توضیحات مرحوم آیت الله بهجت(ره) درباره واقعه عاشورا؛ شمر از قتل امام حسین (ع) پشیمان نشد
از کلمات شمر ملعون بعد از شهادت امام حسین (ع) استفاده میشود که تائب و نادم نبود، بلکه چهبسا کار خود را قبیح هم نمیدانست و میگفت: ما از فرماندهان خود اطاعت کردیم!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیت الله العظمی محمدتقی بهجت رحمهالله علیه نسبت به اقامه عزا و تشکیل جلسات روضه و هیئت در ماه محرم تأکید و اهتمام بسیاری داشتند. به طوری که سالها مجلس امام حسین (ع) در منزل ایشان برگزار میشد و آن عالم وارسته از میهمانان هیئت استقبال محترمانهای میکردند. ایشان بارها در جلسات خود و یا در دیدارهای عمومی با مردم تأکید داشتند که در عبادتها به درگاه خدای متعال و عرض ارادت به محضر اهل بیت علیهم السلام باید جانب ادب، خلوص و تواضع رعایت شود تا انشاءالله مورد قبول درگاه حضرت حق قرار بگیرد.
خبرگزاری تسنیم در ایام عزاداری ماه محرم، به بازخوانی بخشهایی از سخنان ارزشمند آن عالم وارسته و عبد صالح خدا پرداخته است.
دعوت و رخصت امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در ابتدای نهضت خود، از افراد برای نصرت خود و دین خدا دعوت میکرد. از جمله شخصی را پی عبدالله بن عمر فرستادند و به ایشان فرمود: «إِتقِ الله وَ أَجِبْ دَعْوَتَنا؛ خدا را در نظر بگیر و دعوت ما را اجابت کن.»
ولی در شب عاشورا، همه را آزاد گذاشت که داوطلبانه و به اختیار و انتخاب خود راه سعادت و شهادت را انتخاب کنند و به آنها فرمود: «أَنْتُمْ فِی حَلّ مِنْ بَیعَتِی، فَاتخِذُوا اللیلَ جَمَلاً، فَإِنهُمْ لایرِیدُونَ غَیرِی؛ شما در رابطه با بیعت خود با من آزاد هستید، از تاریکی شب استفاده کنید و بروید؛ زیرا آنان جز کشتن من چیزی نمیخواهند.»
حضرت امیر علیه السلام هم در جنگ صفین به معاویه فرمود: «من و تو با هم جنگ داریم، بیا با هم بجنگیم و راضی مشو که خونهای مسلمانها ریخته شود.»
شمر از قتل سیدالشهدا علیه السلام نادم نبود!
از کلمات شمر ملعون بعد از جریان قتل حضرت اباعبدالله علیه السلام استفاده میشود که تائب و نادم نبود، بلکه چهبسا کار خود را قبیح هم نمیدانست!
میگوید: «أَطَعْنا وُلاتَنا...؛ ما از فرماندهان خود اطاعت کردیم...» در حالی که «إِنما الطاعَةُ فِی الْمَعْرُوفِ؛ تنها در کارهای خوب باید از دیگران اطاعت نمود.»
قتل امامی که خیرخواه قوم خود بود...
آیا ممکن است ما ائمه اطهار علیهم السلام را با «هَلْ مِن مزِید؛ آیا زیادی هست؟» و با مزایده بفروشیم؟ نه به قیمت کم، که ممکن است نفروشیم؟! چنانکه عمر سعد ملعون هم به مجانی نفروخت، بلکه هرچه کرد از مُلک ری دست بردارد، دید نمیتواند. و شمر هم که از ابن سعد خبیثتر بود، بدون هیچ انفاذ حکمی فروخت و اقدام به قتل آن حضرت کرد و نگذاشت ابن زیاد ملعون با امام حسین علیه السلام کنار بیاید و صلح کند.
لذا وقتی ابن زیاد ملعون به شمر لعین گفت: «به امام حسین علیه السلام بگو باید تسلیم حکم من و یزید شوی بدون هیچ شرطی. اگر کرد هیچ، وگرنه کارش را تمام کن» شمر لعین به ابن زیاد ملعون گفت: اگر کارش را تمام نکنی بر تو چیره میشود. او هم پذیرفت و برایش دعا کرد و گفت: «جَزاک الله مِنْ ناصِحٍ أَمینٍ! خداوند به تو که شخص خیرخواه و امانتدار هستی پاداش خیر دهد!»
مگر برادرش، امام مجتبی علیه السلام صلح نکرد؟ این حضرت هم صلح میخواست.
شخصیت و مقام جناب مختار
[مختار] کسی را [برای دستگیری عمر سعد] فرستاد و آن شخص اماننامهای [همراه] داشت. به عمر سعد نشان داد و گفت: «این امان تو است.» مختار به فرستادهاش گفته بود: «اگر عمر سعد به غلامش گفت عصای من را بیاور، تو گردنش را بزن. مرادش از عصا، شمشیر است، میخواهد با شما بجنگد.» عمر سعد گفت: «عصای مرا بیاورید.» آنها هم سرش را زدند و به حسب این نقل، سرش را بردند پیش مختار.
مختار گفت: «ابن زیاد را کشتم، عمر بن سعد را هم کشتم، شمر را هم کشتم.» در روایتی دارد که «محمد بن اشعث را هم کشتم.»
بعد از این گفت: «دیگر اگر الآن بمیرم، غصهای ندارم.» [با اینکه] نزدیک نه ماه بیشتر ریاستش طول نکشید، گفت: «اگر بمیرم، غصهای ندارم.» [قبل از این] در زندان [کوفه] میثم به مختار گفت: «تو قاتلان سیدالشهدا علیه السلام را میکشی.»
میشود گفت مختار در فصاحت و بلاغت، بعد از معصومین علیهم السلام اول بوده است. یک نماز عجیبی میخواند و مسلسل خطبهای میخواند که همه عباراتش صحیح و عالی و عجیب و غریب بوده است.
پیک غریب
امام، معصوم از اشتباه است، ولو آنها خیلی جاها ـ نعوذبالله ـ به امام اشتباه نسبت دادهاند. حتی به سیدالشهدا سلام الله علیه هم [نسبت میدهند که] فریب اهل کوفه را خورده است.
[آیا] وقتی شنید مسلم را کشتهاند هم فریب اهل کوفه را خورد؟! با اینکه بیان خود سیدالشهدا علیه السلام است که: «با اهل کوفه مدارا کن و جنگ نکن؛ با آنها ابتدای به جنگ نکن.» [با این حال باز میگویند حضرت فریب اهل کوفه را خورد].
[مسلم و کوفیان] دور دارالاماره جمع شده بودند. از بالای دیوارهای دارالاماره، امثال شمر و دیگر دروغگوها میگفتند: «قشون شام در راه است. راستی راستی دیگر عطا را از شما و از ذریه شما قطع میکند. آنها یکی دو نفر و ده نفر که نیستند. از عهده آنها برنمیآیید.» از این دروغها و از این اباطیل. با این دروغها [اطرافیان مسلم] را متفرق میکنند. لذا هر کسی دست یکی از خویشانش را گرفت و از اطراف مسلم برد.
انتهای پیام/