میشود. اگر میبینیم در جامعه فقر و طلاق و چالشهای روانی و اجتماعی موج میزند، به سبب عدم انس ما و مسئولانمان با حقایق وحی و سنت است.
حجت الاسلام «حسین فرحناکی»، مدرس سطح عالی حوزه علمیه در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم درباره ویژگی عصر امام محمد باقر علیهالسلام گفت: عصر طلایی امام باقر علیهالسلام، برههای بود که حکومت بنیامیه در آستانه نابودی قرار داشت. امام(ع) از این فضا برای اشاعه مبانی علمی و معرفتی و نیز معرفی حقیقی سیرۀ جدشان رسولالله(ص) استفاده کرد و پایهگذار دانشگاه تشیع شد؛ همان مکتبی که امام صادق(ع) طبق وصیت پدر بزرگوارشان ادامه دادند. جلوهاش در زمان آن دو امام بزرگوار اینطور بود که سالیان متمادی در سراسر کشورهای اسلامی، شاگردان مبرّز، عالم و جامع تربیت شدند.
وی درباره تأثیر علم امام در عالم اسلام گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به جابر بن عبدالله فرمود: به زودی مردی از من را درک خواهی کرد که همنام من، و شکل و شمایلش شبیه شمائل من است. او علم را میشکافد شکافتنی. «إِنَّکَ سَتُدْرِکُ رَجُلًا مِنِّی اسْمُهُ اسْمِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقرا.» این حقیقت را در سرتاسر زندگی امام باقر(ع) مشاهده کردیم. اگر ظلم به اهلبیت(ع) نبود و حق ایشان را غصب نمیکردند، جامعۀ اسلامی از علم و معرفت الهی اشباع میشد و مسیر سعادت را طی میکرد. اندکفرصتی که در زمان امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) در اختیار این خاندان مطهر قرار گرفت، مشاهده کردیم چه تحول عظیمی در جهان اسلام رخ داد.
وی افزود: وقتی از علم سخن میگوییم، علاوه بر علم اخلاق، فقه و عقاید که هر کدام از اینها دریایی از معلومات را شامل میشوند و جلوههای آن را در کتب مختلف روایی مشاهده میکنیم، علم مربوط به طبیعت، ریاضیات، شیمی، نجوم و سایر علوم دیگر از چشمه جوشان علم آن بزرگواران جوشید و جهان اسلام و مسلمین را در بر گرفت. برای هر کدام از ابواب علم هم شاگردانی پرورش دادند.
این کارشناس دینی با ذکر نمونهای تاریخی، به شهرت امام باقر(ع) به علم و معرفت و اخلاق اشاره کرد و گفت: مردی شامی در کلاس درس امام باقر(ع) شرکت میکرد. این مرد هرچند گستاخ بود، اما به مطالبی اشاره کرد که قابل توجه است و حقایقی از تاریخ را آشکار میکند. به حضرت گفت حضورم در کلاس درس شما نه از باب محبت و دوستی، بلکه صرفاً به جهت بهره بردن از فصاحت و علم شما است و میدانم در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم و عقیدهام آن است که اطاعت خدا و پیامبر وامیر مؤمنان در دشمنی با تو است. حضرت لبخندی زد و فرمود: «لَنْ تَخْفی عَلیَ اللهِ خافِیَهٌ»؛ یعنی هرگز چیزی از خداوند مخفی نمیماند. پس از مدتها روزی مریض شد و یقین به مرگ پیدا کرد. به یکی از بستگان خود گفت به جنازه من دست نزنید بلکه به محمد بن علی بگویید بر سر جنازۀ من نماز بخواند. شب همان روز وفات کرد. وصیّ او خدمت امام باقر(ع) به مسجد رفت و عرض کرد: آن مرد شامی از دنیا رفته و سفارش کرده که شما بر او نماز گزارید. حضرت فرمود: او نمرده است؛ شتاب مکنید تا من بیایم. پس برخاست و تجدید وضو کرد. دو رکعت نماز خواند و دستها را به دعا برداشت. سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند. سپس به خانه شامی آمد و بر بالای سر او نشست و صدایش کرد. او پاسخ داد. امام او را نشاند و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به او داد. سپس به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت. طولی نکشید که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی میدهم که تو حجت خدا بر مردمانی.» امام فرمود: «چرا عقیدهات عوض شده؟» او گفت: «من در حال مرگ، با چشم خود دیدم و با گوش خود شنیدم که منادی ندا کرد: روح او را باز گردانید چرا که محمد باقر از ما خواسته است او را به دنیا بازگردانیم.» اولین حقیقت این حدیث آن است که مغزهای مسلمانان توسط دستگاه رسانهای و فاسد اموی و به دنبال تلاشهای معاویه به شدت شستوشو و جامعه از درون استحاله شده بود. در عین حال اذعان دارد علم امام جامعیت دارد.
