ناواقعیتی به نام دولت روحانی/ یادداشت آقاجانی

مصطفی آقاجانی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق نوشت: تصمیمات، اقدامات و تبعات و مدیریت تبعات اگر بر خیال و وهم استوار باشد، لاجرم هزینه‌هایی دارد به وسعت هشت سال دولتداری یا به تعبیر بهتر دولت نداری.

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم - مصطفی‌آقاجانی پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام در یادداشتی نوشت:

دموکراسی لیبرال به خصوص در برخی کشورها به علت کاهش حجم و اندازه نمادین‌اش در ذهینت‌های ما شرقی‌ها به دولت‌هایی حداقلی و کوچک تصویر شده است. دولت‌هایی که جز در برخی امور و سطوح دیکته‌شده، به چیزی و کسی کاری ندارد و دست پنهان سیاست و اجتماع‌اش امور را تنسیق و از لابلای قفسه‌های مستقر بروکراسی، مایحتاج و ارزاق عمومی و فرهنگی و اجتماعی‌اش تأمین می‌گردد بدون اینکه حضور و ورود دولت را شما آنچنان حس کنید.

در مقایسه با این نحوه از دموکراسی‌ها نوعی از دولت‌ با صبغه‌ای تقریبا دویست‌ساله در هشت سال گذشته در ایران مستقر بود که از قضا با شکل و شمایل و مبنای حداقلی، به صورت پیش‌رونده‌ای دست خود را از مایحتاج عمومی و فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی کوتاه و کوتاه‌تر کرد تا ما ایرانیان به اصل واقعیت داشتن چنین دولتی شک کنیم و کلمه ناواقعیت را برای او به کار ببریم.

دولت تدبیر و چه؟

در تدقیق‌های بچه‌گانه‌ای که پیرامون مفاهیم امید و آرزو بعضا می‌کنیم و از مقایسه این دو به مفاهیم دیگری چون خیال، وهم و امثال آن می‌رسیم و از این رهگذر نگاهی به وضعیت دولت‌داری در زمانی آقای حسن روحانی می‌افکنیم، به راستی در نام و ماهیت و واقعیت و انگیخته‌ کنونی شک می‌کنیم. این کلیشه که «8 سال از عمر و جوانی ملت ایران در این دولت چه و چه...» اگر به دیده انصاف بنگریم درست نباشد.

به قول رئیس‌جمهورِ دولت دوازدهم که امروز روز پایانی ریاست‌شان است، 757 کیلومتر راه آهن و چقدر جاده و چقدر پل و چقدر افزایش حقوق و چقدر چه افتتاح شد و روبان‌اش قیچی شد... لذا بر مدار انصاف نیست که بگوییم عمرمان هدر رفت و نابود شدیم و ... اما می‌توان این داوری را داشت که آنجایی که دولت روحانی امید و نه آمال و آرزوها را چاشنی شبه‌تدبیرش نمود ورق‌های قابل قبولی از او به یادگار مانده و هرجا که آرزوها و تخیلات و اوهام را تنگِ تدبیرش بسته به آنجایی که وُرا نام نیست رهنمون گشته‌ایم. بنظر می‌رسد شاهد مثال آوردن در این یک قلم، قلم نگارنده را درگیر حشو کند چرا که خواننده آگاه در کسری از ثانیه مصداق را می‌یابد!

خوب و بد چیست و بهتر را چه کسی قضاوت می‌کند؟

درگیری با آرزوها و خیالات همچون بختکی که نصفه شب بر روی آدم می‌افتد و کلا زندگی را مختل می‌کند، نوع نگاه و نحوه دید را دچار اختلال می‌کند. اگر خیالاتی شوید مسیر دراز برایت کوتاه، دشمنی‌ها به دوستی‌ها و برعکس، انسان زمینی به پرنده هوایی بدل می‌شود و حتی آب خوردن‌ات هم باید از خارجه بیاید. آدم‌های خیالاتی، یک پله برویم بالاتر، ساختارهای خیالاتی چون حواس‌شان سرجایش نیست، درست نمی‌بینند لذا نباید آن‌ها را با شلاق برچسب‌هایی چون جاسوس و نفوذی و خرابکار و بنی صدر دوم و الخ مورد ضرب و شتم قرار داد و به خاطر اظهار نظرات شاذشان سرزنش‌شان کرد.

تصمیمات، اقدامات و تبعات و مدیریت تبعات اگر بر خیال و وهم استوار باشد، لاجرم هزینه‌هایی دارد به وسعت هشت سال دولتداری یا به تعبیر بهتر دولت نداری. روی سخنم را به هم وطنانم بکنم: «اگر گفتند وضعمان خوب است، اگر گفتند دلار پایین می‌آید، اگر اصرار کردند که آمریکای جانی و تروریست آدم شده و باید برویم سر میز شام، اگر بدیهیات را انکار کردند، بیکاری را قابل قبول و مسکن سازی را مزخرف و طرح پرخرج ناسلامتی را جزء افتخارات و برجام را فتح الفتوح و رشد اقتصادی امسال‌ و پارسال و هشت سال گذشته را در تاریخ ایران بی‌سابقه ارزیابی کردند، اینقدر حرص نخورید و جوش نزنید؛ همشهری مان عینک واقع بینی را کنار گذاشته....»

آیا خیال پردازی می‌تواند مُسری باشد؟

شاید کمی عجیب باشد اما در عصر تبلیغات هوشمند و محاسباتی و عملیات‌های شناختی در سطوح فروملی، ملی و بین‌المللی(بین الدولی) حتی بیماری خیال‌پردزای نیز مُسری شده و البته قدرت سرایت‌اش آنقدر سریع است که دم انتخابات‌ می‌تواند ده ها میلیون آدم را گرفتار خود خود کرده و برای 4 یا حتی 8 سال دوران نقاهت‌اش به طول انجامد.

بهتر است سرعت را کم کنیم و دقت به خرج دهیم اصل ایده و ابتکار و آرمان‌خواهی را نزنیم که آدمی با آرمان و غایت‌اش زنده است و آنی که این را ندارد شبه حیاتی دارد از نوع نباتی. اگر بخواهیم کمی تدقیق‌ کودکانه داشته باشیم باید بدانیم که روایت کردن خیالات و قصه‌های تخیلی دیگران را نیز به آنجا دعوت می‌کند و اگر داستان خیلی گیرا و جذاب باشد نسخه اصل و بدل اشتباه می‌شود و بقیه داستان.... ما در 92 خواستیم به مانند داد زدن در خواب‌های شیرین دست به تست و آزمایش بزنیم. لذا با راوی خیال هماهنگ و همدل شدیم و به او رأی دادیم. خواستیم او و داستانش را به واقعیت زندگی خودمان تبدیل کنیم و در این راه هرچه گفت و نگفت را چه باور کرده بودیم یا نه پذیرفتیم و نهایتا در صندوق‌های 92 و 96 رأی مان را به او دادیم.

از خواب و خیال دیروز تا صبحِ شنبه امروز

بدون مقدمه اشاره ای کنیم به نمونه‌هایی از مدیریت خیالی در دولت تدبیر و...

-در شبکه‌های اجتماعی بین حاکمیت ایران و شرکت‌های ارائه دهنده اختلاف نظر پیش می‌آید، حاکمیت شرکت خارجی را می‌خواهد مجبور به تمکین کند: دولت اما نظر دیگری دارد و رهاشدگی را عملاً تجویز می‌کند. (قصه تلگرام)

-قیمت اجناس و کالاها با شدت و حدت غیرقابل وصفی بالا می‌رود و میزان شکایات عمومی از این قضیه بالا می‌گیرد: دولت اما برخورد شایسته‌ای با گرانفروشان نمی‌کند و بدنه و آحاد مردم اقناع نمی‌شوند(قصه گرانی)

-با شدت یافتن تحریم‌ها و ضرورت اختصاص ارز کذا به مایحتاج و ارزاق عمومی، قیمت‌های این کالاها سر به فلک می‌کشد و دامدار و مرغدار و کشاورز و ... دادشان به آسمان بلند می‌شود: دولت قول حل شدن قضیه، اتمام پاسکاری‌های وزارتخانه‌ها و ... را می‌دهد(قصه کالاهای اساسی)

-بورس بعد از یه فراز بلند چندین ماهه در مرداد 99 با مخ به زمین می‌خورد از این ور و آن ور گمانه زنی می‌شود و به نقش حقوقی‌ها و ...اشاره می‌شود، دولت اما بازار هبط سرمایه را دستاورد می‌خواند و روند آب شدن سرمایه مردم را ناشی از مباحث آموزشی بورس، طبیعت بازار و ...ارزیابی می‌کند.(قصه بورس)

-میزان اجاره بها در سال‌های 98، 99 و 1400 رشد عجیب و غریبی می‌یابد و اجاره‌نشینان دست به تجمعاتی می‌زنند و ابراز ناراحتی: دولت طی یک فرایند دستوری سقف 25 درصد افزایش را اعلام می‌کند و معلوم نیست چقدر اعمال می‌کند!(قصه اجاره‌ها)

و ...

برآیند این نحوه مدیریت به نوعی در میان آحاد مردم، آثار و تبعات روان‌شناختی، فرهنگی و تربیتی منفی‌ای را به دنبال داشته که بایستی در مطلب دیگری به شکل خاص بدان پرداخت اما به شکل خلاصه باید گفت، حداقل اثر منفی این نحوه حکمرانی، سخت شدن کار دولت بعدی در همراه سازی مردم است. مردمی که در حوالی پاییز 97 از روایت روای قصه خارج شدند، این سه سال خیلی برایشان سخت گذشته است.  

از سویی با نحوه اداره این‌ها خو گرفته بودند و از سویی آن سختی‌ها فسرده‌شان کرده است. ایشان در طلیعه دولتی قرار دارند که مدعی است از صبح شنبه ساعت 6 صبح چراغ‌ها باید روشن باشد و با هم زندگی واقعی را تجربه کنیم. زندگی‌ای که در آن دولت هم قانون‌گذار است، هم جدی و مصر است، اگر بخواهد اعمال قانون می‌کند و برخوردش جدی است، در آن تحریم‌ها وجود دارد ولی باید پتانسیل اصلی را بگذاریم روی خنثی کردنشان نه لزوما رفع‌شان، به بازارمکاره کالاهای اساسی رسیدگی می‌شود و اصل همسایگی در تجارت خارجی مدنظر جدی است و ... .

زندگی‌ای که می‌خواهد از آرزوها و خیال فاصله بگیرد و امید را جایگزین کند... . هرچند تا ماه‌های آتی درگیر عوارض خیالات دولت خواهیم بود اما امید داریم که پس از خروج دولتی‌ها از پاستور و روی کار آمدن تیم جدید، هرچه زودتر دوران نقاهت را طی کنیم...

انتهای پیام/

 
واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط