سرتیپی: آقای رئیسی سینمای ما را به دهه ۶۰ بازگردانید
یک کارگردان سینما گفت: حرف من به آقای رئیسی این است که لطفاً ما را به همان سینمای دهه ۱۳۶۰ برگردانید و از کل کشور و مملکت ما حرص و طمع را بیرون بکشید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با نزدیک شدن به روزهای پایانی دولت و آغاز فصل جدید در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران، انتقادات و نگاههای تازه برای عملکرد دولت بعدی در رسانهها گفته میشود.
یکی از دیدگاههای رایج در حوزه اقتصادی سینمای کشور، خصوصی سازی است. سرمایهگذاری خصوصی در کنار سرمایهگذاری دولتی رایج شده و جان گرفته است و در بخشهایی مانند نمایش خانگی به خوبی دیده میشود.
خصوصیسازی در سینما حواشی فراوانی داشته است بطوری که باعث شد تا برخی از سریالها و فیلمهای سینمایی آلوده به پولهای کثیف شوند. اما این تنها آسیب وارد شده به سینما از سوی سرمایهداری و خصوصیسازی نیست. بلکه مشکلات و گرفتاریهای دیگری نیز به آن وارد شده است که آسیبهای بدتری به سینمای ما زده.
در این خصوص منصور سرتیپی مستندساز و کارگردان سینمای کشور در گفتوگو با تسنیم به مشکلات و آسیبهایی که به سینمای ما وارد شده است اشاره کرد. سرتیپی با نقد آنچه که به اسم خصوصیسازی در سینمای ما شکل گرفته، بیان کرد: خصوصیسازی در سینمای ما تکامل پیدا نکرده و بیشتر از آنکه یک فرم جا افتاده و اصولی باشد، رفتاری تقلیدی از سینمای آمریکا است. هرچه که در استودیوهای آمریکایی شکل گرفت را بدون درک درست از نظر اقتصادی و سرمایهگذاری وارد کردیم و یکباره بکار گرفتیم.
وی با بیان اینکه من مخالف سرمایهگذاری و خصوصیسازی در سینما نیستم اضافه کرد: من با این شکل از خصوصیسازی در سینما مخالفم که حرف اول و آخرش پول است و نه سرمایههای هنری و فکری مهم سینمای ایران. حتی معتقدم که این شکل از خصوصیسازی در سینمای ما به خود سینما هم آسیب میزند چرا؟ چون معلوم نیست که سرمایههای اقتصادی که وارد سینمای ما میشود اولاً از کجا آمده است و دوماً قرار است تا چه خدمتی در مسیر رشد و بالندگی سینما و جامعه ما بکند؟ از طرف دیگر روشن نیست که این سرمایههای نامعلوم قرار است تا چه مدت در سینمای ما بماند و کار کند؟
این کارگردان سینما توضیح داد: بعد از اینکه سرمایه وارد شد مهم نیست که فیلم اصلاً میفروشد یا خیر تنها چیزی که مهم است خرج شدن آن پول است. بعد هم وقتی که فیلم نفروخت میروند یک فیلم دیگر با سرمایه دیگر یا با همان سرمایهگذار میسازند. خصوصیسازی در سینمای ما باید دارای حد و حدود، روش و قانون باشد.
سرتیپی در بخش دیگری صحبتهایش از مضرات خصوصیسازی حال حاضر در کشور که به جنبههای هنری و فکری فیلم آسیب میزند گفت: نکته مهم دیگری که باید بگویم این است که گاهی سرمایهگذاری که جنبه اقتصادی دارد وارد حوزه فکری و محتوایی میشود و میگوید که چه باید کرد و چکار نباید کرد. آیا سرمایهگذار آمده است تا به اقتصاد سینمای ما کمک کند یا تئوری بدهد؟ برخی از سرمایهگذاران حرفهایشان را به سینماگر و فیلمساز دیکته میکنند.
در حالی که در همان آمریکا و اروپا از آن به عنوان یک اسپانسر استفاده میکنند و آخر سر هم بخشی از سود را به او میدهند. ببینید پس اینکه معترض هستم بیدلیل نیست زیرا اگر قرار است تا ما نیز مانند آمریکا و اروپا دارای سرمایهگذاری خصوصی باشیم باید روش و معیار عملکرد آنها را هم بپذیریم اما آیا در آنجا سرمایهگذار در روش و عملکرد فیلمسازی ورود و دخالت میکند؟
برای همین است که میگویم روشمندانه عمل نکردیم و تنها الگوبرداری صرف بدون درک و فهم عمیق از این حوزه وارد شدیم.
به هم ریختن نظام دستمزدهای سینما نتیجه سرمایهگذاری خصوصی در سینما
این فیلمساز کشور یکی از مشکلاتی که سرمایهگذاری خصوصی در سینما ایجاد کرده است را بهم ریختن نظام دستمزدهای سینما عنوان کرد و گفت: خصوصیسازی سینمای ما آن را از نظر اقتصادی بهم ریخته است نه اینکه آن را سروسامان دهد. نگاه کنیم به موضوع مهم دستمزدها که از اساس بهم ریخته شده است. زیرا سرمایهگذار به آن کس که دوست دارد هر چقدر که بخواهد میدهد به فرد دیگر کمتر یا بیشتر.
وی با اشاره به اینکه سینما، هنر و خلاقیت در کشور، تحت الشعاع پول و ثروت قرار گرفته است بیان کرد: پول جای هنر و خلاقیت را گرفته و ارزش آن فراموش شده است. خصوصیسازی یک کلمه بیشتر نیست اما تبدیل به سنگری شده که پشت آن پنهان میشوند. هرکس که پول دارد میتواند در سینما وارد شود. عشق به کار سینما تحت الشعاع این عشق به پول قرار گرفته. آنچه که به عنوان بخش خصوصی در کشور ما در حال فعالیت است بیشتر یک اقتصاد کوچک برای عدهای محدود و خودمانی است.
این کارگردان تصریح کرد: حکایت جالبی است که میگوید پادشاهی از وزیرش خواست که برای دربار شاعری انتخاب کند. او فراخوان داد و عدهای آمدند. یکباره دستور داد تا همه را به درون زندان بیاندازند. همه اعتراض کردند اما او دید که در بین آنان یک نفر در حال شعر نوشتن است. سپس دستور داد تا همه را آزاد کنند. یک عده رفتند و عده دیگری ماندند. سپس همه را به سالنی برد و از آنان پذیرایی مفصلی کرد اما باز دید که همان فرد در حال نوشتن شعر است سپس همه را بیرون کرد و آن یک نفر را که در همه حال شعر میسرود را به عنوان شاعر معرفی کرد. منظورم از این حکایت روشن است؛ هنرمند واقعی کسی است که در همه حال چه در ناز و نعمت و چه در مشکلات و فشار اصالت هنریاش را فراموش نمیکند اما سرمایهگذاری خصوصی باعث شد تا این منطق از بین برود و همه چیز با پول سنجیده و فهمیده شود.
سرتیپی دهه 60 را از نظر اقتصاد سینمایی یکی از بهترین دورههای سینمایی کشور عنوان کرد
سرتیپی دهه 60 را از نظر اقتصاد سینمایی یکی از بهترین دورههای سینمایی کشور عنوان کرد و گفت: سالهای دهه 60 یک کارمند حقوقش را به یک میزان میگرفت و کارگر از آن قدری پایینتر و هنرمند از هردوی آنها با اندازه معقولی بالاتر بود اما همان کافی و در خور شأن او بود. اما الان یک هنرمند آمده است و میدانم که یک متن را نمیتواند یکبار از رو بخواند، به من میگوید که کجا میتوانم پول بیشتر بدست بیاورم؟ بنظر من هنر در وضعیت بسیار بدی قرار دارد البته این افراد هنرمند واقعی هم نیستند بلکه هنرمندانی هستند که صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند.
وی ادامه داد: الان اگر در برخی از مراکزی که کار سینمایی میکند بروید اولین سؤالی که میپرسند این است که آیا اسپانسر داری یا خیر؟ اگر جوابت مثبت باشد فیلمنامه را 24 ساعته قبول میکنند.
این کارگردان گفت: بد نیست به وضعیت گرانی سینما هم اشاره کنم. آنقدر در حال حاضر سینما رفتن گران شده -که مرهون همین سرمایهگذاری خصوصی است- که یک خانواده نمیتواند به سینما برود. به تعبیر استاد چکناواریان سینما مانند کلیسا و مسجد باید رایگان باشد. مگر وقتی میرویم کلیسا و مسجد پول میدهیم؟ بعد انتظار داریم مردم بروند سینما و با بلیت سیهزار تومانی فیلم تماشا کند؟
سرتیپی خاطرنشان کرد: از این گذشته آیا مردم میروند و فیلمی که هیچ ارزش هنری و محتوایی ندارد را تماشا کنند؟ مردم ما ملت فهیم و هنر دوستی هستند و محتوا برایشان مهم است چیزی که محتوای خاصی ندارد را کنار میگذارند. چقدر بخش خصوصی که انقدر پول دارد حاضر شد که یک فیلم درباره بچههای جبهه و جنگ بسازد؟
وی خطاب به رئیس جمهور منتخب گفت: حرف من به آقای رئیسی این است که لطفاً ما را به همان سینمای دهه 1360 برگردانید و از کل کشور و مملکت ما حرص و طمع را بیرون بکشید. این زیادهطلبی است که به سینمای ما ضربه زده است اگر هرکس به آن میزان که داشت راضی بود این همه مشکل نداشتیم.
این کارگردان سینما خاطرنشان کرد: بجای اینکه دولت از وظیفه اصلی خود یعنی کمک به مردم صرف نظر کند و بگوید که همه چیز را به بخش خصوصی بسپارد ببیند که دولت چگونه میتواند از مردم حمایت کند؟ دولت گذشته تا آمد به خودش بیاید همه چیز را سپرد به بخش خصوصی.
وی ادامه داد: الان اگر مرحوم حاتمی میخواست شهرک سینمایی غزالی را بسازد چه هزینه عجیبی باید میکرد؟ اما آن موقع توانست با کمک دولت و صداوسیما آن را بسازد. اما اگر همین شهرک را الان با کمک بخش به اصطلاح خصوصی بخواهد بسازد کلی بریز و بپاش میشود و نتیجه مطلوب را هم نمیدهد زیرا اهدافی بغیر از فیلمسازی و هنر دارند.
سرتیپی گفت: خلاصه مطلب آنکه زمانی هنر به معنای واقعی کلمه برای هنرمندان و سینمای کشور اصل بود اما الان مدت زمانی است که دیگر هنر آن معنای واقعی خودش را ندارد. زمانی در سالهای دهه 1360 که من شاگرد مرحوم پرتوی بودم در جمع همکارانی مانند آقای رسول نجفیان، مرضیه برومند و مسعود آبپرور و دیگر عزیزانی مشغول به کار شدیم که هنر را دوست داشتند و آن را خرج پول و دنیا نمیکردند. همه دنبال خلاقیت و تازگی بودند و اینکه چیزی را بیآفرینند. دنبال هنر بودند برای رسیدن به همان معنای اقعی که دارد یعنی زیبایی. اما متأسفانه در حال حاضر همه چیز پول شده است و تصمیم گیرنده واقعی سرمایهگذار.
/مصاحبه از محمدباقر صنیعی منش/
انتهای پیام/