استراتژی دولت بایدن در عراق و سوریه چیست؟
استراتژی آمریکا مبتنی بر سیطره نظامی و اجرای سیاست تروریسم اقتصادی در کشورهای منطقه و به ویژه عراق و سوریه است که بر عناصر پنج گانه بنا میشود و اولین آن محافظت از حضور نظامی در دو کشور مذکور میباشد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «امین محمد حطیط» تحلیلگر و کارشناس امور راهبردی منطقه در مقاله جدید خود در روزنامه البناء به توافق اخیر بغداد و واشنگتن برای تغییر ماموریت نیروهای آمریکایی در عراق پرداخته و نوشت، پس از خروج آمریکا از عراق در سال 2011 تحت عنوان «توافقنامه چارچوب استراتژیک» که روابط میان بغداد و واشنگتن را تنظیم میکرد، ایالات متحده در سال 2014 با یک فرمول فریبکارانه جدید تحت عنوان مبارزه با تروریسم به عراق بازگشت و اشغالگری خود در مناطق مختلف عراق گسترش داد؛ به این بهانه که قصد دارد با تروریسمی که ساخته و پرداخته دست خود آمریکاست مبارزه کند و مدعی شد که مبارزه با گروه تروریستی- تکفیری داعش در عراق و سوریه ممکن است 30 سال زمان نیاز داشته باشد.
اما عراقیها میدانستند که چگونه با دومین پروژه اشغالگری آمریکا که توسط تروریستها اجرا میشد مقابله کنند و میدانستند چگونه نیروهای دفاعی خود را تحت عنوان بسیج مردمی برای دفاع از سرزمین خود مجهز کنند. بر این اساس نیروهای حشد شعبی عراق در کنار متحدان خود با عناصر داعش مقابله کرده و شر تروریسم را دفع کردند.
اما اکنون پس از آزادسازی عراق از چنگال تروریسم توسط مقاومت، مواضع متناقض آمریکا جای سوال دارد؛ چرا که این کشور مدعی شده بود برای مبارزه با داعش به عراق و سوریه آمده و موفق شده این گروه تروریستی را نابود کند؛ بنابراین اگر این ادعاها واقعیت داشته باشد اکنون واشنگتن باید عرصه عراق و سوریه را خالی کرده و این کشورها را به دست مردم آنها بسپارد.
اما واقعیت آن است که آمریکا در چارچوب استراتژی انتقال به شرق دور و محاصره چین و قطع جاده ابریشم تمایل دارد حضور خود در عراق را تحت عناوین جدیدی که خدشهای به رفتارهای فریبنده و اشغالگری واشنگتن در این کشور وارد نسازد تنظیم کند. این امر در نهایت منجر به نقض مداوم حاکمیت عراق توسط ایالات متحده میشود و شواهد نشان میدهد که تغییر دولت در آمریکا از «باراک اوباما» تا «دونالد ترامپ» و پس از آن «جو بایدن»، مواضع و استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه و به ویژه کشوری مانند عراق را چندان تغییر نداده است.
حدود شش ماه پس از به قدرت رسیدن بایدن استراتژی دولت وی در خاورمیانه به طور کلی و در عراق و سوریه به شکل ویژه تا حد زیادی مشخص شد. شاخصها نشان میدهد این استراتژی آمریکا مبتنی بر سیطره نظامی و اجرای سیاست تروریسم اقتصادی در کشورهای منطقه و به ویژه عراق و سوریه است که بر عناصر پنج گانه بنا میشود و اولین آن محافظت از حضور نظامی در دو کشور مذکور میباشد. دومین عنصر استراتژی آمریکا دوری از درگیریها و عملیاتهای جنگی در عراق، مگر در صورت لزوم است. درباره سه عنصر بعدی باید به از بین بردن ثبات داخلی ، جلوگیری از بازگشت به زندگی عادی در عراق و سوریه و کل منطقه، ادامه جنگ اقتصادی تحت عنوان محاصره و تحریمها علیه این کشورها و نهایتاً سیطره بر دولتهای عراق و سوریه اشاره کرد.
آمریکا به ویژه پس از اعلام مصوبه پارلمان عراق برای اخراج نیروهای بیگانه از این کشور به شدت نگران است که با اجرای این مصوبه عراق و سوریه تحت کنترل مقاومت قرار بگیرد و موضع گیریهای صریح مقامات حشد شعبی و رهبران گروههای مسلح عراق برای اخراج آمریکاییها به این نگرانی واشنگتن میافزاید. در سوریه نیز اخیرا «بشار اسد» رئیس جمهوری این کشور در مراسم تحلیف خود اعلام کرد که دولت سوریه از هرگونه مقاومت مردمی مسالمتآمیز یا مسلحانه در برابر اشغالگری بیگانگان حمایت میکند.
بر این اساس آمریکا فریبکاری جدید خود را در عراق آغاز کرد تا ماهیت حضور اشغالگرانهاش در خاک این کشور را تحت عناوین جدیدی همچون حضور مستشاری و آموزشی تحریف کند و از فشار مردمی عراق برای اخراج آمریکاییها بکاهد.
در واقع واشنگتن معتقد است که تغییر آدرس حضور نظامیان در عراق کافی است و با این کار میتواند به شکل بهتری از نیروهای خود که تعداد آنها به 4000 نفر میرسد در پایگاههای عراق محافظت کند. علاوه بر آن آمریکاییها بر این باورند که با تغییر عنوان حضور خود در عراق میتوانند راحت تر ماموریت سیطره بر تصمیمگیریها و حاکمیت و ثروت و سیاستهای عراق را در چارچوب مبارزه با محور مقاومت اجرا کنند.
اما درباره سوریه آمریکا بسیار واضح تر و گستاخانه تر عمل و اعلام کرد که حضور نظامی خود را در همه مواضع غیرقانونیاش در خاک سوریه از جنوب شرقی تا شمال شرقی حفظ خواهد کرد. دولت بایدن همچنین ادعا کرد که از ابتدای سال آینده هرگونه عملیات جنگی را در عراق متوقف میکند اما درباره سوریه این وعده را نداد و از طرف دیگر تحریمهای غیر انسانی واشنگتن علیه سوریها تحت عنوان «قانون سزار» همچنان ادامه دارد.
مسلم است که آمریکا به رفتارهای متجاوزانه خود علیه دولت عراق و سوریه ادامه میدهد و از دولت عراق میخواهد تا به اشغالگری نظامیان آمریکایی در خاک عراق مشروعیت ببخشد؛ روشی که از اولین روز حمله به عراق در سال 2003 بر مبنای ایجاد اختلافات فرقهای در این کشور پیش گرفت. اما این روش در سوریه که دولت و ملت یکصدا اشغالگری آمریکا در کشورشان را رد میکنند قابل اجرا نیست و واشنگتن ترجیح میدهد علنا با حضور و عملیاتهای نظامی به اشغالگری خود در مناطق مختلف سوریه ادامه دهد.
از این موارد نتیجه میگیریم که منطقه اینبار در تاریخ جدیدی از رویارویی با اشغالگران است و این بار آمریکا نه با ابزارهای جایگزین همانند تروریسم، بلکه به شکل مستقیم وارد عرصه خاورمیانه شده است.
اما نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که همه میدانند محور مقاومت که خطرناکترین و شدیدترین جنگها را خنثی کرده و به تنهایی و با حمایت متحدانش به مدت 10 سال از منطقه دفاع کرد امروز بسیار قدرتمندتر از 10 سال پیش و زمانیکه آمریکاییها را وادار به خروج از عراق کرد، است. در پایان می توان گفت که کارت نظامی آمریکا در منطقه به ویژه کشورهای عراق و سوریه از بین رفته و تنها اهرم و فشاری که برای آن باقی مانده تحریم اقتصادی است که در این شرایط دولتها موظفند یک استراتژی ملی و به دور از مواضع بیگانگان برای مقابله موثر با تحریمهای آمریکا پیش بگیرند.
انتهای پیام/