یادداشت| راهبرد عاقلانه جمهوری اسلامی در قبال تحولات افغانستان
رفتار ایران در قبال طالبان و تحولات افغانستان منطقی و قابل قبول است و مذاکراتی که با طالبان داشتیم و داریم نیز عاقلانه است. ورود مستقیم یا غیرمستقیم به جنگ بیحاصل با همسایه شرقی هیچ چشماندازی ندارد و حتی با پیروزی نظامی، بازنده میدان خواهیم بود.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، منتقدان بدرستی خطرات ظهور مجدد طالبان را گوشزد میکنند. ظهور ایدئولوژیهای افراطی، نفوذ پاکستان و عربستان و وهابیت، ظلم به شیعیان هزاره، به خطر افتادن منافع اقتصادی و فرهنگی، احتمال مداخله و ناامنی در شرق کشور بخصوص در مناطق سنینشین شرق کشور و حتی احتمال وقوع جنگی همانند جنگ هشت ساله عراق، بخشی از این خطرات است.
در ایام پیشروی طالبان به سمت کابل، برخی حتی پیشنهاد مداخله نظامی و حمایت از شیعیان و فعال کردن لشگر فاطمیون را مطرح کردند. منتقدان همچنین مذاکره با طالبان را اشتباه و حتی خیانت تلقی میکنند و مدعیاند که آرمانهای طالبان تغییری نکرده، و نباید فریب تغییرات ظاهری رفتارشان را بخوریم.
اما از منظر واقعگرایانه، رفتار جمهوری اسلامی در قبال طالبان و تحولات افغانستان منطقی و قابل قبول است و مذاکراتی که با طالبان داشتیم و داریم نیز عاقلانه است. ورود مستقیم یا غیر مستقیم به یک جنگ بیحاصل مذهبی با همسایه شرقی هیچ چشماندازی ندارد. حتی در صورت پیروزی نظامی، بازهم بازنده میدان خواهیم بود. حتی اگر طالبان را سرنگون و کابل را فتح کنیم، سرانجام ناچار به عقب نشینی خواهیم شد. زیرا واقعیت طالبان ریشه در مردم افغانستان دارد.
آمریکا با صرف هزاران میلیارد دلار و هزاران نظامی کشته شده پس از بیست سال با دست خالی از افغانسان عقب نشست بلکه عاقلانه فرار کرد. شوروی هم قبلاً طعم شکست در افغانستان را چشیده و با دست خالی این کوهستان را ترک کرده است. برای ما که تحت سخت ترین تحریمها و در میانه یک جنگ اقتصادی تمام عیار گرفتاریم و صدها کیلومتر مرز مشترک با افغانستان داریم، ورود به جنگ، خسارت بارتر خواهد بود.
می گویند آرمانها و اهداف ایدئولوژیک طالبان تغییر نکرده. شاید اینطور باشد و باید برای هر سناریویی آماده باشیم. اما در سیاست بینالملل، مهم واقعیتهای رفتاری و میدانی است. ما قرار نیست با لشکرنامرئی نیتها و آرمانهای دیگران بجنگیم.
تاریخ قبرستان آرمانها و ایدئولوژیهایی است که هرگز ظهور نکردهاند. مگر نیتها و آرمانهای ترکیه و چین و پاکستان، رفتارمان در قبال این کشورها را تعیین میکند. ترکیه بدنبال آرمان ترکیه بزرگ است. اسرائیل هم به دنبال آرمان اسرائیل بزرگ است. خطرات عربستان و دیگر کشورها برای کشورمان مشخص است.
در خاورمیانه همه بدنبال بزرگی هستند: ترکیه بزرگ، کردستان بزرگ، ارمنستان بزرگ، عراق بزرگ، ایران بزرگ... حال طالبان هم آرمانها و ایدئولوژیهای خودش را دارد اما در عمل، محدودیت قدرت، رفتار هر بازیگر را تعیین میکند.
خطرات زیادی منافع و زندگی ما را تهدید می کند، دشمنی آمریکا و اسرائیل و تحریمهای اقتصادی گسترده، نابودی منابع آب زیرزمینی، نارضایتی مردم از فساد ساختاری سیاسی و اقتصادی و غیره. ظهور طالبان در همسایه شرقی را هم به این لیست اضافه کنید. پرداختن به یک خطر نباید چشمان ما را نسبت به سایر خطرات، کور کند. مقابله با آمریکا نباید ما را نسبت به خطر وابستگی به روسیه بی نفاوت کند. دعوای ما با اسرائیل، نباید توجه ما را از خطر نارضایتی مردم، تجزیه طلبی و مخاطرات زیستمحیطی منحرف کند.
طالبان گرفتاریهای فراوانی خواهد داشت و در بسیاری موارد نیازمند همکاری ایران خواهد بود. افغانستان به دریا راه ندارد و این کارت ارزشمندی برای ایران و پاکستان است. طالبان برای اداره میلیونها نفر از اقوام هزاره و شیعه نیازمند همکاری ایران است. نیاز افغانستان به نفت و غذا و کالاهای دیگر را به این لیست بیفزایید اینها واقعیتند، ایدئولوژی و آرمان نیستند.
انتهای پیام/.