فرحناکی با تصریح بر اینکه اگر مردم حق را که همان آستان مقدس عترت است، مییافتند و به آن بها میدادند، به طور حتم هیچ اختلاف و خونریزیای اتفاق نمیافتاد، گفت: اما متأسفانه عدهای حق را از جای خود خارج کردند و مَسنَد حکومت را به افرادی غیر از خلفای الهی واگذار کردند و به این ترتیب بارقههای فتنه در امت اسلام شکل گرفت تا حدی که اثرات منفی و مخرب آن را نه تنها در دوران امامت اهل بیت(ع) بلکه تاکنون مشاهده میکنیم. کتمان حقی که خداوند در قرآن معرفی میکند، در بالاترین مرتبۀ خود، کتمان ولایت و خلافت خاندان عترت علیهمالسلام است.
وی افزود: وظیفه ما این است که مسلّح به علوم و معارف عترت شویم. حضرت فرمود: «تَعَلَّمُوا العِلمَ فَإنَّ تَعَلُّمَهُ حَسَنَةٌ وَطَلَبَهُ عِبَادَةٌ»؛ یعنی علم را یاد بگیرید چرا که یادگیری آن حسنه است و طلب آن، عبادت. سپس فرمود خداوند به وسیله علم، یک قوم را بالا میبرد. سپس فرمود خداوند قومی را با علم بالا میبرد تا پیشواى نیکى قرارشان دهد و به ایشان اقتدا و از آثارشان اقتباس کنند و هر تر و خشکى، حتى ماهیان و جانوران دریا و درندگان و چهارپایان خشکى، براى آنها آمرزش مىطلبند. بنابراین، مقام بالا نزد خداوند را کسی دارا است که از علوم و معارف اهل بیت(ع) بهره بیشتری داشته باشد. در حدیث داریم هر حرفی که از علم نوشته و برای آیندگان قرار دهید، خداوند در برابر هر حرفش، یک شهر در بهشت بر او عنایت میکند.
وی با تأکید بر اینکه یک مؤمن باید هدفگذاری زندگیاش به سمت معارف قرآن و عترت باشد، گفت: بر این اساس، جامعه را باید به سوی معارف اسلام سوق داد. احساسم این است که مشکلات ما در جامعۀ بشری و به ویژه جامعۀ ما این است که از علوم اهلبیت(ع) دور افتادیم و فقر فرهنگی ما از همین جا ناشی میشود. اگر میبینیم در جامعه فقر و طلاق و چالشهای روانی و اجتماعی موج میزند، به سبب عدم انس ما با حقایق کتاب آسمانیمان و دوری از سیرۀ معصومان علیهمالسلام است. اگر یک بازاری گرانفروشی میکند، به دلیل آن است که دین و احکام دین خود را باور نکرده و این چنین به فقر فرهنگی دچار شده که به خاطر مال دنیا سر دیگران را کلاه میگذارد و به مشتریان دروغ میگوید. یا اینکه اگر اصل شایستهسالاری در امور که از آموزههای اسلام است در فرهنگ اسلامیمان حاکم بود، تا به یک کسی مسئولیتی پیشنهاد میشد و او خود را در این مقام نمیدید، زیر بار مسئولیت نمیرفت و در حیطهای که تخصص دارد فعالیت میکرد.
انتهایپیام/؛