مطالبات رهبر انقلاب در حوزه کتاب- ۱| توصیه مهم مقام معظم رهبری به مسئولان: نگویید کار داریم/ هزاران قصه خوانده‌ام

رهبر معظم انقلاب در مناسبت‌های مختلف تذکراتی درباره حوزه کتاب داده‌اند که بازخوانی این مطالبات می‌تواند در هدایت مسیر فرهنگ در دولت آینده مفید و مؤثر باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در کنار مشکلات ریز و درشتی که امروز گریبان فضای فرهنگی جامعه را گرفته است، شاید فاصله مردم با کتاب و حذف تدریجی آن از سبد خرید خانوار از جمله مهمترین و پررنگ‌ترین معضلات در این حوزه باشد؛ امری که بارها رهبر معظم انقلاب نسبت به تقویت و پویاتر شدن آن تأکید کرده‌اند.

بر کسی پوشیده نیست که امروزه کتاب، به عنوان کالایی که هم بُعد فرهنگی دارد و هم جنبه اقتصادی، روزگار غربیی را می‌گذراند. آمارهای منتشر شده طی دو سال گذشته بیانگر قرار گرفتن صنعت نشر در سراشیبی است، شمارگان کتاب به شکل غیر قابل باوری کاهش یافته، افزایش 300 برابری قیمت کتاب خرید آن را برای مردم و علاقه‌مندان به این حوزه دشوار کرده، معیشت نویسندگان و پدیدآورندگان آثار به خطر افتاده و از همه مهمتر اینکه، فضای فرهنگی کشور در رکود به سر می‌برد. در چنین شرایطی، سؤال این است که چه باید کرد؟ راه برون‌رفت از شرایط موجود چیست؟ 

تنها حدود یک هفته به روی کار آمدن دولت سیزدهم زمان باقی است؛ دولتی که پایه برنامه‌های خود را بر ایجاد پویایی و نشاط در بخش‌های مختلف کشور گذاشته است، برای خروج صنعت نشر و بازار کتاب از شرایط موجود چه تدابیری باید اتخاذ کند؟ با توجه به اهمیت این موضوع، خبرگزاری تسنیم در قالب پرونده‌ای با عنوان «مطالبات رهبر معظم انقلاب در حوزه کتاب» اقدام به بازخوانی و بررسی آرای مقام معظم رهبری در این حوزه کرده است. ایشان در سال‌های اخیر با معرفی آثار مفید و اشاره به ویژگی‌های برخی از عناوین موجود در بازار نشر، بارها توجه مخاطبان و علاقه‌مندان به کتاب را به برخی از آثار جلب کرده‌ و از سوی دیگر، در دیدارها و مناسبت‌های مختلف تذکراتی راجع به حوزه کتاب و نشر داده‌اند که بازخوانی این مطالبات می‌تواند در هدایت مسیر فرهنگ در دولت آینده مفید و مؤثر باشد. 

در بخش نخست این پرونده، نگاهی انداخته‌ایم به سبک کتابخوانی و تذکرات و توصیه‌های ایشان به مسئولان برای افزایش سطح مطالعه و تخصیص زمان بیشتر برای این امر.

انس و صمیمت رهبر انقلاب با کتاب از دوران کودکی و نوجوانی آغاز شد؛ زمانی که به گفته ایشان «دوره طلایی مطالعه» است. در ادامه بخش‌هایی از صحبت‌های ایشان در این‌باره را می‌توانید بخوانید:

صدای اذان

من(در نوجوانی) خیلی کتاب نگاه می‌کردم. پدرم کتابخانه خوبی داشت و خیلی از کتاب‌ها هم برای من مورد استفاده بود. البته خود ماها هم کتاب داشتیم و کتاب کرایه می‌کردیم. نزدیک منزل ما کتابفروشی کوچکی بود که کتاب کرایه می‌داد. من رمان که می‌خواندم، معمولاً از آنجا کرایه می‌کردم. ... به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه می‌کردم. آستان قدس هم در مشهد کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی، در همان سنین 15-16 سالگی، به آنجا مراجعه می‌کردم. گاهی روزها به آنجا می‌رفتم و مشغول مطالعه می‌شدم. صدای اذان با بلندگو پخش می‌شد، اما به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمی‌شنیدم! بلندگو خیلی نزدیک بود و صدای اذان خیلی شدید داخل قرائت‌خانه می‌آمد، اما ظهر که می‌شد، بعد از مدتی می‌فهمیدیم ظهر شده است.

دوره طلایی مطالعه

من در دوران نوجوانی زیاد مطالعه می‌کردم و می‌خواندم، هم کتاب تاریخ، هم کتاب ادبیات، هم کتاب شعر، هم کتاب قصه و رمان می‌خواندم. به کتاب قصه خیلی علاقه داشتم و خیلی از رمان‌های معروف را در دوره نوجوانی خواندم. شعر هم می‌خواندم. من در دوره نوجوانی و جوانی، با بسیاری از دیوان‌های شعر آشنا شدم. به کتاب تاریخ علاقه داشتم و چون درس عربی می‌خواندم با زبان عربی آشنا بودم، به حدیث هم علاقه داشتم. الان احادیثی یادم است که آنها را در دوره نوجوانی خواندم و یادداشت کردم. دفتر کوچکی داشتم که احادیث را در آن یادداشت می‌کردم. احادیثی را که دیروز یا همین هفته نگاه کرده باشم، یادم نمی‌ماند؛ مگر اینکه یادآوری‌ای وجود داشته باشد، اما آنهایی را که در آن دوره خواندم، کاملاً یادم است. شماها واقعاً باید دوره نوجوانی و جوانی را قدر بدانید. هرچه امروز مطالعه می‌کنید، برایتان می‌ماند و هرگز از ذهنتان زدوده نمی‌شود.

این دوره نوجوانی، برای مطالعه کردن و یاد گرفتن، دوره خیلی خوبی است؛ واقعاً یک دوره طلایی است و با هیچ دوران دیگری قابل مقایسه نیست.

من می‌بینم با اینکه درس‌های موجود از لحاظ حجم و محتوا خیلی سنگین نیست، اما بعضی از جوانان ما فرصتی برای خودشان نمی‌بینند که بتوانند مطالعه جنبی بکنند؛ در حالی که به نظر من جوان می‌تواند هم درس بخواند، هم مطالعه کند و هم ورزش کند.

علاقه‌مندی‌های من

از شش سال تحصیل در حوزه‌ مشهد خاطرات بسیاری دارم که یک مورد آن را ذکر می‌کنم و آن عبارت بود از شیفتگی شدید من به مطالعه‌ کتاب‌های داستان و رمان‌های مشهور جهانی و ایرانی. شاید من همه‌ داستان‌های «میشل زواگو» را که ده تا است، خوانده‌ام. داستان‌های «الکساندر دوما»ی پدر و پسر را هم خوانده‌ام. همچنین تمامی یا بیشتر داستان‌های ایرانی را نیز خوانده‌ام. خواندن این داستان‌ها و رمان‌ها تأثیر محسوسی در ذهن و شیوه‌ نگارش انسان دارد.

سال 1336 چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتاب‌هایی را هم که به آنها خیلی علاقه داشتم، به‌همراه خود بردم. بعد به کتابخانه‌ شوشتریّه‌ نجف اشرف رفتم که اتّفاقاً بسیاری از کتاب‌های عمویم ــ سیّد محمّد ــ در این کتابخانه هست و موقوفه‌ آنجاست. در آنجا کتاب‌هایی را استنساخ کردم. سپس به‌همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم و از خرّمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتاب‌ها را به‌همراه چند شناسنامه گم کردم. همه جا را زیر و رو کردم و هر جایی را گشتم، به انبارهای راه‌آهن رفتم و مدّت‌ها در آنجا جست‌وجو کردم؛ امّا نتیجه‌ای نداشت. پریشان و اندوهگین و افسوسمند به مشهد بازگشتم.

دو سال بعد نامه‌ای از یک راننده‌ تاکسی به دستم رسید که نوشته بود: "من بسته‌ای را که در اتومبیلم جا مانده بود، پیدا کردم، آن را باز کردم، امّا هیچ نشانی از صاحبش در آن نیافتم؛ فقط چند کتاب و شناسنامه در آن بود. دیدم صاحب شناسنامه، معمّم است؛ لذا از فردی معمّم در تهران پرس‌وجو کردم و او نشانی مسجد مشهد را به من داد". به این ترتیب کتاب‌ها به من بازگشت!

هزاران قصه خوانده‌ام

من در اثر کثرت برخورد با رمان‌های گوناگون، می‌توانم نظر بدهم. در طول این سالیان 30-40 ساله عمرم که با کتاب قصه سر و کار داشته‌ام، شاید هزارها قصه از بهترین نویسندگان دنیا خوانده‌ام، ... بهترین قصه‌هایی که مضمونی را... در خودشان می‌پرورانند، آن قصه‌هایی هستند که ... تمام این موارد در آنها وجود دارد و خودش را نشان نمی‌دهد، چنانچه شما در قصه یک نکته را درشت کردید و مشخص شد که جهت‌گیری قصه به سمت آن است، قصه خراب خواهد شد. (دیدار با مدیران و برنامه‌سازان گروه تلویزیونی شاهد، 72/10/13)

از جمله نکات قابل تأمل در سخنان رهبر معظم انقلاب در حوزه کتاب و کتابخوانی، صرف وقت ایشان برای این امر با وجود مشغله‌های متعدد و بسیار است. نگاهی به خاطرات و بیانات معظم‌له، بیانگر آن است که رویه ایشان برای کتابخوانی پس از پیروزی انقلاب نیز ادامه داشته است، آن هم در شرایطی که ایشان مسئولیت دستگاه اجرایی کشور را برعهده داشتند و وقوع جنگ تحمیلی کشور را در شرایط ویژه‌ای قرار داده بود؛ این در حالی است که بعضی از مسئولان کشور کمترین وقت را صرف مطالعه می‌کنند؛ امری که متأسفانه در میان مسئولان فرهنگی کشور هم دیده می‌شود. غریبه بودن با فضای کتاب و در عین حال، ارائه شعارهای طلایی برای تشویق مردم به خرید کتاب و افزایش سرانه مطالعه؛ یادآور حکایتی است از گلستان سعدی و داستان عالمان بی‌عمل. شاید یکی از گره‌ها و موانع اصلی در کاهش سطح مطالعه و غربت کتاب، ناآشنایی مسئولان با این امر و فضا باشد.

 ایشان در بخش‌هایی از بیاناتشان در دیدار با علما و روحانیان قائن؛ 66/1/3 و در سخنرانی در سمینار ائمه جمعه استان تهران 63/8/15 درباره اهمیت صرف وقت بیشتر برای کتابخوانی می‌فرمایند:

نگویید کار داریم

هرکس که در یک بخش یا گوشه‌ای مشغول تبلیغ و کار است، رابطه خودش را با کسب معلومات قطع نکند؛ نگوییم کار داریم و نمی‌رسیم. من خودم اوایل انقلاب که شد، حدود دو سال رابطه‌ام با کتاب قطع شد. با آن همه اشتغالی که ما داشتیم، مگر فرجام داشت؟ من شب ساعت 11 و یا بیشتر به خانه می‌رفتم و کار، ساعت 5 و 6 صبح آغاز شده بود؛ تازه عده‌ای ملاقاتی هم در خانه داشتم. خانه ما هم دم دست بود؛ می‌رفتم و می‌دیدم عده‌ای از ارگان‌های مملکتی، از نهادهای انقلابی، از بخش‌های مختلف، از علمای شهرستان‌ها و ... در اتاق نشسته‌اند و کار دارند؛ اصلاً مجال نبود.

مدت‌های مدیدی می‌گذشت که من فرزندان خودم را نمی‌دیدم؛ با اینکه در خانه خودمان بودیم! وقتی موقع شب می‌رفتم، خواب بودند و صبح هم وقتی بیرون می‌آمدم، خواب بودند! روزهای متمادی می‌شد که من بچه‌ها را نمی‌دیدم. این وضع زندگی ما بود. ناگهان به خودم نهیب زدم و الان سه چهار سال است که شروع به مطالعه کرده‌ام... شروع مجدد من به مطالعه، بعد از اشتغال به ریاست جمهوری است. الآن من مطالعه هم می‌کنم و به کارم هم می‌رسم و می‌بینم که منافاتی با هم ندارند. مطالعه علمی تاریخی هم دارم، مطالعه تفننی هم می‌کنم.

من تصور می‌کنم که با حال اشتغال هم می‌شود مطالعه کرد. قبل از پیروزی انقلاب، به مدت کوتاهی، و بعد هم که انقلاب پیروز شد و من به تهران آمدم و اشتغال‌های گوناگونی داشتم، اصلاً فرصت مطالعه پیدا نکرده بودم... در این یکی دو سال اخیر، دیدیم که چنین چیزی نمی‌شود و ما باید بالاخره وقتی را برای مطالعه باز کنیم. از حدود دو سال پیش، با اینکه اشتغالات ما کم نشده بود و بلکه زیاد هم شده بود، تصمیم گرفتیم که مجدداً مطالعه کنیم؛ شروع کردیم، دیدیم می‌شود، و من الان هر شبانه‌روز، مقداری مطالعه می‌کنم.... به تدریج مطالعه کردم... شاید بیش از صدها صفحه یادداشت برداشتم... فهمیدم که می‌شود.

-------------
منابع:
- «من و کتاب»؛ انتشارات سوره مهر
- «خون دلی که لعل شد»؛ انتشارات انقلاب اسلامی
-------------

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط