یادداشت شفاهی| سرّ شهادت دادن به بندگی سیدالشهداء در متون زیارتی

شهادت دادن  زائر به اعمال عبادی و جهادی سیدالشهداء،  خود نکته آموزشی و بهره‌ی تربیتی و پرورشی است که پیشوایان معصوم برای پیروان خود از پیش تدارک دیده‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بخشی از متن‌هایی که از طریق کتاب‌های حدیثی و جوامع روایی به دست ما رسیده است، متون زیارتی است. این متن‌ها که در محاورات فارسی، به "زیارت و زیارتنامه" شهرت دارد، شامل زیارت رسول الله، حضرت فاطمه، امیرالمومنین و فرزندانش علیهم السلام می‌شود. زیارت امین الله، زیارت وارث، زیارت عاشورا، زیارت اربعین، زیارت جامعه کبیره و... از مشهورترین آن‌ها است. در متون زیارتی شیعه، معارف بسیار والایی رخ می‌نماید. زیارتنامه‌ها، مجموعه‌هایی گران‌سنگ از معارف اسلامی شامل معارف اعتقادی، معارف اخلاقی، مباحث تاریخی و .... است. 

دکتر سیدمحسن موسوی، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران، در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم با تاکید بر وجه معرفتی و انسان‌ساز ادعیه مأثوره ائمه هدی(ع)، بر ضرورت پاسداشت میراث گرانسنگ معارف شیعی تاکید کرده است که در زیر می‌خوانیم: 

زیارتنامه‌ها را اگر چه دستمایه‌ای برای زیارت پیشوایان معصوم علیهم السلام می‌بینیم و بدون قید زمان و مکان، به گاه دلتنگی با امام و پیشوای خویش به گفتگو می‌نشینیم، ولی درست‌تر می‌نماید که متون زیارتی را همچون متنی درسی  و علمی به مطالعه بنشینیم. در جملات و عباراتش اندیشه کنیم و گوهرهای گرانقدرش را سودمندانه پاس داریم.

در گونه شناسی محتوای متون زیارتی، یک دسته از عبارات، با مضمون "شهادت دادن" وجود دارد که توجه هر زائر هوشمندی را به خود جلب می‌کند. در حقیقت می‌توان گفت که "شهادت دادن" مانند "سلام، صلوات، تولّی داشتن، تبرّی جستن، لعن کردن و..."  جزو "عناصر مشترک در زیارتنامه‌ها" می‌باشد. به نیکی روشن است که مراد از عناصر مشترک در زیارتنامه‌ها، مطالبی است که در اغلب متن‌های زیارتی وجود دارد و اگر بخواهیم محتوای متون زیارتی را دسته‌بندی و شمارش کنیم، بی‌تردید شهادت و عناصر مشترک دیگر، پربسامدترین موارد می‌باشد.

"شهادت" که در لغت به معنای گواهی دادن، شاهد گرفتن، شهادت طلبیدن و مانند آن به کار می‌رود، در  علوم و رشته‌های مختلف الهیات و معارف اسلامی، معانی متفاوت اصطلاحی به خود می‌گیرد. برای مثال در علم فقه، شهادت به معنای گواهی دادن شاهد آگاه حاضر در ماجرا به سود یا بر زیان کسی (له یا علیه کسی) نزد قاضی می‌باشد عبارات مربوط به شهادت با کلماتی مانند "اشهد انک ...، اشهد الله بأن..."  در میانه‌ی متون زیارتنامه‌های مأثوره ظهور یافته است.

پس از ذکر این مقدمات،  ذهن‌ها متوجه بخش کوچکی از این متون گرانسنگ می‌شود که بسیار پربها و ارجمند است و در مسیر رشد و تعالی زائر  دوستدار و پیرو وفادار اهل بیت علیهم السلام، بسیار تأثیرگذار است و آن شهادت دادن زائر، به عمل یا اعمالی از مجموعه عملکرد پیامبر، امام  و ... است.  بدین صورت که زائر در زیارتنامه می خواند:  "من شهادت می‌دهم که تو نماز اقامه کردی و زکات پرداختی" یا "من شهادت می‌دهم که تو امر به معروف کردی و  دیگران را از منکر  نهی کردی" و جملاتی مانند آن. 

ناگفته نماند که تعبیر درست‌تر و دقیق‌تر از خواندن زیارت یا زیارتنامه خواندن،  زیارت کردن و دیدار کردن است. به واقع زیارت،  حضور زائر نزد مزور (زیارت شونده)  است. حال چه از دور باشد و چه از نزدیک با حضور در مشاهد و مزارها.  نیز می‌دانیم که زیارت پس از شهادت و رحلت نیز زیارت  و دیدار واقعی است که خود فرموده‌اند: هر کس ما را پس از ممات ما زیارت کند چون کسی است که ما را در حیاتمان زیارت کرده است.  (من زارنا فی مماتنا کمن زارنا فی حیاتنا). 

حال پرسش به ذهن می‌آید و انسان آزداندیش را به فکر وا می‌دارد که چگونه است که یک پیرو و یک مأموم به امام و پیشوای خود در دیدار با او می‌گوید: "ای امام من شهادت می‌دهم که تو نماز خواندی"؟ 

چگونه ممکن است که یک شیعه و دوستدار اهل بیت، به ولی و مولای خود خطاب کند و بگوید که ای مولای من!  من نزد خدا گواهی می‌دهم که تو زکات اموالت را پرداخت کردی یا اینکه امر به معروف کردی؟

شاید با تصویرسازی ذهنی شگفتی مطلب برای ما روشن‌تر شود.  تصور کنید که هر یک از ما توانسته از طریق یکی از دوستانش از مرجع تقلید خود وقت ملاقات گرفته تا دقایقی با او دیدار کند. شوق این دیدار تا عمق جان او نفوذ کرد و دقیقه به دقیقه بلکه ثانیه به ثانیه،  با خود پیام "دیدار با مرجع عالیقدر شیعه"  را تکرار کرده تا جایی که انگار می‌خواهد از شوق این دیدار به پرواز درآید. در روز ملاقات، در زمان و مکان وعده، حضور یافته تا اینکه به محضر مرجع تقلید بزرگوار شرف حضور می‌یابد. پس از سلام و عرض ادب روبروی ایشان به زانوی ادب نشسته و هنگامی که می‌خواهد با ایشان گفتگو کرده و عرض ارادت کند،  بگوید ای عالم الهی و ای مرجع دینی! من شهادت می‌دهم که شما نماز می‌خوانی!  یا بگوید: شهادت می‌دهم که شما فقه و تفسیر قرآن تدریس می‌کنی! 

گمان نمی‌رود که هیچ انسان خردمندی این عمل را درست دانسته، انجام دهنده‌ی آن را برای انجام این عمل بستاید.

حال صحنه زیارت امام حسین علیه السلام را تصور کنیم. آیا درست است که در مقام زیارت در محضر سیدالشهدا بار یابیم و بگوییم: اشهد انک قد اقمت الصلاة و آتیت الزکاة و أمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده؟چگونه به امام حسین علیه السلام که شهید نماز است و برای نماز و برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کرده و به شهادت رسیده است،  بگویم که من گواهی می‌دهم که تو بندگی خدا کردی و در راه خدا جهاد کردی؟

به راستی من کیستم و قدر و ارزش من در درگاه  الهی چقدر است؟ جایگاه من در رابطه "انسان با خدا" و در رابطه "امام و مأموم"  کجاست که من به کسانی که دین را، بندگی و نماز و همه امور الهی را از ایشان فرا گرفتم،  چنین سخن بگویم؟  چگونه به خود اجازه می‌دهم که فردی بسیار بسیار بالاتر از خود را، این گونه  مورد خطاب قرار دهم؟ 

پس از اندیشه و در مقام پاسخگویی می‌توان گفت که "شهادت دادن"  زائر به اعمال عبادی و جهادی سیدالشهداء،  خود نکته آموزشی و بهره‌ی تربیتی و پرورشی است که پیشوایان معصوم برای پیروان خود از پیش تدارک دیده‌اند. 

در واقع وقتی زائر متن زیارتی را می‌خواند، با یک تکانه‌ی معنوی که توسط پیشوایان معصوم علیهم السلام در متن زیارت تعبیه شده، روبرو می‌شود. با خواندن این عبارات به خود نهیبی زده، می‌گوید ، چگونه با امام خود درباره به پا داشتن نماز و بندگی خدا سخن گویم، در حالی که خود از این ساحت، کم بهره بوده‌ام؟ آیا جز این است که امام حسین علیه السلام، شب عاشورا را برای برپایی نماز مهلت خواست و جمله‌ی "انی احب الصلاة؛ من نماز را دوست دارم" را بیان کرد؟ و در نبرد سخت ظهر عاشورا، برای اقامه‌ی نماز، جنگ را متوقف ساخت؟
 
چگونه جهاد او در راه خدا را به شهادت و شهود درآورم در حالی که حاضر نیستم با مال، آبرو، قدم، قلم، بیان و ... خود، در راه خدا تلاش کنم و جهاد در راه خدا کرده، از هیچ  چیز و هیچ کس و از ملامت هیچ ملامتگری و از قضاوت هیچ داوری نهراسم ؟  و این در حالی است که امام حسین علیه السلام هر آنچه که داشته، در جهاد فی سبیل الله به عرصه آورده است.

اینجا درست جایگاهی است که زیارت، زائر را به حرکت اصلاح‌گرانه وا می‌دارد. حرکتی خردمندانه و هوشمندانه بر مسیری که قرآن و اهل بیت ترسیم کرده‌اند. التزام به قرآن و سنت، تعلیم و تزکیه و آراستگی به گوهرهای علم و عمل. 

بنابراین،  زائر با ارتباط معنوی با پیشوایان خویش، عزم بر پاکسازی درون از ناپاکی‌ها جزم کرده، می‌کوشد نماز خود را قوام بخشد و چون مولایش، اقامه کننده نماز باشد. معروف را به درستی بشناسد، به آن پایبند باشد و در گفتار و  رفتار، آمر به معروف باشد. با شناسایی منکرها، از آن دوری گزیند و در راه از بین بردن آن در جامعه تمام آنچه که دارد- بسان مولایش سیدالشهداء- به میدان مبارزه با باطل آورد. زائر صالح، به اصلاح خود پرداخته، آنگاه دیگران را و جامعه را در مسیر اصلاح با تمام توان یاری می‌رساند.

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط