"جمهوریت" در ایران مدیون انقلاب اسلامی است/ "جمهوری اسلامی" یا "مردم‌سالاری دینی" یک نظریه یکپارچه است

ایران امروز، تنفس در فضای جمهوریت را مدیون انقلاب اسلامی و مدیون تفکر اندیشه سیاسی و اسلامی سیاسی و مرد‌م‌سالاری دینی است؛ جمهوری اسلامی یا مردم‌سالاری دینی یک نظریه یکپارچه است و اینطور نیست که یک دینی باشد و بعد جمهوریت خارج از دین باشد.

به گزارش خبرنگار علمی خبرگزاری تسنیم؛ "مردم‌سالاری دینی" شیوه‌ای از حکومت‌داری در کشورهای اسلامی است که شهروندان دین‌باور در چارچوب آموزه‌های شریعت، مشارکتی فعال در زندگی سیاسی دارند و از هرگونه استبداد فردی در تصمیم‌گیری‌های عمومی اجتناب می‌کنند.

الهی بودن ذات حاکمیت و واگذاری حاکمیت از طرف خدا به مردم را دو عنصر اصلی این نوع حکومت دانسته‌اند؛ مردم‌سالاری دینی پس از انقلاب اسلامی ایران از نشان‌های اصلی جریان اسلام‌گرایی سیاسی معرفی شد.

از مردم‌سالاری دینی به‌عنوان بدیلی امنیت‌آفرین در برابر سکولاریسم، راهکاری برای خروج جهان اسلام از افراط‌گرایی و سلفیسم همچنین پاسخی به مطالبات تاریخی مردم ایران در جمع میان دین و شاخص‌های دموکراسی از زمان انقلاب مشروطه یاد شده است.

مقام معظم رهبری در اواخر سال گذشته و در دیدار تصویری با مردم آذربایجان شرقی با بیان اینکه دستاوردهای انقلاب حقیقتاً دستاوردهای عظیم و شگفت‌آوری است، فرمودند: انقلاب اسلامی [اینکه] مدیریّت کشور را از یک حکومت استبدادی پادشاهی و فردی تبدیل کرد به یک حکومت مردمی و جمهوریّت و مردم‌سالاری. امروز حاکم بر سرنوشت ملّت ایران خود مردمند؛ مردمند که انتخاب می‌کنند؛ ممکن است خوب انتخاب کنند، ممکن است بد انتخاب کنند، امّا مردم انتخاب می‌کنند؛ این خیلی چیز مهمّی است. آن روز این حرفها وجود نداشت و کشور یک کشور استبدادی بود، همه چیز دست خودشان بود."

در راستای تبیین ابعاد مردم‌سالاری دینی، پنجمین دوره "همایش بین‌المللی مردم‌سالاری دینی و آینده جهان اسلام" در بهمن سال جاری برگزار خواهد شد؛ به همین بهانه و با توجه به اهمیت برگزاری این همایش، میزبان میزگردی در تسنیم با حضور "سید محمدرضا مرندی" دبیر علمی این همایش، "محمدباقر خرمشاد" دبیر علمی نخستین همایش بین‌المللی مردم‌سالاری دینی و مولف کتاب مردم‌سالاری دینی و "داود لکی" دبیر اجرایی پنجمین همایش مردم سالاری دینی بودیم که در ادامه، گفت‌و‌گوی تسنیم با "محمدباقر خرمشاد را از نظر می‌گذرانید:

تسنیم: معنا و مفهوم جمهوریت و نسبت آن با انقلاب اسلامی چگونه است؟

 شاید ما در ایران کمتر به این موضوع توجه می‌کنیم که اگر جمهوریت و نظام جمهوری در جهان امروز و ایران یک ارزش است؛ در ایران، برقراری جمهوریت بدون انقلاب اسلامی امکان نداشت یعنی به عبارت دیگر اگر جمهوری یک گام یا چند گام به پیش است، ایران این یک گام و چند گام را اسلامی سیاسی یا انقلاب اسلامی برداشت یعنی به واسطه پشتوانه نظری تفکر دینی و اندیشه سیاسی دینی بود که ایران توانست از سلطنت به جمهوریت منتقل شود.

 اگر تفکر اسلام سیاسی یا نظریه مردم‌سالاری دینی یا نظریه جمهوری اسلامی نبود ایران سالیان سال بایستی در سلطنت باقی می‌ماند که یک نوع نظام سیاسی غیرقابل قبول و عقب‌مانده در دنیای امروز محسوب می‌شده است؛ به عبارتی دیگر ایران امروز، تنفس در فضای جمهوریت را مدیون انقلاب اسلامی و مدیون تفکر اندیشه سیاسی و اسلامی سیاسی و مرد‌م‌سالاری دینی است یعنی به عبارت دیگر بدون دین، مردم‌سالاری در ایران نمی‌توانست پا بگیرد چراکه جامعه ایران یک جامعه دینی بوده است و مردم ما مردم دینداری بوده‌اند، این به نام دین اتفاق افتاده است که توانسته بر آن غلبه کند. ما جمهوریت را مفروض می‌گیریم بدون اینکه برگردیم و ببینیم تا از کجا این جمهوریت در ایران پا گرفته است.

یک مقاله‌ای درباره مردم‌سالاری دینی در سال‌های گذشته نوشته‌ام که عنوان این مقاله "مردم‌سالاری دینی، دموکراسی صالحان" بود که در آن مناقشه‌ای مطرح بود و این سوال مطرح شد که آیا جمهوری به صورت عارضی در اسلامیت بار شده است؟ و به مثابه یک دستاورد بشری، تفکر اسلام، بسیاری از مسائل را که اتفاق می‌افتد زمانی که منافاتی با دین ندارند و به حال بشر سودمند است، قبول می‌کند و در این مورد نیز، این مسئله مطرح می‌شد که در اسلام بنابر هیچ نوع شکلی در حکومت نیست و چون جمهوریت برای بشر مفید بوده و امتحان خود را پس داده است و تعارضی با بنیادهای دین ندارد در نتیجه پذیرفته شده و مردم‌سالاری دینی شده است.

 نقطه مقابل این نظریه این است که اساساً جمهوریت به مثابه یک نظریه درهم‌چسبیده با اسلامیت مطرح است و به عبارتی یک نظریه جوهری از درون اسلام است یعنی جمهوری اسلامی یا مردم‌سالاری دینی یک نظریه یکپارچه است و اینطور نیست که یک دینی باشد و بعد جمهوریت خارج از دین باشد و بعد بنابردلایلی در دین پذیرفته شود و یک تعدادی نیز این نظر را باور دارند.

مقام معظم رهبری در سخنرانی مراسم 14 خرداد ماه سال جاری این نظریه‌ را کاملاً بسط داده‌اند و به عنوان بانی، بنیانگذار و مروج این نظریه دوم، نیمی از سخنرانی‌اشان شرح این مسئله بود که چطور حاکمیت و حکومت در اسلام قطعی است و بعد چطور مردم‌سالاری دینی به عنوان جزو لایتجزای اندیشه سیاسی و اسلامی در آن مطرح است.

من دانشجویی داشتم که درباره الگوهای دموکراسی ایرانی کتابی را نوشته است که دانشگاه علامه منتشر کرده است و در آن چند الگوی مردم‌سالاری را از دیدگاه اسلام‌گرایان مطرح کرده بود، این نظریه را برایش گذاشتم تا بنیادهایی را برایش فراهم کند و بگوید که چطور جمهوریت و اسلامیت در اندیشه سیاسی یکپارچه است و چطور بنیادهای جمهوریت دارای بنیادهای مستحکم و اصیل در اندیشه سیاسی اسلامی است اما کمتر توانست به این موضوع فائق بیاید.

رهبری در مراسم 14 خرداد امسال با احادیث و روایاتی مثل «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» یا امر به معروف و نهی از منکر در واقع حق و تکلیف مردم در ایفای نقش مردم در حکومت را استخراج کردند و بعد از آن چند حدیث نهج‌البلاغه نیز به آن اضافه کردند. ایشان در استدلال دیگری مطرح کردند مبنی بر اینکه حکومت اسلامی نمی‌تواند جمهوری نباشد، به این استناد کردند که حکومت یا مبتنی بر خواست و رضایت مردم باشد یا حکومت ظلم و شلاق است و از آنجاییکه حکومت اسلامی نمی‌تواند حکومت ظلم و شلاق باشد نتیجتاً نمی‌تواند مردم‌سالاری دینی نباشد و حتماً باید مردم‌سالارانه باشد.

امیدوارم این موضوع مبنای بحث‌های زیادی باشد که در این همایش نیز بسیار به آن توجه شود. تحول نظریه اسلام در باب حکومت و رسیدن آن به نقطه‌ای که فردی مثل مقام معظم رهبری با استدلال‌های بسیار قوی این موضوع را مطرح می‌کنند که چگونه جمهوریت و اسلامیت در اندیشه سیاسی اسلام یکپارچه است و مردم‌سالاری و دین این یکپارچگی را دارد، این اتفاق بزرگی در اندیشه سیاسی اسلام است یعنی اگر نگاهی به سیر تحول اندیشه سیاسی در اسلام را اگر نگاهی کنید، در دنیای معاصر به زعم بنده جمهوری‌خواهان ایران بایستی ممنون رهبر معظم انقلاب باشند که توانستند این بنیادهای فکری و نظری را با اتکا به دین استخراج کنند و به عنوان پشتوانه جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری دینی قرار بدهند و یک باب جدیدی را درباره مباحث جمهوری، اسلامیت و حاکمیت اسلامی و مردمی باز کنند.

این سرفصل بسیار مهم و جدیدی است و نقطه مقابل این بحث نیز داعش است چراکه آنها نیز اندیشه دینی را مطرح می‌کنند اما به نام دین به مردم هیچ جایگاهی را نمی‌دهند اما اینجا به نام دین، بدون مردم حکومت دینی را غیرممکن می‌داند و این فوق‌العاده مسئله مهمی است و فصل جدیدی را باز می‌کند و حتماً مخالفین زیادی می‌تواند داشته باشد ولی یک راهگشایی جدی محسوب می‌شود که می‌تواند کمک‌کننده به این بُعد بین‌المللی همایش اخیر باشد.

تسنیم: تفاوت مردم‌سالاری دینی در ایران با کشورهای دیگر چگونه است؟

10 سال پیش زمانی که بیداری اسلامی از تونس، مصر و لیبی و کشورهای دیگر آغاز شد، من در سازمان فرهنگ و ارتباطات بودم و یک همایشی یک روزه‌ای تحت عنوان با عنوان "مردم‌سالاری دینی یا مردم‌سالاری‌های دینی" برگزار شد. یعنی ما در مردم‌سالاری دینی یک الگو داریم یا الگوهای مختلفی می‌توانیم داشته باشیم و تلاش کردیم این موضوع را تبیین کنیم که الگوهای مردم‌سالاری دینی در اهل سنت کدام است چراکه مردم‌سالاری دینی که در ایران مطرح شده است دارای پشتوانه نظری شیعی به مفهوم نظریه ولایت و امامت است یعنی نظریه ولایت و امامت بسیج شده و به‌روزرسانی شده است و پشتوانه نظری مردم‌سالاری دینی ایران از سال 1357 تا الان قرار گرفته است. اگر قرار است مردم‌سالاری دینی از درون جهان اهل سنت شکل بگیرد آیا نوع متفاوتی از مردم‌سالاری دینی در ایران است یا در درون جهان اهل سنت، الگوهای مردم‌سالاری دینی را می‌توان متصور شد.

 تعدادی از متفکران ارائه بحث کردند ولی روند امور نشان داد اندیشه سیاسی در جهان اهل سنت در این زمینه خیلی نتوانسته است پویا و فعال باشد. امروز در عراق شاهد حکومت دینی یا مردم‌سالاری نیستیم اما دین‌داران و مرجعیت در آن نقش برجسته‌ای دارند در واقع کشور عراق جمهوری خالی است و جمهوری اسلامی نیست.

شاید یکی از عللی که اسلام‌گرایان سیاسی در مصر نتوانستند بیش از یکسال دوام بیاورند دلیلش این است که نتوانستند به یک الگوی مناسبی دست پیدا کنند. "اخوان‌المسلمین" تشکیلات اسلام‌گرایانه که در سال 1328 تاسیس شده است. نظریه بنیادی و مبنایی اخوان‌المسلمین، خلافت بود که این خلافت نیز اقسام مختلفی از جمله خلافت شورایی و خلافت میراثی دارد اما نتوانست این خلافت با یک کیفیتی با جمهوریت و مردم‌سالاری بنشیند و یک الگویی را ارائه بدهد در حالی که انتظار این بود که همچین اتفاقی بی‌افتد.

داعش یک الگویی برای خودش ارائه کرده است و با توجه به اینکه داعش در حوزه اهل سنت شکل گرفته است، الان اگر امارت اسلامی در افغانستان که طالبان سعی می‌کند به سمت آنها بروند؛ اصلاً چه چیزی هست؟ و مبانی نظری آنها چه چیزی خواهد بود.

یک رساله‌ دکتری در حال ارائه است که الگوهای حکومت در اندیشه سیاسی اهل سنت یا اسلام سیاسی در جهان اهل سنت را بررسی کرده است که در آن کشورهای تونس، ترکیه و مصر را بررسی کرده است که در نهایت آنها به سکولاریسم ختم شدند و اینها سکولاریسم‌های جالبی شدند که سکولاریسم دینی در تونس شکل گرفته است در ترکیه که حزب عدالت و توسعه حاکم است یک مدلی است که در بستر سکولاریسم و آتاتورکیسم شکل گرفته است که این چند کشور، همگی اخوانی هستند و نکته مهم این است که از دل یک اخوان، یک الگو درنیامد بلکه الگوهای مختلفی درآمده است که آن هم الگوی مردم‌سالاری دینی نیست بلکه مردم‌سالاری سکولاریسم پایه است و مردم‌سالاری کمتر یا بیشتر سکولار است اما به لحاظ نظری این اتفاق نیافتاده است.

تسنیم: علت گرایش این کشورها به سمت سکولاریسم چه بوده است؟

علت این موضوع که بیشتر این کشورهای به سمت سکولاریسم گرایش پیدا کرده‌اند شایدبه دلیل فروپاشی امپراطوری عثمانی است که بعد از جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم به دلیل غلبه تمدن اروپایی و غربی بود در هم جا، همه‌گیر شد و رضاشاه در ایران و آتاتورک در ترکیه که اینها الگوی حکومتی سکولار غربی مبتنی بر تمدن مسلط غرب در جهان 200 سال گذشته همه جا سرک کشیده است و حاکم شده است.

تسنیم: در بدو شکل‌گیری اخوان‌المسلمین آنها داعیه دینداری داشته‌اند؟

این موضوع در جهان اهل سنت مسئله بزرگی است که چطور جهان اهل سنت نتوانست به حکومت دینی سامان بدهد و امیدواریم مقالاتی در این زمینه بیاید که با توجه به تجربیات متعددی که جهان اهل سنت در لیبی، مصر،‌ تونس، مراکش و اردن به خودش دیده است، آیا سکولار باقی خواهند ماند؟

اخوان‌المسلمین ریزش‌های و رویش‌هایی را شاهد خواهد بود؛ اخوان بعد از 80 در مصر حاکمیت را به دست گرفت اما یک سال بیشتر دوام نیاورد شاید یک دلیل آن این است که اخوان به جای غش کردن به سمت مردم‌سالاری در حکومت به سمت "سلفیسم رادیکال" غش کرد و این سلفیسم رادیکان، اخوان را به سمت الگوهای وهابی به جای الگو‌های مردم‌سالاری سوق داد در حالی که گرایش‌های مردم سالارانه در اخوانِ قبل از بهار عربی یا قبل از بیداری اسلامی، خیلی قوی بود.

یکی از علل سکولار شدن حکومت‌ها در غرب، افراط‌گرایی کلیسا در حکومت‌داری در قرون وسطی بود و اگر می‌خواستیم سکولار را در جهان اسلام رشد بدهیم هیچ چیزی به اندازه کارهای داعش نمی‌توانست زمینه را برای گرایشات به سمت سکولاریسم فراهم کند؛ داعش از جهاتی دست‌پرورده غرب است غرب برای سرعت بخشیدن به روند سکولاریسم در جهان اسلام، برای اینکه با سکولار راحت‌تر کار می‌کند و منافع ملی غرب را راحت‌تر تامین می‌کند داعش را به عنوان یک ایستگاه پمپاژ قوی افراط‌گرایی دینی قرار داد تا بعد زدگی از جهان اسلام ایجاد می‌کند تا همه از حکومت دینی فرار کنند. به عنوان مثال راشد الغنوشی در تونس تجدیدنظرهایی که در اسلامی سیاسی انجام داد تجدیدنظرهای جالبی بود و رسماً اعلام کرد که ما سکولار هستیم!

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط