مراسم سوگواری اباعبدالله (ع) فرصتی برای درک منطقِ متعالی حسین است

عاشورا ذخیره معنویتی عظیم و فناناپذیر برای همه انسان‎های آزاده و حسین (ع) تندیس همه فضیلت‎ های اخلاقی است و پیروی از سبک زندگی حسین بزرگترین آرزوی همه دل‌بستگان و شیفتگان آن حضرت است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخ صدر اسلام و تحولات دهه‌‏هاى آغاز قرن اول و حوادث دل‏خراش پس از آن، تا فاجعه غم‌‏انگیز عاشورا، با فراز و نشیب‏‌هاى فراوانى روبه‌‏رو است که تجزیه و تحلیل منطقی و خردمندانه آن، می‌‏تواند راه درست و صراط مستقیم هدایت الهى را به ما بیاموزد و ما را با حقایق اسلام و مذهب حقّه تشییع بهتر آشنا کند.

در این میان، یکى از درخشان‌‏ترین، مؤثرترین و حسّاس‏‌ترین وقایع (نیمه دوم) قرن اول، نهضت امام حسین (ع) است. شناخت نهضت عاشورا و ابعاد، اهداف و رسالت آن، خود از بهترین و آموزنده‏‌ترین درس‌‏هاى تاریخ اسلام و تشیع و چراغى همیشه تابناک، فراروی آزادی‌خواهان است. بدون شک، پرچم‏دار نهضت عاشورا، حضرت ابا عبداللّه الحسین (ع) است که پرچم امامت و ولایت را از حدود سال‏‌هاى 49 - 50 هجرى قمرى و پس از شهادت برادر بزرگوارش، امام مجتبى(ع) به دوش گرفته و سکان‏دار کشتى امامت و ولایت است.

سیدعلی اکبر حسینی رامندی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در نوشتاری اختصاصی برای خبرگزاری تسنیم به بازخوانی فرازهایی از نهضت جهانی عاشورا در پرتو معارف اصیل اسلامی پرداخته است که در زیر می‌خوانیم:

تشیع در مبانی فلسفی و کلامی با دکترین امامت، عصمت و انتظار و در مبانی جامعه ‎شناختی با عدالت‎ محوری و ظلم ستیزی از مذاهب دیگر اسلامی و دیگر ادیان آسمانی متمایز می‎ شود. در این نظام اخلاقی، حسین (ع) نماد ظلم ستیزی در اندیشه تشیع و تفسیر تاریخی این ویژگی پویا و شورانگیز است.

سرچشمه و زیربنای این سه ویژگی بنیادی را باید در آموزه‌های قرآنی جستجو کرد. از منظر قرآن، مبارزه با طاغوت یکی از دو رکن اساسی شخصیتِ مسلمان مومن است. به این اصل اساس در سوره بقره اشاره شده است. "فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها"؛ پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دستاویزى بس‏ محکم چنگ زده است که‏ گسستنى نیست(بقره/2: 256). این اصل قرآنی در آیات متعددی تکرار شده است.1

نهصت امام حسین (ع)، مقوّم تاریخی هویت تشیع و فرصتی برای تحولات اساسی

در تقویم هجری قمری، سال با محرم آغاز می ‎شود و در تاریخ تشیع، محرم با حسین و عاشورای حسینی در هم آمیخته است. همواره آغازها، لحظه‎ های شورانگیز و طرب‎ انگیزی برای رسیدن به اهداف و رویاهای آدمیان‎ بوده است. آغاز سال، آغاز ماه، آغاز هفته، آغاز زندگی زناشویی، آغاز ماه ضیافت الهی و ... . همه ما در خاطرات خود، با این آغازها، تصمیم‎ های فراوانی را برای تحولات اساسی را در زندگی خود داشته‌‏ایم. تغییر یک رفتار نادرست، ترک یک عادت نکوهیده، رهایی از بی‌نظمی و .... 

چه زیبا و با شکوه است که در آغاز سال 1443 هجری قمری با حسین(ع) آغازی دوباره داشته باشیم؛ و براین عهد که در زیارت عاشور آن را بر زبان جاری می‌کنیم، استوار بمانیم: "اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ" و در این آغاز حسینی، از خدا تمنا کنیم تا زمینه تحولی اساسی را در سبک زندگیمان فراهم آورد و برای رسیدن به این رویای شیرین آوای "یا مقلب القلوب و الابصار و یا مدبر الیل و النهار و یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال" را زمزمه کنیم.

عاشورا ذخیره معنویتی عظیم و فناناپذیر برای همه انسان‎های آزاده و حسین (ع) تندیس همه فضیلت‎ های اخلاقی است و پیروی از سبک زندگی حسین بزرگترین آرزوی همه دل‌بستگان و شیفته‎ گان آن حضرت است.

 حکمت و چرایی عزاداری و اشک 

برای گریستن در عزای اولیای الهی دلایل گوناگونی بیان شده است:

1. گریستن به مثابه واکنشی طبیعی و لازم در مواجهه با مصیبت؛

بدون تردید حوادث تلخ و مصیبت‏‌های عظیم، غم‌انگیز، حسرت‎بار و فراموش نشدنی‎ اند و در چنین شرایطی، حزن، اندوه و اشک، واکنش طبیعی و از نشانه‎ های سلامت شخصیت انسانی است. فقدان عزیزان و مصیبت از دست دادن دوستان، هر انسان سالم و عاقلی را متأثر و اندوهگین می‌کند؛ در دانش روانشناسی گریستن و بی‌تابی در برابر مصیبت را واکنشی طبیعی دانسته و با توجه به نوع مصیبت و ویژگی‌‏های متفاوت عاطفی و شخصیتی، زمان خاصی را برای بروز احساسات (عزاداری و اشک) بیان می‏‌کند.

بدیهی است با توجه به ارزش گوهری که از دست داده‌ایم، سوگواری و اشک می‌تواند طولانی و حتی دائمی باشد به ویژه زمانی که این سوگواری با اهداف تربیتی آمیخته و نقشی گسترده و عمیق در هدایت و تربیت داشته باشد. براساس برخی آیات قرآن، یعقوب، پیامبر خدا در فراق فرزند خود -یوسف- بیش از 30 سال بی ‎قرار محزون بود؛ در منابع تاریخی و روایی آمده است که امام سجاد(ع) تا پایان عمرِ خود همواره سوگوار مصیبت سهمگین عاشور بود و در هر فرصتی برای مظلومیت امام حسین، فرزندان، اقوام و یاران او اشک می‎ ریخت. امام صادق (ع) با دیدن هلال ماه محرم دیگر تبسمی بر لبانش نقش نمی‎ بست و در شب و روز عاشور به شدت محزون بود و می‎ گریست.

2. عمل به فرمان پیشوایان معصوم (ع)؛

افزون براین تحلیلِ روانشناختی، از سوی اولیای دین به عزاداری و اشک ریختن برای امام حسین(ع) و سایر ائمه(ع) ترغیب شده‌ایم و نیز تردیدی نیست که ترغیب و تأکید اولیا با حکمت همراه بوده، اهدافی فراتر از اشک ریختن را دنبال می‌کنند و ذکر مصائب، روضه خوانی، سوگواری و اشک می‌توانند، تنها یکی از این اهداف باشد. رَیّان بن شَبیب2 از محدثان مورد اطمینان شیعه و از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع) است. در روایت معروف ریّان از امام رضا(ع) درباره عزاداری برای امام حسین(ع) می‌‏خوانیم: "یا رَیّان اِن کُنتَ باکیاً فَابکِ عَلَی الحُسَین...". در این سخن امام رضا (ع) با وضوح فراوانی بر اهمیت و ضرورت عزاداری برای سید و سالار شهیدان تأکید شده است.

بایسته‌‏های ثمربخش، برای سوگواری

1. حضور

اولین گام و مهم‎ترین بایسته ثمربخشی مراسم سوگواری اباعبدالله، حضور است. مراسم سوگواری با حضور ما در بی‏کرانه عظمت و شکوه ساحت حسین (ع) آغاز می‎ شود. این حضور با گذر از زمان و مکان و همراهی با حسین و یاران حسین در اعماق تاریخ حیات آنان معنا می‎ یابد. این حضور در فضای حقیقی و یا در دنیای مجازی تفاوتی نمی‎ کند. باید، با قلب و با تمام وجود همراه باشد. عظمت، شکوه و زیبایی حسین(ع) به عاشورا و کربلا محدود نخواهد شد این شکوه، تمامی لحظه‎ های زندگی آن حضرت را فراگرفته است؛ اما در نیم روز عاشور به اوج عظمت خود می ‎رسد.

حرف‌ها، موعظه ‎ها، بازگویی تاریخ کربلا، مرارت‎ها، مرثیه‏‌ها و اشک‎ها در مراسم سوگواری، زمینه سازِ این حضور و این باورند. این نسبت و همراهی با حسین (ع) و درک جایگاه حسین(ع) و نیاز ما به اوست که روح سوگواری را در درون ما می‎ رویاند. در اندیشه تشیع، امام آب حیات، کشتی نجات، نور جهان هستی، معلم اخلاق و تربیت، مظهر هدایت و به مثابه مادری مهربان و برادری شفیق و دلسوز است

2. مروری به خویش و مقایسه و تطبیق

دومین گام برای ثمربخشی مراسم سوگواری، مروری بر خویشتن، مقایسه‌ها و تطبیق ‎ها است. تطبیق تاریخ با خودمان و با حوادث عاشورا، نگاهی به شخصیت و ویژگی‏‌های اخلاقی حسین(ع) و همراهان حسین، نگاهی به زندگی امام سجاد (ع)، زینب (س)، علی اکبر، عباس، قاسم، مسلم، زهیر، طرماح، حبیب، هانی، عبدالله یقطر، عابس، بریر، حربن یزید ریاحی، زینب، همسران حسین رباب، لیلی، شهربانو و علی اصغر... و نیز مروری بر شخصت، گفتار و رفتارِ دشمنان حسین: عبیدالله ابن زیاد، عمرسعد، شمر، سنان، خولی، عبیدالله بن حر و ...

تأمل و تفکر در باره بهانه‎ هایی که برخی مانند عبیدالله ابن حر برای توجیه یاری نکردن حسین می‌آوردند، بهانه ‎هایی که براساس مناسبات و محسابات سیاسی، به شدت منطقی و خردپذیر به نظر می‎ رسید. ابن حرّ در پاسخ به حسین هنگامی که امام از او خواست تا دین خدا را یاری کند، گفت: اگر امید پیروزی داشتم یاریت می‎ کردم. اما با توجه به واقعیت‌‏هایی که می‎ بینم، هیچ امیدی به پیروزی تو ندارم و همراهی با تو را جز خودکشی نمی‎ دانم!

مراسم سوگواری اباعبدالله، فرصتی برای اندیشدن و فرصتی برای درک منطقِ متفاوت و متعالی حسین است. کسی که یاری فرشته‌ها را نمی‌پذیرد و از دعوت طرماح به یمن و همراهی ده هزار جنجگو برای یاری خود، چشم می‎ پوشد! در هر فرصتی با یاران خود اتمام حجت می‌کند و از سفر بی‌بازگشت سخن می‎ گوید و به آنان می ‎گوید در صورتی که بخواهند می ‎توانند از او جدا شوند به زندگی خود بازگردند. حتی در شب عاشور و در واپسین لحظات، یاران خود را مخیّر می‌کند که با امام بمانند یا به ادامه زندگی در دنیا بازگردند؛ با این‏ همه دست یاری به سوی کسانی چون ابن سعد، ابن حر و ... دراز می‏‌کند؛ در حالی به خوبی می‎ دانست او را یاری نخواهند کرد و شماری از آنان حتی خیرخواهی و نصایح امام را با توهین و تمسخره پاسخ می‌گویند.

به راستی این رفتارهای به ظاهر متعارض از سوی امام (ع) چگونه توجیه می‌شوند؟! در منطق اباعبدالله پیروزی و شکست چگونه معنا می‎ شود؟ بی‎ شک پاسخ به این پرسش‎ های اساسی نیازمند فرصت و مجالی موسع است؛ اما به اختصار می‎ توان گفت: بسیاری از رفتارهای امامان معصوم مانند: سکوت 25 ساله امام علی(ع) در برابر حق برباد رفته خویش، صلح امام حسن(ع) که برخی از آن به صلح ذلت بار تعبیر می‏‌کنند و جانفشانی امام حسین(ع)، ولایت‌عهدی امام رضا(ع) و ... تنها با هدف تربیت و هدایت انسان‌‏ها توجیه می ‎پذیرند؛ هدفی که رسالت ذاتی برگزیدگان الهی است و رفتارهای متفاوت هریک از آنان در زمان خود، در حقیقت برگزیدنِ بهترین روش برای هدایت و سعادت انسان‌ها است. منشأ این رفتارهای متفاوت نیز درک درستِ پیشوایان معصوم از زمان، مکان و شرایط، برای یاری دین خدا و برای رهایی بندگان خدا از دام و کمند شیطان است.

چنان‎ که امام حسین (ع) با دعوت پی در پی در روزهای پیش از عاشورا، موفق می‌شود زمینه سعادت و رستگاری زهیر3 و حرّ و شماری دیگر از سپاه کوفه را فراهم سازد و برخی نیز از رویارویی با امام حسین چشم ‎پوشی کنند.

 3. تطبیق اقدام و تغییر

واپسین گام برای ثمربخشی سوگواری‎ ها، حرکت و اقدام برای تغییر و تحول اساسی است. ما که در زیارت وارث آرزو می‌کنیم "یا لَیتَنی کنتُ مَعَکم فَأفُوزَ فَوزا عَظیما" در این فراز عاشقانه که شاه بیت دو غزل زیارت وارث و زیارت عاشورا است، آرزو می‎ کینم کاش با حسین در کربلا بودیم در رکاب او به شهادت می‎ رسیدیم اما باید این حقیقت تلخ را بپذیریم که بدون آگاهی، ایمان، بدون اقدام، تحول و تغییر هرگز به این آرزو دست نخواهیم یافت. امام حسین (ع) خود، ویژگی‌های همراهان خود را بیان کرده است.
 

1. وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ فَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبینَ (نحل/16: 36) «وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فَبَشِّرْ عِباد»ِ (زمر/39: 17)

2. رک: شیخ صدوق، امالی، مجلس 27، حدیث5، ص206؛ شیخ صدوق، عیون اخبارالرّضا، ص165.

3 . زهیربن قین بجلی عثمانی که ناخواسته با حسین(ع) از مکه به سوی کوفه می‌آمد، می‌کوشید تا با فاصله از حسین(ع) حرکت کند و با امام روبرو نشود. امام حسین(ع) قاصدی را به سوی او می‌فرستند، زهیر با تذکرات همسرش با امام  حسین (ع) همراه می‌شود و در کربلا به شهادت می‌رسد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط