همپای کاروان | واکنش امام حسین (ع) به شهادت مسلم بن عقیل (س)/ یک منطق قرآنی درباره علت قیام اباعبدالله
امام حسین نیز جز به خواست خدا حرکت نمیکند و بلکه به استناد سایر روایات، امام اصل مشیتالله است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، کاروان امام حسین علیهالسلام جلوهای از کاملترین ارزشهاست، ارزشهایی که تحت ولایت و امامت یکی از برترین معلمان و مربیان عالَم کسب شد. این کاروان در ادامه حرکت خود از مکه به سوی کوفه و یا کربلا، منزلگاههای متعددی طی کرد؛ از جمله آنکه در روز پنجشنبه 17 ذی حجه به «احفُر» رسید. در این منزلگاه بود که «عبداللّه بن مطیع بن اسود قرشى عَدَوى» با امام مواجه شد. او در این هنگام در ملک خود، سر راه مدینه و مکه مشغول کندن چاهی بود تا زمین خود را با آن آبیاری کند. وقتی امام به او رسید، از آن حضرت خواست از آب چاه او بنوشد و دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام خواسته او را اجابت کرد. بعد عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد، اما من نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟ عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو، زیرا شما سرور و آقای عرب هستی و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
در این ماجرا حداقل دو عبرت نهفته است:
اول آنکه عبدالله بن مطیع امام را نصیحت میکند، در حالی که امام متصل به علم و مشیت الهی است و بر اساس آیه «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین» که خوبان جز به مشیت خداوند رب العالمین عمل نمیکنند، امام نیز جز به خواست خدا حرکت نمیکند1 و بلکه به استناد سایر روایات، امام، اصل مشیتالله است. از این جهت است که امام در پاسخ به چنین افرادی میفرمود جدمان رسول الله در خواب به من فرمود «أخْرُجْ فَإِنَّ اللّهَ قَدْ شاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلا» یعنی قیام کن؛ چرا که خداوند مشیت کرده تو را کشتهشده ببیند.
دوم آنکه نصحیت عبدالله نسبت به امام، نمایانگر ضعف در معرفت مردم آن دوران است. این ضعف حداقل از 2 عامل ناشی میشد: اولین عامل مربوط به فسادی است که برخی حاکمان پیشین در جامعه اسلامی گستردند تا آنجا که فرهنگ مردم را به عصر جاهلیت نزدیک کردند. دومین عامل مربوط به سناریوی دشمنان عترت درباره تخریب چهره امیرالمؤمنین و سایر عترت بود. در این باره با سیاست منع کتابت حدیث از یک سو زمینه را برای جلوگیری از گسترش احادیث نبوی درباره فضائل عترت فراهم آوردند و از دیگر سو احادیثی را در فضیلت و منقبت افرادی همچون معاویه جعل و آن را جایگزین احادیث نبوی کردند.
همین ضعفها سبب میشد افراد به مرور زمان هرچه بیشتر بهسوی عمق رذیلت سقوط کنند. عبدالله بن مطیع که در زمان حیات پیامبر به دنیا آمد، در واقعه حرّه که سال بعد از عاشورا رخ داد، بهعنوان رهبر مردم مدینه در دفاع از شهر و به همراه عبدالله بن حنظله علیه سپاه یزید و شامیان جنگید، اما چون یارانش پراکنده شدند، شکستخورد و در مدینه پنهان شد لکن با آنها بیعت نکرد و بعد به مکه رفت و همانجا ساکنشد. سال 66 هجری، قبل از قیام مختار و در زمان عبدالله ابن زبیر از طرف او، والی کوفه شد. او در همان آغازِ کار گفت که بر سیره حاکم دوم، عمل میکنم، اما از سوی یاران مختار مانند "سائب بن مالک اشعری" به او اعتراض شد که جز بر سیره علی نباید عمل شود. در قیام مختار، عبدالله بن مطیع در مقابل سپاه مختار ایستاد. در این نبرد شهر را از دست ابن مطیع درآوردند و در اختیار گرفتند و مختار او را اخراج کرد. او دوباره به مکه بازگشت. در حمله حجاج بن یوسف به مکه در سال 73 هجری، ابن مطیع به همراه عبدالله بن زبیر کشته شد و سرشان را به شام فرستادند.
امام حسین در ادامه حرکت خود در روز جمعه 18 ذی حجه به «خزیمیه» رسید. خُزَیمِیه یا حُزیمیه، از منزلگاههای مسیر مکه و کوفه است. در واقعه کربلا، امام حسین پس از منزل حاجر یک شبانهروز در آنجا ماند، سپس راهی «زرود» شد. گفته میشود در این مکان بود که حضرت زینب سلامالله علیها صدای هاتفی را شنید که از حرکت کاروان به سوی مرگ خبر میداد. در مناقب ابن شهر آشوب آمده است امام حسین پس از حاجر یک شبانهروز در حزمیه ماند، صبحهنگام، حضرت زینب گفت: برادر، دیشب صدایی شنیدم که گویندهای میگفت:
ألا یا عین فاحتفلی بجهدو
من یبکی علی الشهدا بعدی
علی قوم یسوقهم المنایا
بمقدار إلی إنجاز وعدی
ای چشم، بکوش و از اشک پر شو، کیست که بعد از من به این شهیدان بگرید، قومی که مرگ آنها را با خود میبرد، چنان چه خدا مقرر کرده تا وعده او تحقق یابد.
امام حسین فرمود «ای خواهر، هر چه را خداوند مقدر فرموده است، همان خواهد شد؛ یَا أُخْتَاهْ کُلُّ الَّذِی قُضِیَ فَهُوَ کَائِن».
کاروان اباعبدالله الحسین، در ادامه مسیر خود به منزل "شقوق" رسیدند که در نوزدهم و احتمالاً بیستم ذیالحجه بود. این مکان، محلّ نزول کاروانهای قبایل بنی اسد و بنی نهشل و دارای برکهها و چاههای متعدد بود که منزل "ثعلبیه" پس از آن قرار دارد. امام حسین به همراه اصحاب خود مدت زمان اندکی را در این مکان توقف کردند. بنا بر نقلی، در این مکان بود که خبر شهادت مسلم بن عقیل و عروة بن هانی به امام حسین(ع) رسید. حضرت که خبر مرگ مسلم را شنید، چشمهایش پر از اشک شد و چندین بار آیه استرجاع (إنا لله و إنا إلیه راجعون) خواند، سپس این آیه قرآن را تلاوت کرد «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً؛ از میان مؤمنان مردانىاند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند، برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در انتظارند و تبدیل نکردند». (احزاب، 23)
بعد امام حسین در حق مسلم و هانی این دعا را خواند «اللهمّ اجعل لنا و لَهُم الجَنّة نُزُلا و اجمع بَینَنا و بَینَهُم فِی مُستقرّ رَحمَتِک و رَغائِب مَذخور ثَوابک؛ خداوندا برای ما و آنها بهشت کرامت فرما و ما را در جایگاه رحمت و پاداش ذخیره شده مرغوب خود جمع فرما».
منابع:
ابن اثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج4، ص211
ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص23
خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص189
------------------------------
پاورقی:
امام رضا (ع): إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ- فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَیْئاً شَاءُوهُ- وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُ الْعالَمِین؛ خداوند دلهاى ائمه را محل اراده خویش قرار داده، هرگاه خداوند چیزى را بخواهد، آنها خواهند خواست؛ این است تفسیر آیه: وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ؛ نخواهید خواست مگر آنچه را پروردگار جهانیان بخواهد. (تفسیر القمی، ج2، ص 409)
با کاروان نور|جزئیات ماجرای ملحق شدن "حرّ" به کاروان حسینی
انتهایپیام/